چند ماه قبل بود که انتخابات ریاست جمهوری و شوراها به مدد کمپین های ستادها، شبکه های مجازی و مناظره ها با شور و حرارت فراوان برگزار شد.

در این انتخابات بیش از 15 میلیون نفر(حدود 27 درصد) از واجدین شرایط شرکت نکردند، اما شادی پیروزی یک طرف و انفعال سوی شکست خورده ی میدان و نیز شادمانی ارکان رسمی نظام از نصاب بالای مشارکت مردمی، همگان را از تحلیل «غایبان» این انتخابات بازداشت. 

به راستی این جماعتی کثیری که حتی با مناظره های داغ یا کانال های چند صد هزار نفری تلگرامی و حتی با هزینه هایی که کشور بابت قهر از صندوق ها در سالهای قبل پرداخت کرده بود، خواست خود را در مکعب صندوق رای ندیدند چه کسانی هستند؟ از کدام اقشار و اصناف و مشاغل هستند؟ چگونه به زندگی می اندیشند و از آن چه انتظاری دارند؟ در کدام نظام ارزشی می گنجند و یا اصلا رسمیتی برای هر نوع ارزش و آرمان قائل هستند؟ فقیرند یا غنی؟ اصلا یک طبقه اقتصادی اند یا...؟ 

واقعیت این است این گروه در جامعه ما دیده نشدند یا حداقل جدی گرفته نشدند و صرفا عنوان «تحریمی» به مثابه یک برچسب تحقیرآمیز برایشان به کار برده شد. نخبگان سیاسی و دانشگاهی، مراکز دانشگاهی و... حتی به خود زحمت ندادند که با آنها گفت و گو کنند و حتی اگر نگاه از بالا به پایینی داشتند تلاش کنند اقناعشان کنند که بر مدار واقعیات تصمیم بگیرند.

احتمال بدهیم این جماعتی که این روزها دیدیم و انگشت به دهان ماندیم که از کجا پیدایشان شده، شاید همان جماعت یا دست کم «بخشی» از آنها باشند که پاسخ تحقیرها و نادیده گرفتن ها را با شعارهای خشمگنانه، سلبی وغیرقابل انتظار دادند و اینگونه رخ نمودند.

حتی اگرهمه معترضان اخیرتحریمی ها  نباشند، در تحلیل این گروه خیلی زیاد باید سخن گفت.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.