شاهدش فرونشست زمین در شهرستانهای فارس یا سیلهای اخیر استان و سیلهای خانمان براندازی که جان دهها نفر از هم میهنان ما را در استان آذربایجان شرقی و کردستان گرفت. بسیاری میگویند، اینکه در بهار و تابستان سیل میآید و جایی دیگر از جهان به شدت میخشکد، نتیجه یک اتفاق است که در سراسر جهان دارد همزمان رخ می دهد؛ تغییر اقلیم. اکنون به خاطر یک تصمیم که یک فرد آن سوی جهان گرفته، ممکن است وضع از این هم بدتر شود. چه همزمانی دردناکی است؛ تقریبا همزمان با روز جهانی محیط زیست، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا همه ناکامی های کشورش را به پای پیمان زیست محیطی پاریس می گذارد و از آن خارج می شود. آن هم به رغم مخالفت کشورهای هم پیمان خود.
اکنون که نگرانی بابت گرمتر شدن زمین بیشتر و بیشتر میشود، بسیاری نگران نشانههای آن اینجا در داخل ایران هستند و به طور خاص استان فارس که نه تنها یکی از متنوع ترین استانهای زیست محیطی ایران به شمار می رود، بلکه استانی است که شرایط زیستی محیطی بسیار شکنندهای دارد.
در عین حال، اگرچه گرمایش جهانی تاثیری بیبازگشت بر اقلیم استان میگذارد ولی شما که غریبه نیستید؛ واقعیت این است که آنچه امنیت زیست محیطی فارس را تهدید
می کند، عملکرد مسئولان و شهروندان همین استان است.
تالاب های غمگین
غمگینترین سرنوشت را در میان جاذبههای زیست محیطی فارس، تالاب ها پیدا کرده اند. تالاب پریشان که روزی یکی از زیباترین دریاچههای آب شیرین ایران به شمار می رفت اکنون بستری است خشکیده و تفتیده. از آنجا که هیچ رودخانه ای به این دریاچه نمیریزد و اغلب سرچشمه های آن خشکیدهاند دیگر انگار امیدی برای زندهسازی این تالاب وجود ندارد. اگرچه محمدعلی افشانی، استاندار فارس راه تازهای را برای آن پیشنهاد کرده و گفته است: «امیدواریم با تکمیل سد نرگسی و تامین حقابه دریاچه پریشان راهی برای زنده سازی آن پیدا شود».
واقعیت اما این است که تا اینجای کار، سدها متهم ردیف اول خشکیدن تالاب های ایران هستند و کشاورزی متهم ردیف دوم. سدها در بالادست دریاچهها ساخته شده و عملا امکان تامین حقابه دریاچهها را از میان برده اند. از آنجا که آبی که در نهایت باید به دریاچه ها برسد، پشت سدها میماند و نهایتا زمینهای کشاورزی اطراف آن را آبیاری میکند، عملا پایین دست میخشکد. شاهدش تالاب بختگان که البته در خشکیدن آن عوامل پرشماری دخالت دارند و یکی از عوامل اصلی، وجود دو سد ملاصدرا و درودزن در بالادست این دریاچه است. در شرایطی که بسیاری از کارشناسان به این نتیجه رسیده اند که دوره سدسازی در جهان گذشته و در ایران هم سدها هیچ همخوانی با اقلیم گرم ایران ندارند، باز مسئولان نسبت به ساخت سدهای تازه اصرار میکنند. شاهدش تلاش برای ساخت سد تنگ سرخ در بالادست دریاچه مهارلو که بسیاری میگویند اگر این سد ساخته شود نه تنها مهارلو میخشکد، بلکه این دریاچه تبدیل به کانون داخلی ریزگرد می شود. آن هم در شرایطی که نمک دریاچه آغشته به مواد سمی همچون سرب، جیوه و کادمیوم است و حتی نتیجه پژوهشهای حمید مصباح، رئیس مرکز تحقیقات منابع طبیعی فارس که در اختیار سرویس گزارش «خبرجنوب» قرار گرفته، نشان میدهد نمکهای این دریاچه به مواد رادیواکتیو هم آلوده است.
با این وضع، اگر دریاچه بخشکد و تبدیل به کانون داخلی ریزگرد شود آن وقت معلوم نیست چه بیماریهایی یک میلیون و 900 هزار نفر از مردم شیراز را تهدید میکند. بیماری هایی که البته همه را به صورت یکسان تهدید میکند؛ چه کسانی که از زیانهای سدسازی چیزی نمیدانند و چه کسانی که میدانند و انکار میکنند. این اتفاق البته در خوزستان رخ داده است و آن طور که استاندار خوزستان گفته بیش از 70 درصد ریزگردهای این استان منشا داخلی دارند. آن دسته از ریزگردهایی که از عراق میآیند هم نتیجه سدسازی در بالادست دجله و فرات در کشورهای ترکیه، عراق و سوریه هستند. اکنون میان گرمایش جهانی و اقلیم شکننده ایران و عراق پیوندی شکل گرفته است. برخی معتقدند اجرای پروژههای عمرانی همچون سدسازی، و... در کشورهای خاورمیانه و کمتر توسعه یافته، نتیجه سیاست «وابسته سازی» است که کشورهای غربی از 60 سال پیش در پیش گرفتند. به این ترتیب کشورهای غربی این کشورها را قانع کردند تا طرح هایی را اجرا کنند که با اقلیمشان همخوانی نداشت. برای نمونه در اقلیم گرم ایران، نگه داشتن آب بر روی زمین باعث تبخیر آن می شود؛ این است که به گفته دکتر آهنگ کوثر، پدر علم آبخوان داری ایران نیاکان ما به جای نگه داشتن آب بر روی زمین آن را در قناتها و در زیر زمین ذخیره میکردند. اینک که گرمایش زمین بیشتر شده، طبیعتا تبخیر هم بیشتر
میشود.
