به گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، با گسترش کم آبی، خشکسالی و طوفان شن در برخی مناطق استان سیستان و بلوچستان صدای کودکان رنگ پریده، تشنه و بیمار ساکن در مناطق متاثر از این بلایای طبیعی به همراه کاروان های خسته از کوچ در دل کویر می پیچد و مردان و زنان سخت کوش سرزمین نیم روز با کوله بار امید برای یافتن چشمه زندگی ترک دیار وامانده از هستی می کنند.
اینجا سرزمینی تشنه به وسعت سیستان و بلوچستان پهناورترین استان کشور است، استانی که دارای 19 شهرستان زاهدان، زابل، زهک، هیرمند، هامون، نیمروز، خاش، ایرانشهر، سراوان، سیب سوران، مهرستان، نیکشهر، فنوج، قصرقند، کنارک و چابهار، 42 شهر، 1600 دهستان و 6 هزار و 500 آبادی دارای سکنه است، نام این استان از دو واژه «سیستان» به معنی محل «سرزمین قوم سکا» و بلوچستان به معنی محل سکونت« قوم بلوچ» تشکیل شده و نام قدیم آن استان نیم روز بوده است.
این منطقه به دلیل قرار گرفتن در حاشیه کویر و در مجموع با مساحتی حدود 187 هزار و 502 کیلومتر مربع معادل 11،5 درصد مساحت کشور را به خود اختصاص داده و دارای آب و هوای گرم و خشک، زمستان های سرد و تابستان های بسیار گرم است.
استان سیستان و بلوچستان از سال 1377 یعنی حدود 20 سال پیش با بروز معضل خشکسالی، کاهش شدید بارندگی و قطع کامل جریان آب رودخانه ها به ویژه رودخانه هیرمند همراه با تبخیر شدید و فرسایش خاک، روبرو شده است.
خشکسالی بلایای طبیعی نامحسوسی است که بر خلاف سیل، پدیده ای آرام و خزنده است که به تدریج محیط را تسخیر و به یک بلایای طبیعی تبدیل می کند. پدیده های چون سیل و زمین لرزه یکباره خسارت های سنگینی بر جامعه تحمیل می کنند و مورد توجه قرار می گیرند. در حالیکه خسارت های ناشی از خشکسالی با آن که اغلب سنگین تر و گسترده تر هستند، اما چون به تدریج ایجاد می شوند برای مردم و مسئولین نامحسوس بوده و کمتر مورد توجه قرار می گیرند.
با گسترش خشکسالی و طوفان شن در برخی از شهرستان های استان سیستان و بلوچستان دیگر این روزها کودکان هفت، هشت ساله این خطه مفهوم کلمه پنج حرفی «باران» را نمی دانند و با جمله معروف «آن مرد با اسب در باران آمد» بیگانه هستند.
این روزها نیایش های بی ریا، عاطفی و مفهومی مردم سیستان با گویش و لهجه ای خاص به درگاه خداوند متعال برای رفع خشکسالی از تن این سرزمین تشنه و خسته، لحظه ای قطع نمی شود و مردم این دیار پهلوان خیز لحظه ای از خشکسالی و وزش بادهای سهمناک و طوفان های شن که کمر سیستان و سیستانی را خمیده کرده آرامش و آسایش ندارند.
خشکسالی یکی از مهم ترین مخاطرات جوی است که به طور خزنده در سطح جهان شکل گرفته و به صورت منطقه ای عمل می کند؛پیش بینی آن با عدم قطعیت زیاد همراه بوده، آغاز و پایان آن نامعلوم و چگونگی وقوع و اثرات آن در هر ناحیه با ناحیه دیگر متفاوت است.
مردم در این مناطق کم باران و متاثر از خشکسالی بارها و بارها با خود خلوت کرده اند که به راستی چرا پدیده خشکسالی، میهمان بدشگون این سامان شده و در این دیار جای خوش کرده و به این زودی ها قصد رفتن ندارد؛چرا کشاورزان و دامداران این گوهر نجیب سرزمین مادری رستم و سهراب در مقابل دیو خشکسالی به زانو در آمده اند و در حسرت بارش قطره ای باران چشم به آسمان دوخته اند.
