اشتباه بزرگ آقای قالیباف و رئیسی این بود که برای مردم زیادی کهنه بودند. این که افرادی بعد از تجربه 8 ساله 84 تا 92 به جای شعور مردم معده آن ا را مورد خطاب قرار دهند در واقع یک نوع عقب ماندگی است. جناح راست حداقل 3،4 سال از ملت ایران در این انتخابات عقب بود.

پایگاه خبری جماران، فرهاد فتحی- روند قدرت گیری پوپولیست ها در جهان بعد خارجی انتخابات در کشورهای مختلف را پر رنگ تر کرده است. به طوری که شکست آن ها خوشحالی جهانی و پیروزیشان موجی از نگرانی ها را در سراسر جهان به راه می اندازد. نمونه بارز این مسئله در یک سال اخیر پیروزی پوپولیست ها در آمریکا و شکست آن ها در فرانسه بود. انتخابات ریاست جمهوری ایران نیز کم و بیش از این امر مستثناء نبود و بسیاری در سراسر جهان منتظر پاسخ مردم ایران به این پدیده بودند. در همین رابطه و در مورد چرایی شکست نمایندگان این تفکر در ایران با سعید لیلاز اقتصاددان و کارشناس مسائل سیاسی به گفت و گو کوتاهی داشته ایم.

مشروح این گفت و گو در زیر می آید:

ایران با «نه» ای که به پوپولیسم گفت در برخی تعابیر فرانسه خاورمیانه لقب گرفت، چه قدر این تعبیر را قبول دارید؟

مردم ایران به پوپولیسم «نه» گفتند به این خاطر که ما این تجربه را تازه از سر گذرانده بودیم. ایرانی ها تازه 3 سال است که از این بند رها شده اند، به طوری که هنوز با آثار و عوارض وحشتناکش دست و پنجه نرم می کنند و تا مدت ها گریبان گیرشان خواهد بود. طبیعی است که مردم و رهبران سیاسی ایران در این تجربیات خیلی جلو تر از سایر کشورهای خاورمیانه هستند. اما این پدیده را به هیچ وجه نمی شود با «ترامپیزم» امریکا یا «مارین لوپن» فرانسه مقایسه کرد؛ چون این کشورها هرگز در گذشته تجربه یک دولت پوپولیستی راست یا -اولترا راست-ی که شعار های عجیب و غریبی بدهد را نداشته اند. این پدیده در آلمان نازی و ایتالیای دهه 1920 تا 1940 بوده است اما هرگز فرانسوی ها و آمریکایی ها با چنین تجربه ای روبرو نبوده اند. اما ما که در گذشته ی خیلی نزدیک چنین تجربه ای داشته ایم، انتظاری جز این نمی رفت که به این موضوع نه بگوییم. بنابراین از نظر من رای مردم ایران به تفکر اعتدال و نه به مردم فریبی طبیعی بود. در همین راستا من از روز اولی که این مسئله یک بار دیگر در انتخابات ایران مطرح شد، گفتم که این شکل پوپولیسم در ایران نتیجه منفی می گیرد و عنوان کردم  که بسیار شگفت زده خواهم شد که با این تجربه تاریخی از پوپولیسم، آقای رئیسی دوباره رئیس جمهور شود.

چرا که این پدیده دو ویژگی دارد که یکی از آن ها در ملاحظات سیاسی کمتر دیده می شود. اولین ویژگی پر قدرت بودن آن است. اما ویژگی دومی که اصلاً دیده نمی شود این است که عمرش کوتاه است و اتفاقاً چون عمر کوتاهی دارد پر قدرت است. بر همین اساس این شکل  پوپولیسم در ایران عمرش تمام شده و مرده است و دیگر جانی نداشت که ما دوباره بخواهیم آن را بکشیم.

شاهد این حرف این است که  در دو سال آخر احمدی نژاد همه، از مردم تا مسئولین برای پایان کار دولت ثانیه شماری می کردند. من یقین دارم آقای احمدی نژاد به عنوان رهبر این تفکر اگر می توانست دوباره کاندیدا شود یک رویکرد کاملاً جدیدی در پیش می گرفت. اشتباه بزرگ آقای قالیباف و رئیسی این بود که برای مردم زیادی کهنه بودند. این که افرادی بعد از تجربه 8 ساله 84 تا 92 به جای شعور مردم معده آن ا را مورد خطاب قرار دهند در واقع یک نوع عقب ماندگی است. جناح راست حداقل 3،4 سال از ملت ایران در این انتخابات عقب بود. اما اگر احمدی نژاد می آمد این ضعف را نداشت و یک فاز کاملاً نوینی از پوپولیسم را مطرح می کرد. به اعتقاد من اگر پوپولیسم احمدی نژاد قلابی بود پوپولیسسم قالیباف و رئیسی مبتذل بود. چرا که در مقطع فعلی ما منابعی نداریم که بر اساس آن بتوان این پدیده را ترویج داد. در واقع این آقایان سعی داشتند  یک تقلید کورکورانه ای از دوره 8 ساله دولت نهم و دهم داشتند باشند که نتیجه اش همین می شد که اتفاق افتاد.

