مراسم بزرگداشت دکتر احمد احمدی شب گذشته (سه شنبه 27 آذر ماه 97) در خانه اندیشمندان علوم انسانی با سخنرانی جمعی از چهره های شاخص علوم انسانی از جمله دکتر محسن جهانگیری و دکتر میر جلال الدین کزازی و محمدرضا بهشتی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار جماران، علی اصغر قاسمی، مدیر عامل خانه اندیشمندان علوم انسانی، در ابتدای این مراسم ضمن خوش آمدگویی به مهمانان گفت: مناعت طبع آقای دکتر احمدی به ما اجازه نداد که این مراسم را در حضور ایشان برگزار کنیم. یکی از اصول خانه اندیشمندان علوم انسانی تکریم بزرگان و پیشکسوتان علوم انسانی است. اگر کشور بخواهد به توسعه برسد باید خادمان علوم انسانی تکریم شوند. چون تکریم بزرگان در واقع تکریم علم و دانش است، ما معتقدیم با تکریم بزرگان اقتدار و توسعه کشور افزون تر خواهد شد.

حجت الاسلام و المسلمین سید طاها مرقاتی خویی، معاون پژوهشی سازمان سمت، نیز در این مراسم گفت: دکتر احمدی یکی از مصادیقی است که هم با زیور ایمان و هم با دانش خودش را آراست. این برنامه حاصل یک عشق و ارادت است و هنر برگزارکنندگان این بود که به سراغ کسانی رفتند که خلوص و ایمان ایشان را به عینه دیده بودند.

وی با اشاره به خدمات دکتر احمدی به علوم انسانی افزود: از اهتمام ایشان به نهادسازی تا توسعه رشته های کمتر دیده شده و فعالیت چند دهه در شورای عالی انقلاب فرهنگی و تلاش برای وحدت حوزه و دانشگاه و ابداعات ایشان در حوزه علمیه دهه 50 از جمله خدمات ایشان است که در کتاب «دکتر احمد احمدی و علوم انسانی» مستند سازی شد و برای آیندگان باقی ماند.

دکتر محمدرضا بهشتی یکی دیگر از سخنرانان این مراسم بود. وی گفت: اولین آشنایی من با مرحوم احمدی به 45 سال پیش بر می گردد که در منزل پدری ایشان را دیدم و نسخه خطی «تأملات دکارت» را آورده بودند و برای من چهره و نحوه برخورد و تلاش ایشان برای اینکه کاری که فکر می کرد لازم است در حوزه اندیشه ارائه کند جالب توجه بود.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: از دانشگاه تهران، تربیت مدرس و جاهای دیگر خاطرات فراوات به یاد دارم. چیزی که از ایشان به خاطر سپردم بیش از دانش، صداقت ایشان بود؛ چیزی که دارد حکم کیمیا را پیدا می کند. اما در دکتر احمدی بی شائبه و بدون اینکه بخواهد دانش خود را به رخ دیگران بکشد این صفت را می دیدیم. شاید یکی از دلایلی که برای دکتر احمدی نیاز به تبلیغات نباشد این است که افراد این صداقت را به یاد دارند و این جاذبه دارد.

وی تأکید کرد: من را بیش از همه دینداری خالص جلب کرد و یک زندگی هدفدار که مدت طولانی در یک مسیر با سخت کوشی قدم می گذاشت. روستا زاده ای که با کمترین امکانات قدم در این وادی گذاشته و فراز و فرودهایی که حاصل آن شخصیت بود.

بهشتی تصریح کرد: با اهتمام فراوان و دغدغه کارهای علمی و اجرایی را دنبال می کرد و همه جا دغدغه دینی بی شائبه را در ایشان می دیدم و این چیزی است که در من اثر گذاشته است و بعد این دغدغه و نگرانی که آیا توانسته آنچه را وظیفه داشته انجام دهد. در زمینه بیت المال حساس و دقیق بود و در عین حال قدر افراد و کار را می دانست و در اینکه کاری را در ست بگیرد و ارائه کند واقعا دقیق بود.