کوله پشتی مان را همراه با کاروان امدادگران و نجاتگران هلال احمر بر دوش می گذاریم تا به همراه عالی رتبه ترین مقام امدادی کشور برای بازدید از مناطق حادثه دیده و متاثر از کم آبی و خشکسالی به شهرستان های زابل (روستای آبیل)، هیرمند (روستاهای خاک سفیدی، گله بچه و تپه کنیز) و زهک (روستای محمد شاه کرم و محله کوهکن) سفری داشته باشیم، سفری که به طور قطع و یقیین با ورود جمعیت هلال احمر با توجه به امکانات و بضاعت خود در این اقدام خداپسندانه ثمرات خوبی را به همراه خواهد داشت.

* راه‌اندازی کمپین نذر آب
در حاشیه این سفر و بازدید دقایقی را با «علی اصغر پیوندی» رییس جمعیت هلال احمر که به همراه روسای سازمان های جوانان و داوطلبان هلال احمر، نماینده مردم شهرهای زابل، زهک، هیرمند، هامون و نیمروز در مجلس شورای اسلامی و رییس هلال احمر استان سیستان و بلوچستان برای بررسی تبعات خشکسالی در جنوب شرق کشور سفر کرده هم کلام می شویم.
وی در این گفت و گو به خبرنگار اعزامی ایرنا، افزود: یکی از اهداف جمعیت هلال احمر کشور در کنار مردم بودن در تمام حوادث طبیعی و غیر طبیعی است.
رئیس جمعیت هلال احمر ادامه داد: با توجه به مشکلات خشکسالی های دو دهه اخیر در این استان و معضلات بسیاری که برای مردم به همراه داشته است این نهاد وظیفه خود دانسته تا تمام توانش را برای کمک به مردم این منطقه بکار گیرد.
پیوندی با بیان اینکه جمعیت هلال احمر مثل هر حادثه دیگری وظیفه دارد تا به آسیب دیدگان کمک کند اگر چه نمی توانیم با بروز خشکسالی مقابله کنیم، یا بهتر است بگویم اساسا هلال احمر وظیفه ای در این زمینه ندارد، گفت: در این مسیر ضروریست راهکارهای پیشگیری ثانویه برای کمتر شدن یا متوقف کردن خشکسالی در منطقه با همکاری سایر نهادها و دستگاهها بعد از بررسی های کارشناسی مورد توجه قرار گیرد.
آری این روزها سیستان، سرزمین تشنه ای است که آه و فریادهای محرومیت و مظلومیتش از چندین سال قبل بلند شده و این روزها از بحران خشکسالی نیازمند بارش ابرهای رحمت از سوی آسمان آبی و نا متنهای و دستان مهرورز مردم ایران زمین برای تحقق «کمپین نذر آب» است.
به همراه رییس جمعیت هلال احمر و همراهان پس از گذشت حدود سه ساعت با عبور از جاده های که وزش بادهای 120 روزه که بعضا سرعت آنها بیش از 100 کیلومتر در ساعت است، با سختی هر چه تمامتر به جلو می رویم، چرا که با به حرکت در آمدن کانون های شن و ماسه های روان و حرکت خزنده آنها بر روی جاده و کاهش دید افقی راننده های خودروهای امدادی، تردد در جاده های منتهی به شهرستان های زابل، هیرمند و زهک محل بازدید هیات امدادی بدتر و حرکت کردن به سوی مقصد دشوار و دشوارتر می شود.
پس از ساعتی چند از زمان آغاز حرکت مان از زاهدان به سمت زابل به (روستای آبیل) می رسیم، با توقف خودروهای امدادی هلال احمر کودکان و نوجوانان دانش آموزی که آثار سوء تغذیه به وضوح در چهره آنان نمایان است، اطراف خودروهای هیات همراه ما جمع می شوند و با نگاهی متعجب از سر کنجکاوی به لباس های سرخ و سفید سرنشینان خودروهای امدادی که با نشان هلال احمر کاملا مشخص و مشهود است به گفت و گو و پچ پچ با یکدیگر می پردازند.