با این وجود جناح راست در این انتخابات توانست 15 میلیون رای جمع کند، پایگاه این آرا کجاست؟

در این مورد نباید دچار اغراق شد. آقای روحانی به جای 18 میلیون رای سال 92، در دوره دوم خود 24 میلیون رای آورده  که نسبت به دوره قبل خود، نزدیک به 7 میلیون رای بیشتری کسب کرده است. بنابراین چیزی که چشم گیر تر می نماید این فاصله آرای دوره اول و دوم روحانی است. در حالی که بخش مهمی از رأی جناح راست حاصل شعارهای اقتصادی آن ها بود. یعنی این ها سعی می کردند با فقر مردم عکس یادگاری بگیرند و برای رسیدن به مقاصدشان  از درماندگی مردم سوء استفاده کنند. ما به چشم خودمان دیدیم که آقای روحانی از این کار پرهیز کرد. بنابراین همین میزان رأی آقای رئیسی نیز رأی به جناح راست نبود بلکه رأیی بود که نزدیک به 5 تا 6 میلیون نفر از مردم به بهتر شدن معیشت خودشان دادند. چرا که رأی جناح راست هرگز بیش از 10 میلیون نفر نیست. شما ببینید جناح راست  در انتخابات شورا ها که معیشت دخیل نبود چه مقدار رای آورد. ما 15 میلیون رأی شناور داشتیم که 5 میلیون را آقای رئیسی و 10 میلیون را آقای روحانی جذب کرد. پس در این زمینه هم موفقیت آقای روحانی بالا بوده است.

یادمان باشد که آقای روحانی در این انتخابات بالاترین رای تاریخ ایران را کسب کرد. دلیل آن هم این بود که این انتخابات به شدت دو قطبی شد و جناح مقابل از هر دست آویزی استفاده کرد و از هیچ دروغی اجتناب نکرد. من 4 یا 5 مورد از دروغ های این ها را در یاداشتی عنوان کردم. مثلاً ملاقات با امیر تتلو یکی از آن موارد بود من معتقدم که اگر امروز خیلی هایدیگر هم زنده بودند این ها حتماً با او ملاقات می کردند. جناح راست و آقای رئیسی در این انتخابات به امام رضا(ع) تا امیر تتلو دست انداخت اما در نهایت نتوانست بیشتر از 15 میلیون رای بیاورد. این نکته بسیار حائز اهمیت است. این ها با استفاده از شبکه روحانیت در تک تک روستاها تبلیغ کردند که دولت می خواهد همجنس گرایی را در مدارس ترویج دهد. ببینید چقد این کار به سقوط اخلاقی نیاز دارد. در حالی که آقای روحانی و جهانگیری علیه کاندیدای رقیب، به بسیاری از موارد  که می توانستند اشاره کنند، اشاره نکردند. یا کار زشت و بی اخلاقیی  که حزب موتلفه با آقای میرسلیم کرد در تاریخ سیاسی دنیا بی سابقه است. یعنی شما کسی را از طرف حزبت کاندیدا کنی اما به خاطر 500 هزار رای بدون این که به او اطلاع دهید بیانیه منتشر کنید که او به نفع کس دیگری انصراف داده است؟ این ها در این انتخابات هم رأی را باختند و هم اخلاق را، می توانستند رای را ببازند اما اخلاق را حفظ کنند.

به والله قسم من در دوره 8 ساله احمدی نژاد یک کلمه در مورد ایشان آگاهانه دروغ ننوشتم. من مقالات و یاداشت های متعددی دارم که در این دوره از بعضی از کارهای درست احمدی نژاد دفاع کرده ام. مثلاً سفرهای استانی او را درست می دانستم وبه دوستان خودم توصیه می کردم که مثل او از شهر بیرون بزنند و ببینند بیرون از تهران چه خبر است.

همان گونه که گفتید اصولگرایان یا جناح راست در این انتخابات همه توان خود را درست یا نادرست به کار گرفتند اما نتوانستند در مجموع رای بیشتر از سال 92 کسب کنند، این خطر وجود ندارد که آن ها در آینده از صندوق های رای نا امید شوند؟

ما در این انتخابات یک واقعه بسیار بزرگی را از سر گذاندیم، این التهاب بالایی که در این انتخابات ایجاد شد اگر در تمام 20 سال گذشته رخ می داد، حتما موجب برخورد می شد. آقای روحانی در این چهار سال خدمت بزرگی که به کشور کرد این بود که  ایران را از لبه پرتگاه، چه در حوزه اقتصاد و چه در حوزه شکاف سیاسی و دوقطبی شدن جامعه بیرون کشید، به گونه ای که این التهاب بسیار شدید در این انتخابات به آرامی پایان یافت.

در آینده چطور؟

ما در آینده به خاطر برد آقای روحانی حتماً در سیاست داخلی تنش  خواهیم داشت ولی دیگر نقطه حادش را پشت سر گذاشته ایم. این موضوع برای من بسیار امید بخش است. من سال 92 گفتم که جامعه ایران در حال میل به مرکز است. خود آقای روحانی محصول این مصالحه تاریخی بین چپ و راستاست. این بود که باعث شد آقای علی لاریجانی، ناطق نوری، علی مطهری و... به سمت آقای روحانی گرایش پیدا کردند. چون آقای روحانی فرد تندی نبوده و نیست و در مرکز حرکت می کند. 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.