در این یادداشت آمده است: روزی روزگاری انسان ها در کنار رودخانه ها و زیر درختان جنگلی زندگی می کردند به نحوی که هر جا آب بود آبادانی بود و هر چشمه شیرینی میزبان آدم و مار و مور و دیگر حیوانات بود تا آنکه انسان ها از نیروی عقل درونی و برونی برخوردار شدند آب ها را به سمت و سوی مزارع و زندگی کپرنشینی هدایت کردند. در آن روزگار هم قدر آب را می شناختند چون حیات آدم و عالم به آب بود.
این قدرشناسی چه جنگ های قومی و قبیله ای که به دنبال نداشت و چه انسان های بی گناهی که بر سر آب و چاه کشته نشدند!
و اما بعد:
امروز که بشر غارنشین به نعمت عقل و دانش و هدایت علما و پیامبران بدین مقام و مُقام رسیده که فضای کائنات را درمی نوردد و در کرات آسمانی به دنبال آب می گردد در هر خانه و کاشانه و حیاط و اداره و مغازه ای یک چشمه جوشان در اختیار دارد که به هر زمان و در هر فصل به ثانیه ای اراده کند راه عبور چشمه را می گشاید همان چشمه ای که آن را شیر آب می نامیم و غافلیم که این چشمه کوچک، چشم ما را به روی گوهری ترین عنصر طبیعت باز می کند و تن و روح و روانمان را تر و تازه و باطراوت به حیاتی لذتبخش رهنمون می شود.
با این وصف چگونه می توان قدرشناس این باارزش ترین ماده حیاتی که آن را ماده المواد می نامند و منشأ حیات زنده بود؟
چه آب های زلالی که در اثر بی تفاوتی و قدرناشناسی ما به هرز می روند و بی جهت نیست که شاعری باذوق سروده:
«تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی…»
آب، نان و گوشت هر چند غذای اصلی را تشکیل می دهند و زمانی چه راحت و بی دردسر به دست می آمدند امروزه ساده به دست نمی آیند.
می گویند در سال های اخیر که خشکسالی ها سال به سال افزون می شوند و به روایتی سی سال ادامه می یابند بیم آن می رود که جنگ بر سر آب همانند عصر جاهلیت در عربستان جدی شود و منابع آب کشورها به خطر افتند.
مدتی است بحث بر سر این واقعیت است که مثلاً ترکیه که سرچشمه آب دجله و فرات از کوه های آن سرچشمه می گیرد بر روی ورودی آب ها سدی عظیم دائر کرده و از میزان آنها کاسته است. رودخانه هیرمند که سابقاً ایران سهم مهمی از آن داشت راه ورودش مسدود شده و طبیعت بخشی از استان سیستان و بلوچستان را به خطر انداخته؛ از آن گذشته رشد جمعیت در جهان مصرف آب را به شدت بالا برده که این آب نه فقط برای ادامه حیات یک ضرورت است بلکه مصرف صنعتی، پزشکی، کشاورزی و خدماتی هم دارد.
هرزرفتگی آب از طریق لوله های پوسیده زیرزمینی به نسبتی قابل توجه خطرناک شده اند و به آلودگی ها افزوده اند.
کلریزه کردن گر چه پیشگیری از انتقال آلودگی ها و میکروب ها می کند، اما آب را گران تر از گذشته ها به دست ما می رساند و حتی مقدار کم آن هم چندان بی ضرر نیست.
با همین آب بهداشتی، ماشین، حیاط، لباس، بسیار وسایل دیگر هم شسته می شوند.
مصرف تن شویی «حمام» هم قابل توجه است که قبلاً به این میزان نبوده و یادمان باشد در کشورهای اروپایی به هر مکانی که ضرورت مصرف آب ایجاد می کند حداقل سه شیر آب نصب است. آب خوراکی و بهداشتی، آب حمام و آب باغچه که جدا از هم مورد استفاده قرار می گیرند.
و اما بعدتر:
امروز بسیاری از روستاهای ما که علت وجودیشان آب بوده و چشمه های گوارا به علت خشکیدن چشمه ها و چاه ها و قنات ها در بی آبی مطلق به سر می برند.
مزارع و باغات خشکیده، کارها و اشتغالات کشاورزی از یاد رفته و عشق به زندگی مهاجرت را به شهرها دامن زده است.
برای پیشگیری از این مصائب اگر همه فصل ها هم باران ببارند ذخایر آب زیرزمینی به میزان گذشته بازنمی گردد.
به مرور شهرها هم بی آب می شوند و از سکنه خالی می شوند و ما در آینده شاهد کویرهای بیشتری خواهیم بود اگر عنایت الهی و همت مردمی برای نزول باران و پایین آمدن مصرف مؤثر نیفتد آینده ای پرآب را انتظار نباید کشید.
قدر آب را بدانیم تا شاهد جنگ آب نباشیم.
صرفه جویی را جدی بگیریم تا برای زمانی بیشتر بتوانیم رفع عطش کنیم.
در اندیشه آیندگان باشیم تا نسل ها حفظ شوند و ایران چونان گذشته آباد بماند.
6114/2027
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.