در این رهگذر می توان به خوبی فهمید که آثار سو تغذیه و فقر، برق نگاه دانش آموزان این روستا را خاموش و طراوت و لطافت کودکانه آنها را به گُلی پژمرده و خشک تبدیل کرده است.
شاید باور نکنیم، اما چشمان کم سو، مژه های پر گرد، چشمانی قرمز و متورم، لباس های پاره و مندرس، شکم های برآمده و پوست های به استخوان چسبیده کودکان این دیار خاطره سفر من را به یکی از کشورهای آفریقایی(موگادیشو پایتخت سومالی) که متاثر از قحطی و خشکسالی بود را در ذهنم زنده می کند.
براستی که قلم خبرنگار اعزامی ایرنا از نگارش مشاهدات دردمندی این مردم قاصر است اما ناله مردان و زنان کهنسال، گریه کودکان نحیف و ضعیف و سکوت درد آلوده مردان جوان، اشک را بر چهره هر بیننده ای جاری می سازد.

* کمک هلال احمر
در ادامه این بازدید و هنگام ورود کاروان بشردوستانه جمعیت هلال احمر به مناطق حادثه دیده و متاثر از کم آبی و خشکسالی های اخیر به شهرستان هیرمند(روستاهای خاک سفیدی، گله بچه و تپه کنیز) به سراغ «رسول راشکی» رئیس جمعیت هلال احمر استان سیستان و بلوچستان می روم تا با وی در خصوص راهکارهای پیشگیری ثانویه برای کمتر شدن آثار خشکسالی در این استان و رفع مشکلات معیشتی و اجتماعی مردم این سامان هم کلام شوم.
راشکی در این گفت و گو به تشریح اقدامات بشر دوستانه جمعیت هلال احمر استان سیستان و بلوچستان در سه سال گذشته برای کاهش آلام حادثه دیدگان از خشکسالی و طوفان شن می پردازد و می گوید: در مدت یاد شده هلال احمر 33 هزار و 814 بسته سبد غذایی، 227 هزار و 395 عدد ماسک، 72 هزار و 120 کیلوگرم برنج، 40 هزار و 356 کیلوگرم قند و چای، یکهزار و 769 کیلوگرم انواع حبوبات و 601 هزار و 42 قوطی کنسرو را در میان افراد متاثر از خشکسال و طوفان توزیع کرده است.
این مقام مسئول در جمعیت هلال احمر استان سیستان و بلوچستان توضیح داد: طبق بررسی های صورت گرفته از سوی کارشناسان خبره امداد و نجات این استان نیازهای روستاهای تحت تاثیر از خشکسالی و طوفان توزیع آب شرب، توزیع تانکر ثابت، توزیع سبد غذایی، توزیع سبد بهداشتی، رفع مشکل تامین نان یا آرد، تهیه البسه، کفش و لوازم تحریر برای کودکان و احداث سرویس های بهداشتی و حمام در این مناطق است.

* حال کودکان سیستانی
هنگام تهیه این گزارش خبری در روستاهای «خاک سفیدی»، «گله بچه» و «تپه کنیز» به این نتیجه رسیدیم که در این مناطق روستایی بچه هایی که یکی، دو ساله به نظر می رسند در واقع چهار یا پنج سال سن دارند و وجود سوء تغذیه شدید باعث اختلال در رشد آنها شده است.
وضعیت لباس و پوشش کودکان این سه روستا در کنار نبود بهداشت فردی و عمومی به اندازه تغذیه اشان بد است بطوری که آنان از فقر و نداری لباس های ژنده و پاره به تن دارند و بدن نیمه عریان و آبله پاهای برهنه و آفتاب سوخته آنان در گرمای شدید تیر ماه این منطقه گرمسیری برای آنها بسیار عذاب آور است.