اما افزون بر تبخیر آبهای ذخیره شده در مخزن سدها، یک واقعیت دیگر هم وجود دارد؛ اینکه کشاورزی هم آب بیشتری نیاز دارد. به عبارت دیگر، وقتی گرمای هوا بیشتر شود، برای رشد گیاهان آب بیشتری نیاز است. در استانی چون فارس که کشاورزی، تولید غالب است و 95 درصد منابع آب استان را مصرف میکند، افزایش دمای هوا فاجعه است. آن هم در شرایطی که طبق اعلام دکتر محمدجعفر ناظم السادات، رئیس مرکز پژوهشهای جوی دانشگاه شیراز، دمای هوا در فارس به طور متوسط بین نیم درجه تا یک و نیم درجه بیشتر از میانگین جهانی گرم شده است.
پای انسان در میان است
از میان رفتن تالابها، نتیجه مستقیم دخالت انسان در طبیعت بوده است. در فارس اما انسانها تنها به دستکاری اکوسیستم تالابها بسنده نکردهاند. انبوهی پروژههای عمرانی که در این استان در دست اجراست، به طور مستقیم محیط زیست فارس را هدف گرفته است. برای نمونه هم اکنون برخی مسئولان نسبت به اجرای طرح شماره دو پالایشگاه شیراز در نزدیکی پارک ملی بمو اصرار میکنند. آن طور که نبی ا... مرادی، سرپرست اداره کل محیط زیست فارس به «خبرجنوب» میگوید، هنوز ارزیابی زیست محیطی این طرح تایید نشده است. معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و معاون رئیس جمهور هم که چندی پیش به فارس سفر کرده بود به گزارشگر «خبرجنوب» گفت که تنها در صورتی سازمان محیط زیست این طرح را تایید میکند که همان پالایشگاه موجود نوسازی شود نه اینکه قرار باشد پالایشگاه تازه ای در کنار پالایشگاه کنونی ساخته شود. با این حال برخی مسئولان همچنان نسبت به ساخت این پروژه اصرار میکنند. این در شرایطی است که مسئولان میگویند دشت زرقان تحمل یک صنعت آلاینده دیگر را ندارد. البته بمو با آسیب دیدن از پروژههای عمرانی بیگانه نیست. در دوره دوم احمدی نژاد از پارک ملی بمو -دومین منطقه پرتنوع زیست محیطی ایران- برای یک پروژه نفتی خصوصی خط لوله گذراندند. اکنون نگرانی مشابهی برای منطقه حفاظت شده بهرام گور وجود دارد. بهرام گور یکی از زیباترین و در عین حال پرتنوعترین مناطق زیست محیطی جهان است و گونههای متنوع جانوری که البته در خطر انقراض هستند را در خود جای داده است.
یکی از منحصر به فردترین این گونهها گورخر ایرانی است که بر خلاف گورخر آفریقایی خط خطی نیست. مسئولان میخواهند از این منطقه سنگ آهن برداشت کنند. آنان اطمینان میدهند که برداشت سنگ آهن تنها در نقاط غیرحساس زیست محیطی محدود میشود؛ در عین حال آن طور که تهمورث یوسفی، رئیس مرکز مطالعات معدنی و زمین شناسی جنوب کشور به گزارشگر «خبرجنوب» میگوید اتفاقا پربارترین نقاط از نظر معدنی، در حساس ترین نقاط زیست محیطی منطقه بهرام گور قرار دارند.
نگرانی دوستداران محیط زیست این است که برداشت سنگ آهن به همین منطقه محدود نماند؛ چه اینکه استاندار دولت احمدینژاد در فارس بدون آگاهی زیست محیطی میگفت: «مردم نی ریز حاضر هستند گورخرها را ببرند خانه و به آنها صبحانه و ناهار و شام بدهند و بچه هایشان بروند سر کار»؛ و وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت یازدهم هم چندی پیش سخنان مشابهی را بر زبان میراند. این درحالی است که کارشناسان هشدار می دهند از میان رفتن منطقه بهرام گور یعنی پیشروی کویر از استان کرمان به داخل فارس.