وی اظهار داشت: دکتر احمدی در جهت دغدغه هایی که برای آرمان های دینی و کشور داشت شبانه روز در التهاب بود و ایشان را مکرر در التهاب دیدم که با آرمان های بلند انسانی قدم در راهی گذاشته بود و می دید که محقق شده یا نشده است. شاید بازگو کردن برای ما مایه یادآوری باشد که در فرصت کوتاهی که در اختیار ما است چه می کنیم. من به دکتر احمدی غبطه می خورم که به نظر می رسد در این فرصت بهره بالایی از عمر خودش گرفت و توانست به دیگران هم بهره برساند.

حجت الاسلام و المسلمین محمد ذبیحی، سرپرست سازمان سمت، نیز در این مراسم گفت: دکتر احمدی همه کرامت ها را در خودش زنده کرده بود. از مدتی که در «سمت» بودم خیلی چیزها از او آموختم. در آن دوران تیره ای که در کشور ما بود و عوام فریبی همه جا سخن اول را می گفت ایشان در شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت نمی کرد. یک روزی به من گفتند بالاترین مقام نظام ایشان را مورد پرسش قرار می دهند که چرا در شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت نمی کنید؟ دکتر احمدی به من گفت به ایشان عرض کردم در کنار کسی که فرهنگ سوزی می کند نمی توان نشست و فرهنگ سازی کرد.

وی تأکید کرد: جاه و مقام و پست و موقعیت هیچ برای او مهم نبود و کمالات نفس برای او ارزش داشت. او تا آخر عمر با یک تاکسی زندگی می کرد و چقدر نامهربانانه بود حرفی که از صدا و سیما شنیده شد که ما دسترسی به دکتر احمدی نداشتیم؛ دروغ. دکتر احمدی در خانه اش باز و همه جا یار مظلومان بود. او هیچ چیزی را جز عظمت تشیع و افتخار و سربلندی کشور نمی خواست. امیدواریم با بتوانیم اندکی از بزرگواری های نفس او را در خودمان زنده کنیم.

 میرجلال الدین کزاری نیز در این مراسم گفت: دکتر احمدی روانش در مینوی برین شاد باد و برخوردار از مهر و نواخت ایزد دادار؛ اندیشمندی فراخ اندیش، آزادمنش و کلان نگر که به ایران فرهنگی و تاریخی می اندیشید و به دور از هر گونه تنگ نظری با این ایران بی مانند آشنایی داشت و به پاس این آشنایی آن را ارج می نهاد. هرکس با این ایران آشنا شود به ناچار بدان دل خواهد بست.

این چهره ماندگار فرهنگ و ادب ایران افزود: آنچه از دکتر احمدی مردی دیگرسان می ساخت آشنایی او با ایران بود و شاید برای این آشنایی بود که شاهنامه را ارج می نهاد. شاید دلبستگی او به شاهنامه به آن باز می گشت که «لُر» بود. لران در دامان شاهنامه می زایند و می زیند و بیشترین پیوند را با این نامه بزرگ دارند. هرکس شاهنامه را دوست بدارد بی هیچ گمان دوستدار ایران نیز هست.

وی با بیان اینکه دکتر احمدی ایرانی ناب و نژاده بود، اظهار داشت: به یاد دارم هنگامی که می خواستند برنامه های دانشگاه را بازنگرند نخست بار بود که دکتر احمدی را دیدم. آنجا کسانی شاهنامه را می نکوهیدند. گفتم تنها شاهکار ادبی ایران که شاهی در آن ارزش نیست شاهنامه است. ما در شاهنامه هم شاه خوب و هم شاه بد داریم. دکتر احمدی به یاری من برخاست و از شکوه و شگرفی شاهنامه سخن گفت و بیتی از داستان بیژن و منیژه را بر زبان راند.

کزازی تأکید کرد: اگر دکتر احمدی نمی بود و سرپرستی سمت را نمی داشت یکی از رخدادهای بزرگ ادبی در شاهنامه پژوهی رخ نمی داد. از آن روز دکتر احمدی در چشم من انسانی دیگرسان شد و پیوندی در میانه پدید آمد و گهگاه دم های دلپذیر را کنار او گذراندم و گهگاه اندرزهایی به من می گفت.

علی اصغر فانی دیگر سخنران این مراسم بود و گفت: در سال 65، زمان وزارت دکتر اکرمی، شورای  عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرد که شورایی تحت عنوان «تغییر بنیادین نظام آموزشی» تشکیل شود. 153 جلسه با مدیریت دکتر احمدی برگزار شد. دکتر احمدی به شدت ضابطه گرا بود؛ بر خلاف خیلی از هم لباسان ایشان که خیلی روی ضابطه نیستند، از مقرراتی که وضع می شد عدول نمی کرد.

