دراین مطلب آمده است: مادر بزرگ از صبح زود بساط صبحانه را روی ایوان خانه آماده کرده بود و پدر بزرگ نیز چون هر روز، با آب پاشی حیاط، فضایی معطر به عطر گل ها و بوی خشت و کاه گل فراهم کرده بود تا مهمانان کوچکشان را پذیرا باشند. با اولین صدای کوبه، گل لبخند بر لبانشان می نشست و پدر بزرگ نوه در آغوش گرفته شده اش را روی فرش گل گلی ایوان می نشاند تا مادر بزرگ برایش لقمه بگیرد. با به صدا در آمدن دومین و سومین نوبت کوبه بر در چوبی نوه های دیگر هم به جمع اضافه می شدند و ...بچه ها در نبود پدر و مادر تا ظهر مهمان پدر بزرگ و مادر بزرگ بودند و آنان نیز با حوصله و دقت نگهدار نوه ها بودند. از بازی و کولی دادن گرفته تا بیان داستان ها و روایت هایی که هر کدام درسی بود تا از کودکی بیاموزند و در کنار آن تجربه کسب کنند. نه برای والدین و نه پدر بزرگ و مادر بزرگ قابل قبول نبود که کودک را به مهد و ... بسپارند چرا که معتقد بودند بچه ها باید در دامن خودشان پرورش پیدا کنند و درس زندگی بیاموزند. بنابراین در هر خانه ای را که می زدی صدای شادی نوه ها را می شنیدی که با شیطنت های کودکانه، بازی و ... هم خودشان مشغول بودند و هم نمی گذاشتند پدر بزرگ و مادر بزرگ احساس تنهایی کنند. احساسی که در سالخوردگی و به ویژه در سال های اخیر به دلیل تغییر سبک زندگی، بسیاری با آن مواجه هستند. البته در آن میان، بچه ها هم علاقه و خوی بسیاری به پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها داشتند و از در کنار آن ها بودن و همچنین بازی با بچه های هم سن و سال خاله ها و دایی ها یا عموها و عمه ها لذت می بردند و علاوه بر فراهم ساختن زمینه ارتباط بیشتر با یکدیگر، هرگز احساس تنهایی نمی کردند. حتی اگر تک فرزند یک خانواده بودند از هم بازی بودن با بچه های فامیل، شور و نشاط بیشتری داشتند. اما بچه های امروز نه تنها اغلب تنها هستند بلکه مراودات و حضورشان در جمع بزرگان فامیل به دلیل مشغله های والدین و تغییر سبک زندگی متفاوت شده است. البته بسیاری از پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها همچنان علاقه دارند از نوه ها نگهداری کنند و این کار را با وجود کهولت سن و کاهش حوصله انجام می دهند.
روش های تربیتی متفاوت
یکی از بانوان جوان که خانه دار هم است می گوید: دخترم تنها نوه پدر و مادرم است و بدون او نمی توانند زندگی کنند. دلیل آن ها این است که خودشان در هنگام جوانی و بزرگ کردن فرزندان به دلیل این که دایم در حال کار کردن بودند لذتی نبردند و بزرگ شدن فرزندان خود را متوجه نشدند، به همین دلیل حالا از نوه خود مراقبت می کنند و از بودن در کنارش لذت می برند.«آذین ارباب» تصریح می کند: البته نگهداری از نوه ها به اخلاق و توانایی پدر بزرگ و مادر بزرگ هم بستگی دارد. افرادی را می شناسم که هفته ای یک بار فرزندشان را به پدر بزرگ و مادر بزرگش می سپارند که آن ها هم به دلیل کهولت سن حوصله ندارند هر روز از نوه خود نگهداری کنند. وی تصریح می کند: باید متوجه بود که حضور مداوم کودک با پدر بزرگ و مادر بزرگش چندان هم خوب نیست، زیرا والدین جوان در خانه خود قوانینی دارند که می خواهند فرزندشان طبق آن رشد کند و مطابق با اخلاق پدر و مادرش تربیت شود، نه پدر بزرگ و مادر بزرگش. روش تربیت والدین با پدر بزرگ و مادر بزرگ تفاوت هایی دارد و بودن دایمی در کنار دیگران می تواند در نحوه تربیت کودک تاثیر منفی داشته باشد و کودک متفاوت با روحیات و قوانین خانه خود بزرگ می شود که می تواند سبب ایجاد تنش میان اعضای خانواده شود و کودکی خود رای و خودسر تحویل دهد.