در ادامه مسیر حرکت و بازدید کاروان امدادی هلال احمر از مناطق حادثه دیده و متاثر از خشکسالی و طوفان سیستان و بلوچستان به شهرستان زهک (روستای محمد شاه کرم و محله کوهکن) می رسیم روستایی که در بدو ورود کاروان هلال احمر، عده ای از زنان و کودکان دیگ و گالن به دست، زیر آفتاب سوزان روستا برای دریافت آب آشامیدنی از تانکرهای سیار حمل آب در سایه دیواری نشسته اند.
در این روستا به سراغ یکی از سالمندان می روم و از «میرزا صمد ریگی» در مورد مشکلات مردم روستا می پرسم که او می گوید: مشکل اصلی شهرستان زهک و روستاهای آن کم آبی، خشکسالی، طوفان شن، فقر و تنگدستی، بیکاری، بیماری و کاهش شدید کیفیت هوا در بیشتر روستاهای مابین روستاهای «محمد شاه کرم» تا «میلک» است.
وی می افزاید: خشکسالی، طوفان شن و گرد وخاک شدید در این روستا و روستاهای همجوار بیشتر روستاییان را خانه نشین کرده و مردم دیگر نمی ‌توانند در این گرمای سوزان تابستان حتی از کولرهای آبی استفاده کنند چرا که شن های روان ناشی از طوفان های شن وارد این کولرهای آبی می شوند و دیگر امکان اینکه آنها را روشن کنیم تا خنک شویم وجود ندارد.
با بررسی های میدانی بیشتر در این روستا متوجه می شویم که برخی از کودکان ساکن در این روستا با سطل و ظروف آشپزخانه از داخل بدنه یک یخچال شکسته، آب گل آلود بیرون می آوردند و عده ای از زنان این روستا نیز رخت ها و لباس های خود را در کنار بدنه این یخچال شکسته می شویند.
از دختری 9 ساله که یک ظرف بزرگ پر از آب گل آلود را حمل می کند تا به منزل ببرد، می پرسم این آبها را برای چه می خواهی، او که خودش را «کوثر شهریاری» معرفی می کند، می گوید: بعد از خشکسالی و نبود آب در ساعتی خاص در این روستا، محتویات داخل این ظرف آب شرب ما است که از همین بدنه شکسته یخچال سفید که به عنوان منبع آب از آن استفاده می شود، تامین می کنیم
«سمیه الله دو» یکی دیگر از زنان این روستا نیز می گوید: بعد از خشکسالی آب شرب و مصرفی ما از همین منبع های روستایی تامین می شود، هنگامی که عده ای از آب ذخیره شده در این منابع استفاده می کنند، باید ساعت ها منتظر بمانیم تا این منبع به صورت کامل تخلیه شده و مجددا پر از آب شود.
در ادامه این بازدید به یکی دیگر از خانه های روستایی سری می زنیم، دختر بچه ای خُردسال با اشتها مشغول خوردن تکه نانی است، از چشمان به گود نشسته و سر و وضع ظاهریش معلوم است که او نیز مثل سایر کودکان این روستا از سوء تغذیه شدید رنج می برد.
از مادر این کودک به نام «فاطمه عیدزایی» می پرسم خوراک روزانه فرزندتان چیست و چند وعده غذا به کودک تان می دهید؟ او در پاسخ می گوید: هر وقت ما خود خوراکی بخوریم، به او هم خوراکی می دهیم و بیشتر اوقات خوراکی او نان خالی است چرا که ما توان خرید گوشت، مرغ، ماهی، شیر، میوه، تخم مرغ و نظایر آن را نداریم و همسرم هم به علت بیکاری در این روستا فقط یک روز برای کسب درآمد کارگری می کند.