وزیر اسبق آموزش و پرورش ادامه داد: مشی دکتر احمدی این بود که به اولویت ها بپردازد؛ خلأیی که ما امروز در مدیریت کشور مشاهده می کنیم. خیلی وقت ها جلسه ها به حاشیه می رود. ولی ایشان هر وقت می دید جلسه به حاشیه می رود تذکر می داد. ایشان اجازه نمی داد بدون دستور جلسه مطلبی مطرح شود و اصلا زیر بار کار مقطعی نمی رفت و با توجه به شرایط و محدودیت ها تصمیم می گرفت. ما همیشه ایشان را مثال می زدیم که نسبت به بیت المال حساسیت بالایی داشت.

وی با اشاره به حساسیت دکتر احمدی روی مسائل اخلاقی و دینی اظهار داشت: خیلی از مدیران ما به یک بخش می رسند و بقیه را کنار می گذارند؛ دکتر احمدی یک دیدگاه سیستمی داشت و هر پیشنهادی می شد بلافاصله چند وجه دیگر را سؤال می کرد که آیا این وجوه دیده شده یا نه. در جای جای جلساتی که با ایشان داشتیم همیشه می گفت یک کاری کنید حقوق کارمندان و خدمتگزاران اضافه شود. زمان آقای خاتمی حقوق اساتید را افزایش داده بودند و ایشان چند بار به من گفت وقتی وارد دانشگاه تهران می شوم از نگهبان جلوی در خجالت می کشم که چرا حقوق من استاد اضافه شده و حقوق او اضافه نشده است.

محسن جهانگیری، چهره ماندگار فلسفه، نیز طی سخنان کوتاهی گفت: یک روزی به دانشکده ادبیات گروه فلسفه رفتم. یکی از همکاران من که الآن مرحوم شده است به من فرمودند،  طلبه‌ ای از قم آمده و در مقطع کارشناسی ارشد گروه ما فلسفه غرب قبول شده که اکثر آیات را حفظ است و من خیلی خوشحال شدم. یک روز دوشنبه به گروه رفتم و عرض کردم خانه ‌ای دارم که دو طبقه است، یک طبقه از آن خالی است و روزهایی که در تهران هستید همانجا بمانید. ایشان فرمودند یک روز به عنوان مهمان می‌ آیم. آمدند و از درس و بحث صحبت کردیم. اما نیمه شب دیدم که ایشان یک کتاب انگلیسی را با دقت می خواند و یادداشت بر می دارد.

وی با اشاره به این مصرع از شعر خاقانی که می‌گوید «دریغا من شدم آخر دریغا گوی خاقانی» افزود: موضوع این است که یک روزی خدمت ایشان رفتم و گفتم آقای احمدی، سن بنده بالا رفته است و اگر یک نفر از خانواده ما در مورد برخی از امورات شرعی بعد از مرگم سؤالی کرد کمک کنید. ایشان هم قبول کرد و گفت اما از کجا معلوم شاید شما بمانید و من برم و اینطور هم شد که «دریغا من شدم آخر دریغا گوی خاقانی»، حالا واقعا تقدیر این بوده که ایشان از این دنیا برود و همه دوستان را متاثر کند و من بمانم و امیدوارم که خداوند عاقبت همه را به خوبی بگرداند.

وی تأکید کرد: آقای دکتر احمدی به انسان، به عنوان انسان نگاه می ‌کرد و به رنگ و لباس و مقام و حتی اعتقادات نگاه نمی کرد. موردی پیش آمد و گفت برای من فرق ندارد که این آدم نماز بخواند یا نخواند، اما من باید او را هدایت کنم نه اینکه او را برنجانم. وقتی تربیت مدرس تأسیس شد هفته ای دو ساعت آنجا درس می دادم و نیت خیر این مرد بود که دانشجویان آنجا بعدا استادان برجسته در تعلیم علم و اخلاق شدند.

