یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

به مناسبت اولین سالروز رحلت مردی از جنس مردان بی ادعا

همت عقاب

یادی از معلم تئوری انقلاب و معلم عملی اخلاق، مرحوم دکتر هادی نخعی؛ از تبار آنانکه زی مسلمانی، پارسایی و وارستگی پیشه کردند.

 

در آستانه اولین سالروز رحلت محقق، نویسنده و پژوهشگر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، مرحوم دکتر هادی نخعی، حسین احمدی یادداشتی به همین مناسبت برای جماران ارسال کرد.

 

به گزارش جماران ، در این یادداشت آمده است:

 

در دورانی از سپری شدن انقلاب اسلامی ایران روزگار می گذرانیم که رفته رفته انوار حقایق کم روزن تر و مأواهای بی عذاب ویران تر و در قیل و قال های ریاکارانه و زیادت زهد فروشی شیوخ ؛ و در بازار داغ افسونگری و دربند کشی و به مسلخ مصلحت بردن حقیقت و بر مسند قدرت و ثروت سر بریدن عدالت ؛ این دین ناب است که نایاب تر و نایاب تر می گردد.

نه شیخ نور حق آورد در سراچه دل          نه شحنه گفت که مأوای بی عذاب کجاست؟

نه قیل و قال ریایی امید نتوان داشت         فروش زهد زیاد است دین ناب کجاست؟

شدیم بندی افسون این پلشت آباد         غم خلاصی ازین محبس خراب کجاست؟

                                                                                                           (شعر از هادی نخعی)

در 19 آذر سال 1395 دکتر هادی نخعی پس از تحمل سه سال رنج بیماری در پایان عمر با برکت اش، این مرد تلاشگر و خستگی ناپذیر و بیگانه با خواب و خانه و بستر راحتی و بدور از هرگونه دنیاطلبی، سرانجام سبکبال به سوی حق و یاران سفر کرده خویش شتافت؛ به مانند آنان که مردانی دگر بودند ، در دورانی دگر ... . و به این ترتیب یکبار دیگر دانشگاه انقلاب و اتاق های فکر یاران انقلاب و راویان دفاع مقدس و مورخان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ و دفاتر سیاسی سپاه و احزاب، یکی دیگر از اندیشمندان و دلسوزان و دغدغه مندان سرنوشت آرمانهای انقلاب و یاوران صدوق اندیشه و خط امام راحل عظیم الشأن را از دست دادند.

هادی نخعی آنگونه که از زبان خود شرح می دهد، ابتدا در سال 1350 در رشته ریاضیات دانشکده علوم دانشگاه تهران قبول می شود. بعد به دلیل علاقه در رشته مهندسی، با گرایش مهندسی پلیمر و نساجی وارد دانشگاه پلی تکنیک شده و در بهمن 1356 از دانشگاه فارغ التحصیل می گردد. او که در کوران مبارزات سیاسی و انقلابی حضوری فعالانه دارد و از همان دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی برای سازمان یافتن نیروهای انقلابی مسلمان و حفاظت و پاسداری از دستاوردهای آنان، در اندیشه تأسیس تشکیلاتی منسجم بوده است؛ پس از پیروزی انقلاب با دعوت به نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ از بدو تأسیس سپاه در قسمت گزینش آن، با تحقیق و مصاحبه نسبت به تائید و تعیین جایگاه و رسته تشکیلاتی اعضای سپاه ایفای نقش مینماید.

وی بعدها با آغاز جنگ تحمیلی، در فروردین ماه سال 1359 درشکل گیری دفتر سیاسی سپاه کوشا شده و با ابتکار عمل و خلاقیت وصف ناپذیری، نسبت به راه اندازی گروه راویان جنگ و ایده « هر فرمانده یک راوی » اقدام می نماید و با پیگیری و سازماندهی این ایده خود و تربیت شاگردانی در این زمینه تلاش راهگشایی نموده و عملاً هدایت راهبردی تیمهای روایتگر در صحنه خط مقدم جبهه را به عهده می گیرد. همین امر مسبب جمع آوری اطلاعات و مدارک موجود حین جنگ شده و در جهت فراهم شدن شرایط امکان پردازش و تحلیل طرح و عملیاتهای مختلف و ثبت و حفظ آثار جنگ کمک شایان توجهی مینماید.

بعدها با تأسیس مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ ذیل مرکز اسناد دفاع مقدس، با ایده و ابتکار تاریخ نگاری و روزشمار وقایع جنگ ایران و عراق با زمینه سازی اولیه و انتشار کتاب اول تحت عنوان "پیدایش نظام جدید"  از 21 بهمن 1357 تا 16 اردیبهشت 1358 به قلم مرحوم دکتر هادی نخعی و با همت همکاران ایشان کار اساسی و ماندگار روزشمار جنگ آغاز گردیده و این کار تا آخرین گزارشهای عملیاتهای آخر طی انتشار دهها اثر ارزنده ادامه می یابد.

