واقعیتی که حاوی سئوالات و ابهامات زیادی برای ما است: اینکه همکاری مقدم دوست و نعمت الله در مقام فیلمنامه نویس به پایان رسیده؟ اینکه قلم این دو خشکیده؟ اینکه دیگر دغدغه فیلمنامه خوب نوشتن را ندارند؟ اینکه فیلمنامه نوشتن را از یاد برده اند؟ اینکه معیارهایشان در فیلمنامه نویسی تغییر کرده و دهها سئوال و ابهام دیگر از این دست.
داستان فیلم یک خط و روایتگر زندگی مردی به نام «فرید» است که احساس می‌کند «عددی نشده» است و این احساس او همه زندگی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
همین یک خط که از ابتدای قصه هم آغاز می شود، شروع خوبی دارد و لحظه به لحظه نیز زیباتر می شود. پردازش شخصیت «فرید» و تاکید بر تنهایی و رانده شدنش از جمع به خوبی صورت می گیرد اما همه این خوبی درست آنجا که مخاطب قصه با سفر غیر منتظره و بر خلاف برنامه «فرید» به زاهدان مواجه شده و خود را آماده می کند تا شاهد سفری متفاوت با شخصیت تنهای قصه باشد رنگ باخته و گویی سفر به زاهدان سبب می شود تا مقدم دوست در بخش نویسندگی و نعمت الله در بخش کارگردانی اثر، به خود مرخصی بدهند و مانند راننده های اصلی که بعضی وقتها فرمان را دست شاگرد یا کمکشان می دهند قصه و محتوا و ساختار و کارگردانی را رها کنند و به استراحت مشغول باشند و الهی به امید تو.
به محض ورود «فرید» به زاهدان، داستان دچار لکنت در بیان و چند پارگی عجیبی می شود توگویی فیلمنامه را از اینجا به بعد تیم دیگری بجز نعمت الله مقدم دوست نوشته و کارگردان دیگری هم جدای نعمت الله فاز دوم فیلم را جلوی دوربین برده است.
در این بخش به واسطه زیبایی های خدادای و طبیعی کویر و دریا و ترکیب این دو که در قاب تصویری زیبا می نماید، تماشاچی اسیر نماهای متعدد کویر و دریا شده و مخاطب داستان هم با وضعیتی مواجه می شود که نتیجه اش چیزی جز سردرگمی او نیست.
رابطه «فرید» با «وحیده» که به آسانی شکل می گیرد و نویسنده(گان) فیلمنامه هیچ پردازش مشخصی از شخصیت «وحیده» ارائه نمی کنند و تا جایی که مخاطب با انبوهی پرسش درباره این کاراکتر مواجه می شود و در حدود سی چهل دقیقه داستان نیز «فریده» رسما در داستان مفقود می شود و در انتها نیز فقط به «فرید» پیام می دهد که دیگر ارتباطی با او نگیرد.
همینگونه است شخصیت پردازی پسر «فرید» و همچنین بروز و ظهور یک غواص قهرمان به نام «مصطفی» و گویی روزی روزگاری هم مدرسه ای «فرید» بوده است و دیگر هیچ.
ساختار نیز از زمان ورود «فرید» به سیستان و بلوچستان دچار تغییر می شود و در این بخش نیز جز تک لحظاتی از بازی خوب امین حیایی در لحظات تنهایی، دیگر نکته قابل توجه، مثبت و پیش برنده ای را در فیلم نمی بینیم تو گویی سرعت کند قصه و پریشانی اش و همچنین امتدادش در ساختار، سبب شده که زمان فیلم قفل شود و تماشاگر مجبور شود (دقیقا مجبور شود) پایان فیلم را به انتظار بنشیند.
در مجموع «شعله ور» فیلم قابل دفاعی در کارنامه حمید نعمت الله نیست و ضمن اینکه فروش مناسبی را برایش در گیشه و در زمان اکران عمومی نمی توان متصور بود، علاقه مندان پیگیر آثارش را نیز دچار یک شوک بزرگ کرده است.
شوکی که اثراتش به آسانی قابل بازگشت به «وضعیت سفید» نخواهد بود.
فیلم سینمایی «شعله ور» به نویسندگی هادی مقدم دوست و کارگردانی حمید نعمت الله داستان فردی است که تصور می کند عددی نشده و این احساس او و همه‌ زندگی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
در این فیلم امین حیایی، زری خوشکام، بهمن پرورش، فربد قبادی، دارا حیایی، مژگان صابری و پانته‌آ مهدی‌نیا
ایفای نقش می کنند.
«شعله ور» از جمله اثار بخش سودای سیمرغ سی و ششمین جشنواره فیلم فجر است.
سی و ششمین جشنواره فیلم فجر از 12 تا 22 بهمن ماه به دبیری ابراهیم داروغه زاده برگزار می شود.
گزارش از: شبنم محمودی‌شرق عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران
فراهنگ** 9246 ** 1071
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.