در منزل فقیرانه و روستایی این زن قابلمه ای بسیار کوچک روی اجاق قرار دارد به طوری که هنگام نزدیک شدن به آن دود آتش چشم ها را اذیت می کند، کنجکاو می شوم و با بیان اینکه امروز ما میهمان خانه شما هستیم با کسب اجازه صاحب خانه نگاهی به درون قابلمه غذا می اندازم، مایعی داخل آن جوش می خورد، با پرسش اینکه غذای شما برای نهار چیست، این زن روستایی می گوید: این خوراک «اوجیزک» -«اشکنه» است، غذایی که محتویات آن شامل آب، گوجه، روغن، پیاز و سیب زمینی است، این خوراک یک خانواده هفت نفر است.
عیدزایی می افزاید: هنر خانواده های روستایی به ویژه زنان و دختران این است که در این زمانه فقر و تنگدستی بتوانند با استفاده از سیب زمینی، پیاز، گوجه فرنگی و بادمجان وعده های غذایی شام و نهار را برای خانواده تهیه کنند.
وی می گوید: از زمانی که مرز بین المللی میلک بسته شده، مردمی که کشت و کار خود به ویژه دامداری، ماهیگیری و نظایر آن را در پی خشکسالی از دست داده بودند کسب و کار از طریق مرز را نیز از دست داده اند و مجبورند برای امرار معاش به سایر شهرستان ها سفر کنند.
این زن روستایی با چشمانی گریان می افزاید: این روزها بیکاری، فقر، بیماری های مختلف از جمله آسم، قوز قرنیه، آب مروارید، دندان درد، سنگ کلیه، شب کوری، سوتغذیه، تالاسمی و نداشتن توان پرداخت وام مسکن 10 میلیون تومانی دریافتی مردم مناطق روستایی از بانک ها روز به روز بر مشکلات مردم اضافه می کند به طوری که اگر یارانه 45 هزارتومانی ماهیانه و واریزی از سوی دولت برای هر نفر را دریافت نکنیم و از مغازه ها مایحتاج خود را نسیه نیاوریم به طور قطع و یقیین زندگی ما با مشکل همراه خواهد شد.
وی در پایان گفت: از آنجایی که مصرف شیر یکی از عوامل کاهش بیماری نفس تنگی است، امیدوارم که مسئولین به ویژه نیروهای امدادرسان با توزیع شیر یارانه ای و میوه در بین بیماران و کودکان روستایی این بیماری را از این منطقه ریشه کن کنند.
در پایان این سفر دو روزه مسئوولان عالی رتبه جمعیت هلال احمر کشور با گوشه ای از مشکلات مردم حادثه دیده و متاثر از کمبود آب، خشکسالی و طوفان شن در استان سیستان و بلوچستان آشنا شدند تا به عنوان یک سازمان عام‌المنفعه تمام تلاش خود را برای کمک به مردم این منطقه بکار گیرند، چرا که خشکسالی این مقطع درسیستان و بلوچستان بسیار پیچیده و سخت است و راهکار خاص خود را می طلبد.
به گزارش ایرنا، حدود 20 سال از خشکی تالاب هامون و خشکسالی سیستان می گذرد که این امر سبب تغییر اقلیم منطقه به آب و هوایی گرم، خشک و خشن شده است. عمده شن های روان و تپه های ماسه ای سیستان در محدوده هیرمند هم مرز با افغانستان وجود دارد که با وزش باد و گرمای هوا منطقه را دچار بحران می کند.
استان سیستان و بلوچستان به سبب گستردگی زیاد (11.5 درصد گستره کشور) و موقعیت جغرافیایی و آب و هوایی از جمله استان هایی است که احتمال وقوع چندین مخاطره طبیعی بطور همزمان در آن وجود دارد، در شمال این استان تندبادها و گرد و غبار شدید و خشکسالی، در مرکز سیل و زلزله و در جنوب نیز احتمال وقوع سونامی و دمای زیاد هوا بعضا تا بیش از 50 درجه و ریزش باران های فصلی و جاری شدن سیل های مقطعی وجود دارد.
گزارش از: فرهاد شرف پور
اجتمام*7029*1569
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.