اگر نسل جوان کشورمان بواقع بخواهند پی ببرند؛ "چرا و چگونه جنگ شروع شد؟ چرا و چگونه جنگ طولانی شد؟ و چرا و چگونه جنگ تمام شد؟" توصیه آنان برای رجوع به مجموعه آثار منتشره روز شمار جنگ توسط مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در دوران مدیریت مرحوم هادی نخعی، توصیه ای عادلانه و بی غلو است. چه که او به شدت نسبت به ثبت و نگارش وقایع آنگونه که بوده اند نه آنگونه که ما میخواهیم و دوست می داشتیم اتفاق بیافتد، حساسیت به خرج می داد و به خلوص و عیار بی تعصب و فارغ از سرباری تحلیل های خود انگاشته باور مجدانه داشت و تا بر سر کار بود، بر آن پای فشاری می نمود.

اگر چه در این مقال مجال آن نیست تا به نمونه های بیشتری در جهت اثبات کار علمی، کارشناسانه و بی تعصب او اشاره شود؛ لذا نگارنده به اشاره ای مختصر که او خود روایت می کند بسنده مینماید : « ... یک رابطه ای بین بی طرفی و آرمانها وجود دارد. و معلوم است که ما نمی خواهیم سر خواننده کلاه بگذاریم که ما هیچ آرمانی نداریم؛ ولی از طرفی هم ما نمی خواهیم نظر (و آرمان مورد علاقه) خودمان را به خواننده (مخاطب) تحمیل کنیم؛ ما می خواهیم خواننده خود (بی واسطه نظر خالق اثر) را بخواند؛ ما می خواهیم خواننده ی (آثار)، خود متن سازمان چریکها را بخواند تا ببیند در شروع جنگ خیانت کرد یا نکرد؟ ما میخواهیم در آثار منتشر شده، متن مربوط به سازمان مجاهدین خلق عیناً خوانده شود و داوری نهایی به خواننده واگذار شود ... .»

مرحوم هادی نخعی در یک مصاحبه و میزگرد تلویزیونی که از سوی صدا و سیما برای بررسی و تحلیل آثار مذکور دعوت می شود؛ ایشان ضمن مشروط کردن حضور خود در این برنامه به پذیرفتن شرط پخش زنده از طرف مسئولین آن برنامه؛ در فرازهایی شجاعانه و بسیار با صلابت و کوبنده صدا و سیما را مخاطب قرار می دهد و به آنها می گوید : « ... شما ها داستان را می گوئید یا میخواهید داستان را بسرائید ... اینکه ما داستان خوب بسرائیم که اصلاً تاریخ مصرف دارد؛ ما چرائی و چگونه را پرداختیم و چگونه را بسیار محکم برداشتیم و این به لطف انقلاب بوده ... کافی است شما با پدیده ها تبلیغاتی برخورد نکنید؛ سطح تحمل را بالا ببرید ...» و در ادامه اشاره می کند که : « من الان کاری که دستم هست قطب زاده در آن یک آدم فعالی است ... و چه است و چه است و مطمئن ام الآن که فرماندهان سپاه ما را می شناسند و می دانند که ما ضد انقلاب نیستیم، می گذارند که اینها بیرون بیاید و منتشر بشود ولی بعداً معلوم نیست چه بشود ... .»  البته وی همواره نگران از اینکه نکند این آثار در آینده دستخوش تحریف شود، بود؛ و میگفت روزی که کار را شروع کردیم باین شرط مصونیت از تحریف و خودسانسوری شروع کردیم.

هادی نخعی با پایان یافتن جنگ، ضمن متعهد دانستن خود به اتمام پروژه تدوین و نگارش مجموعه کتب روز شمار جنگ؛ اما تصمیم میگیرد یونیفرم مقدس سپاه را از تن در آورد و به محیطهای فرهنگی، پژوهشی و دانشگاهی باز گردد. در تاریخ دوم آبان 1369 طی نامه ای خطاب به فرمانده وقت سپاه از سوی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به امضای جناب آقای سید محمد خاتمی؛ درخواست انتقال وی رسماً اعلام می شود.