تجربه و دلسوزی زیاد
یکی از آقایان هم می گوید: سپردن کودک به پدر بزرگ و مادر بزرگ به ویژه برای والدین جوانی که هر دو شاغل هستند حسن ها و معایبی دارد. پدر بزرگ و مادر بزرگ به دلیل این که تجربه بزرگ کردن فرزند را دارند می توانند به راحتی با کودک ارتباط بگیرند و مراقب او باشند. از طرفی به دلیل این که نوه برایشان بسیار شیرین است تلاش می کنند هه خواسته های او را اجرا کنند. به همین دلیل در بسیاری از موارد کودکان ماندن در خانه پدر بزرگ و مادر بزرگ را به بودن در کنار پدر و مادر ترجیح می دهند، زیرا برخی خواسته های آن ها در کنار والدین پس از بررسی رد می شود، در حالی که پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها به خواسته ها عمل می کنند. «علی میر» ادامه می دهد: فرزندم سه ساله است و به دلیل شاغل بودن من و همسرم او را به خانه پدر و مادر همسرم می بریم. در بسیاری از موارد به حرف های ما گوش نمی دهد و به سختی راضی به آمدن به خانه می شود. گاهی لجبازی زیادی با من و مادرش دارد که گمان می کنم به دلیل دور بودن زیاد از ما و خانه اش است.
توجه به توان و حوصله پدر بزرگ و مادر بزرگ
یکی از بانوان که خود مادر بزرگ است اظهار می کند: یک نوه دارم و هر روز ازاو نگهداری می کنم. دختر و دامادم ساعت های زیادی بیرون از خانه مشغول به کار هستند و تلاش می کنم آموزش های لازم را به نوه ام بدهم. بردن به پارک و قدم زدن، بازی کردن، قصه خواندن و رسیدگی به نظافت او را انجام می دهم. حوصله رسیدگی به او را دارم، اما خواهرم که از من بزرگ تر و بیمار است پنج نوه دارد که گاهی از بودن آن ها ناراحت است، زیرا توان نگهداری شان را ندارد و نمی تواند به استراحت بپردازد. «ناهید. رحمانی» تصریح می کند: فرزندان باید توجه داشته باشند که والدین آن ها دیگر جوان نیستند و نمی توانند هر روز از چند کودک نگهداری کنند. گاهی نیاز به آرامش، استراحت و سکوت دارند که با بودن چند نوه این امکان فراهم نیست و این شرایط برای پدر بزرگ ها و مادر بزرگ هایی که سن بالاتری دارند محسوس تر است.
کودکان اجتماعی
یکی دیگر از بانوان جوان می گوید: فرزندم را نزد پدر و مادرم می سپارم و راضی هستم، زیرا در روزنامه خواندم بچه هایی که در کنار پدر بزرگ و مادر بزرگ خود باشند، رفتارهای اجتماعی بهتری دارند. پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها با تجربه تر هستند و بسیاری از آنان حوصله بیشتری برای کودک دارند. «عالیه عسکری» بیان می کند: پدر و مادر شاغل باید طی چند ساعتی که در خانه نیستند کودک خود را به فردی بسپارند و چه کسی بهتر از پدر بزرگ و مادر بزرگ؟ اگر آن ها توانایی و حوصله نگهداری داشته باشند کودک در کنار آن ها در بهترین و امن ترین مکان است.
توجه به توانمندی پدر بزرگ و مادر بزرگ
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی به خبرنگار ما می گوید: بسیاری از مادران شاغل فرزندان خود را نزد پدر بزرگ و مادربزرگ می سپارند، زیرا آنان دلسوز هستند و نوه خود را دوست دارند، به همین دلیل امنیت خاطر مادر شاغل را فراهم می کنند و هزینه ای هم برای والدین ندارد. اما پدر بزرگ و مادر بزرگ چون سن بالایی دارند باید میزان توانمندی آن ها سنجیده شود. سن که بالا می رود آستانه تحمل در برخی موارد پایین می آید. سر و صدا زودتر آن ها را کلافه می کند، به استراحت بیشتری احتیاج دارند و آسیب پذیرتر می شوند. نمی توانند مانند قدیم کار کنند یا به دنبال کودک بروند. «عادله صفت گل» بیان می کند: باید به طور واقع بینانه ای توانمندی آن ها را بسنجیم و به آن ها فرصت دهیم که از بودن کنار نوه های خود لذت ببرند و این نگهداری را به وظیفه تبدیل نکنیم. فاصله میان پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها و نوه ها فاصله میان سه نسل است و قدیمی ها دوست دارند نوه ها را مانند زمان خود تربیت کنند و این شکاف تربیتی میان تربیت والدین و پدر بزرگ و مادر بزرگ سبب ایجاد تضاد در تربیت فرزند می شود، بچه ها در دو راهی می مانند و نمی دانند چگونه رفتار کنند و این شرایط روی شکل گیری عزت نفس کودک تاثیر منفی می گذارد. وی بیان می کند: اگر قرار است کودک را نزد والدین بگذارید باید قوانین تربیتی میان آن ها و شما هماهنگ باشد و با هم صحبت هایی داشته باشید تا دچار تضاد نشوید. نکته مهم این است که دلبستگی فرزندان پس از پدر و مادر با نگهدارنده بعدی یعنی پدر بزرگ و مادر بزرگ خیلی زیاد می شود. اگر کودک فقط به مادر بزرگ و پدر بزرگش دلبسته شود و آن ها سن بالا یا بیماری خاص داشته باشند از دست دادن مراقب، ضربه بزرگی به کودک می زند.
8006**3042
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.