مسئولان میگویند استان کرمان در بهره برداری معدنی بسیار موفق تر از فارس عمل کرده است. واقعیت اما این است که کرمان اقلیمی سراسر بیابانی دارد و با این بهره برداری آسیب چندانی به اقلیم آن وارد نمیشود. ضمنا فارس بر خلاف کرمان، صنایع تبدیلی چندانی ندارد و به این ترتیب، بهره برداری معدنی در این استان یعنی خام فروشی. این خطر هم وجود دارد که منطقه بهرام گور پس از نابودی، تبدیل به کانون داخلی ریزگرد شود. پیشنهاد محیط زیست فارس این است که به جای بهره برداری معدنی از این منطقه به عنوان یک جاذبه گردشگری استفاده شود؛ اگرچه گوش کسی به این حرفها بدهکار نیست. شاید به این خاطر که گردشگری در ایران صنعتی است پر از مشکل که هزاران مانع بر سر توسعه آن وجود دارد اما معادن را به سرعت میتوان بهرهبرداری کرد و مواد معدنی را به فروش رساند و از آن پول به دست آورد. این همان اقتصادی است که به آن «اقتصاد رانتی» میگویند؛ اقتصادی که به جای تولید به برداشت منابع و فروش آنها متکی است. تاثیر این وضع بر بیابانزایی البته گزارش جداگانهای میخواهد که با توجه به نزدیک بودن روز جهانی رویارویی با بیابانزایی به آن نمیپردازیم.
البته دخالت انسان برای توسعه صنایع تنها به این دو مورد محدود نمیشود. یکی از آسیبرسانترین پروژههای عمرانی برای محیط زیست فارس، توسعه بیرویه راههاست. برای نمونه برای مسیر شیراز به کازرون دو مسیر موازی کشیدهاند. این وضع کمابیش در بسیاری از شهرستان های فارس دیده میشود. نمونه دیگر، دولت احمدینژاد برای فارس 11 پتروشیمی را مصوب کرده ولی واقعیت این است که پتروشیمی برای تولید اتیلن نیاز به آب فراوانی دارد که در فارس این منابع آب وجود ندارد.
عنایت ا... رحیمی، مدیرکل دفتر فنی استانداری فارس به گزارشگر «خبرجنوب» میگوید که تصویب این طرحها در شهرستانها توقع ایجاد کرده و دولت چاره ای جز تکمیل آنها نمیبیند. برخی نمایندگان مجلس هم که در زمان تصویب این طرحها، از مدافعان آنها بودهاند میگویند میتوان با انتقال آب از خلیج فارس بر این مشکل غلبه کرد. کارشناسان محیط زیست در برابر میگویند که چرا این پتروشیمی ها از روز اول در کنار دریا ساخته نشد تا نیاز به انتقال آب نباشد؟ ضمن اینکه انتقال آب هم شعاری غیرعملی است و هم هزینه بسیار بالایی دارد.
آلودگی آب و خاک
آلودگی آب و خاک را هم باید به مشکلات زیست محیطی فارس افزود. دشت زرقان یکی از آلودهترین نقاط زیست محیطی کشور به شمار میرود. چه از نظر آلودگی هوا و چه آلودگی آب.
دشت شیراز هم افزون بر آلودگی آب با آلودگی خاک دست و پنجه نرم میکند. شاهدش بوی مشمئز کنندهای که در ورودی پل فسا به مشام میخورد؛ این آلودگی به قدری زیاد است که این بو حتی در زمان نشست و برخاست هواپیما در فرودگاه شهر گل و بلبل حتی از داخل کابین به مشام میرسد.
تصفیه خانه شماره دو شیراز سال هاست که بیش از 90 درصد پیشرفت فیزیکی دارد اما هنوز تکمیل نشده است.
آن طور که حسینعلی ابراهیمی کارنامی، مدیرکل پیشین محیط زیست فارس گفته است، هم اکنون فاضلاب 400 هزار مشترک بی آنکه به تصفیه خانه بریزد وارد شبکه فاضلاب شیراز می شود. شیراز در حالی سالانه 22 میلیون مترمکعب پساب را تصفیه می کند که این میزان در اصفهان 200 میلیون مترمکعب است.
مشکلات زیست محیطی فارس کم نیست و گفتن از آنها، مثنوی هفتاد من کاغذ میخواهد. آنچه مشخص است، این است که عزم چندانی برای رفع نگرانیها و بهبود وضع زیست محیطی فارس وجود ندارد.
این یعنی اهمیت طبیعت هنوز برای بسیاری روشن نیست و حتما طبیعت باید چهره خشن خود را نشان دهد تا مانند استانهایی چون آذربایجان و کردستان مسئولان به فکر چارهیابی بیفتند. البته شاید صدای مردم فارس را هرگز کسی نشنود.
چه اینکه اکنون بیش از 85 درصد منابع آب زیرزمینی فارس خشکیده اند و کسی برای پیشگیری از نابودی بیشتر این منابع کاری نمیکند.

 

46

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 665308
  • منبع: khabaronline.ir
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.