وی همزمان با بازگشت به خاستگاه خویش، به عنوان معلم دانشگاه و پذیرش مسئولیت گروه معارف دانشگاه امیر کبیر، نسبت به تدریس ریشه های انقلاب اسلامی و ایجاد پیوند عالمانه و منطقی بین حوزه و دانشگاه به نحو عالی ترین مرتبه کیفیت لازم ، این تشریک مساعی خود را به منصه ظهور میرساند. هادی نخعی بعد از اتمام مأموریتش در دفاع مقدس، بعنوان محقق ارشد و نگارش و انتشار دهها کتاب تحلیلی – سیاسی و تاریخی روز شمار سالهای ابتدایی انقلاب و 8 سال روایت دفاع مقدس؛ همزمان ادامه تحصیلات عالیه در رشته علوم سیاسی را در دانشگاه تهران پی می گیرد و حاصل پایان نامه دوره کارشناسی ارشد او کتاب ارزشمند " توافق و تزاحم منافع ملی و مصالح اسلامی"  شده و با تلاشهای پایان ناپذیری که دارد؛ ضمن موفقیت در اتمام دکترای خود در همان رشته علوم سیاسی در دانشگاه تهران ، محصول پایان نامه دکتری ایشان کتاب ارزشمند و ماندگار او درباره ی « مرور توصیفی – تحلیلی تحولات " پنجاه سال جنبش دانشجویی ایران " پیدایش، گسترش، افول از سال 1309 تا 1359» میشود؛ که با توجه به فیش برداریها و نگارشهای مستمر وی، قطعاً در صورت قید حیات، باقیمانده دوره های بعدی این کتاب نیز بزودی منتشر می گردید.

مرحوم دکتر نخعی همواره دغدغه آینده نظام جمهوری اسلامی ایران را داشت و نسبت به برخی قرائت ها از دین و مصادره شدن مشی و اندیشه حضرت امام و کمرنگ و ناپدید شدن آرمانهای انقلاب و اندیشه های امام نگران بود و از همین منظر همیشه وقت خود را چه در دانشگاه و چه در محافل دیگر صرف مباحثه با جوانان بر سر درستی و نادرستی برخی برداشتهای دینی در نحوه حکمرانی و تعریف صحیح از مفهوم علمی انقلاب می کرد. او به شدت نسبت به حاکم کردن هیجانات و احساسات آنهم با استفاده ابزاری از دین و به رسمیت نشناختن اختلاف سلایق و تفاوت دیدگاهها مثلاً بین انجمن اسلامی با بسیج دانشجویی را؛ فلج کننده و موجب دور شدن نیروهای انقلابی می دانست.

در باورهای او برخی مؤلفه های برخاسته از انقلاب، مختص شرایط و دوران اولیه انقلابی است و با پایان پذیرفتن شرایط انقلابی، می بایست ملاک و معیارها صرفاً براساس حاکمیت قانون باشد و حتی شأن و جایگاه نهادهای انقلابی، پس از سپری شدن دوران اولیه انقلاب؛ یا منقضی میشوند یا می بایست ذیل قانون، حجیت و مشروعیت خود را بازیابی کنند. ایشان در جایی میگوید : «  ... وقتی انقلاب صورت می گیرد، نظام برخاسته از انقلاب یک نظام معمولی که نیست ؛ نظامی که از راه اصلاحات ، از راه انتخابات و از راه تحول طبیعی جوامع بوجود می آید ، یک ویژگی هایی دارد و نظامی که از راه انقلاب و پس از پیروزی انقلاب بوجود می آید، یک ویژگیهای دیگر ... معلوم است که این دو حالت باهم فرق دارند.» دکتر نخعی تئوریسینی بود که به خوبی می فهمید در « این توقف قرنهای طولانی در یک جامعه عقب مانده ی بسته ی غیر آزاد » صبر و تحمل خیلی فراتر از اینها می طلبد تا راه های بسوی توسعه یک به یک گشوده گردند.

هادی نخعی ها با خلوص شان، پیکار و تلاش های خستگی ناپذیرشان؛  با جهاد هم اکبر و هم اصغر شان، وارستگی و رهایی شان از قید و بندهای دنیوی، به مثابه شهیدان زنده همچنان پس از دوران دفاع مقدس در میان ما بودند و همانگونه که در دفاع مقدس، یونیفرم سپاه به قامتشان برازنده و مقدس بود؛ همانگونه نیز در لباس دانشگاه و سیاست هم دلچسب بودند؛ اما آنان با راحله ای که خود سراغ داشتند ، دیگر با شرایط امروزِ جایگاه هایی که قبلاً در آنجا تنفس می کردند، همزاد پنداری نداشتند. 

نه پای رفتن راهی نه زاد و راحله ای          برای کوچ ازین وادی اضطراب کجاست؟

چه میرویم به سر شادمانه در گنداب          همه کلاغ صفت همت عقاب کجاست؟

(شعر از هادی نخعی)

والسلام

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.