محمدرضا حافظ ‌نیا، استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس، نیز در این مراسم گفت: باید قدر آدم‌هایی که بنایی گذاشتند را بدانیم. این خانه اندیشمندان را آقای دکتر محمدباقر قالیباف تأسیس کرد. وی را به عنوان کسی که تونل و پل می‌ سازد می ‌شناسیم، اما او دنبال این بود که بنایی برای اندیشمندان علوم انسانی تأسیس کند. دلیلش این بود که رئیس کمیسیون انجمن‌ های علمی کشور به دنبال ایجاد محفلی برای انجمن‌ های علمی بود. او با کمک همکارانش دکتر ضرغامی و دکتر شوشتری زمان زیادی برای این مرکز کشیدند.

وی اظهار داشت: آشنایی من با مرحوم احمدی به سال ۶۴ بر می ‌گردد که به تازگی سیاست را رها کرده و به دانشگاه آمده بودم. سال ۶۴ دانشجوی جغرافیا شدم و ایشان رئیس دانشکده بود و باید بگویم که اگر امثال مرحوم احمدی نبودند ما نبودیم. اگر بنده امروز استاد نمونه دانشگاه ‌های کشور هستم، محصول زحمات دوستان و لطف خدا بوده است.

عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس تأکید کرد: دکتر احمدی تنها روحانی است که حقیقتا به دلم نشسته است. من برای او بدیلی نمی ‌بینم و ارادت ویژه‌ ای به او دارم. معتقدم که ایشان نماد هماهنگی حوزه و دانشگاه بود و مثل ایشان را نداریم. من مدتی به عنوان معاون پژوهشی سمت از طرف ایشان، دفتر پژوهشی حوزه و دانشگاه را در اختیار داشتم. با خیلی از استادان تماس داشتم، اما دکتر احمدی بدیل نداشت. دکتر احمدی مرکز جاذبه علوم انسانی و اسلامی بود و این دو جامعه حوزوی و دانشگاهی را خوب می ‌توانست به یکدیگر مرتبط کند.

وی افزود: نبود دکتر احمدی ضایعه بزرگی است. او تلاقی‌گاه فلسفه، عرفان، علم، اخلاق، ادبیات و الهیات بود. آدمی که این همه حوزه‌ ها را جمع کند آدم بزرگی است. آدم‌ های بزرگ معمولا تنها هستند و شهرت اجتماعی آنها کم است. رسانه ‌ها سراغ اینها نمی ‌روند و آدم ‌های بزرگ تنها می‌ میرند. مراجع برای ایشان حرمت قائل بودند و آنها می فهمیدند دکتر احمدی تجسم اخلاق حمیده بود.. 

حافظ نیا افزود: دکتر احمدی هدیه استان همدان و شهر ملایر به ملت ایران و دانشگاه و حوزه و علوم انسانی بود و به نظر من ناشناخته ماند؛ مدیریت سمت مخل تجلی علمی دکتر احمدی بود. آدم عمیقی بود. به علم اصالت می داد و گرایشات و عواطف سیاسی برای او حاشیه‌ بود.

مهین پناهی، یکی از شاگردان دکتر احمدی، در این مراسم گفت: استاد به مثابه عالمی بود که امیرالمؤمنین فرمود مانند درخت نخلی است که شاگرد پای آن می نشیند تا به اندازه رطبی بهره بگیرد. درسی که ما از استاد گرفتیم مهربانی ها و شفقت های استاد بود. آزادگی و موضع گیری های دقیق در مسائل اجتماعی و حمایت از کسانی که سال 88 گرفتار شده بودند را از استاد آموختم.

عبدالله توکلی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، نیز در سخنان کوتاهی گفت: یکی از ویژگی های دکتر احمدی اصرار بر هدف صحیحی بود که انتخاب می کردند. رفت و برگشت ها و ناملایماتی که پیش می آمد ایشان را از مسیر و سعه صدر باز نمی داشت.

وی افزود: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه یکی از کوچکترین مجموعه هایی است که ایشان در آن نقش داشته اند و افزون بر نیت پاک امام، خلوص نیت ایشان در مجموعه هایی که در آن نقش داشتند بی بدیل است.

نجفقلی حبیبی نیز در آخر مراسم گفت: امروز برای اولین بار مرکز هماهنگی حوزه و دانشگاه را دیدم؛ مکرر اشک در چشمانم جمع شد که دکتر احمدی چقدر برای آن زحمت کشیدند.

در پایان این مراسم با حضور اساتید شرکت کننده در این مراسم از کتاب «دکتر احمد احمدی و علوم انسانی» رونمایی شد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.