24 خرداد ماه امسال چهارمین دوره انتخابات شوراها با دوسال تأخیر و همزمان با انتخابات یازدهم ریاست جمهوری اسلامی ایران برگزار می‌شود؛ عملکرد این نهاد که کم‌کم از جوانی به میانسالی وارد می‌شود همواره مورد نقد و بررسی جدی بوده است.

در سالروز حکم امام خمینی برای صدور آیین نامه اجرایی انتخابات شوراها در سال 1358 که ایشان آن را "در جهت استقرار حکومت مردمی در ایران و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش" دانسته اند، با دکتر محمدجواد حق شناس استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، در خصوص جایگاه شوراها، عملکرد آن‌ها و تأثیرشان در سایر حوزه‌ها، گفت و گویی را انجام داده‌ایم که در پی می‌آید:

آقای دکتر حق شناس! لطفا در ابتدا بفرمایید که انتخابات شوراها از چه جایگاه و اهمیتی در نظام جمهوری اسلامی برخوردار است؟

بحث انتخابات شوراها یکی از دستاوردهای دولت خاتمی است. وقتی که وی در سال 76 با شعار توسعه سیاسی وارد مبارزات انتخاباتی شد و با فاصله قابل توجهی(75 درصد آراء) رقیب را پشت سر گذاشت، این پیروزی نشان داد که مردم به این شعار محوری توجه نشان داده‌اند و از طرف دیگر نخبگان سیاسی، احزاب و گروه‌ها نیز چنین واکنشی داشتند.

یکی از مباحثی که در چارچوب موضوع توسعه سیاسی مطرح شد، توجه به نهادهای مدنی و مشارکت مردم در سرنوشت خود بود تا در نتیجه آن نقش نهادهای انتخابی در کشور پررنگ‌تر شده و آن‌ها علاقه‌مند شوند تا در حوزه سیاسی سهم بیشتری را دنبال کنند.

برای بررسی موضوع باید نگاهی به قانون اساسی بیندازیم؛ در قانون اساسی مشارکت مردم در چهار حوزه پررنگ می‌شود؛ قوه مجریه، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و شوراها. بر خلاف سه بخش اول که بعد از تصویب قانون اساسی عملیاتی شد، اجرای انتخابات شوراها متوقف ماند و این در حالی بود که یک فصل از قانون اساسی به این بخش مهم اختصاص دارد که شایسته است اینجا از آیت‌الله طالقانی که یکی از چهره‌های مبارز، از موسسان نهضت آزادی و زندانی سیاسی پر سابقه که فصل شوراها به اصرار ایشان در قانون اساسی گنجانده شد، یاد و از زحمات‌شان قدردانی کرد.

البته شاید بهانه تعویق در برگزاری انتخابات شوراها درگیر شدن کشور با جنگ بود که البته عامل قرائت‌های ناصحیح و نابجا از شوراها را نباید در مسکوت گذاشتن موضوع نادیده گرفت؛ تا اینکه بالاخره دولت خاتمی این اصل تعطیل شده قانون اساسی را اجرا کرد و تشکیل شوراها را مدیون ایشان هستیم؛ البته هنوز در اجرای اصل شوراها نواقصی وجود دارد، زیرا در قانون مزبور تصریح شده است که پس از تشکیل شورای بخش و شهر، شورای استانی و شورایعالی استان‌ها هم تشکیل شود که متاسفانه آنچه امروز به نام شورایعالی استان‌ها فعالیت می‌کند ناقص است، زیرا سلسله مراتب بخش، شهرستان و استان در آن رعایت نشده است.

تشکیل شوراها چه آثاری در جامعه داشته است؟

با تشکیل این نهاد بخش عمده‌ای از مطالبات مردم محقق شد، زیرا مثلا در استان‌های مرزی اقلیت‌های قومی ساکن(مانند هرمزگان، سیستان و بلوچستان، کردستان و...) بر اساس گرایشات خود اعضای شورا را انتخاب کردند که آن اعضا هم بر اساس هویت خود، شهر‌دار را انتخاب کردند؛ در نتیجه گرفتاری هایی که استانداران قبلا در این زمینه داشتند حل شد و در حالی که تا قبل از تشکیل شوراها کمتر دیده می‌شد که یک استاندار شهردار سنی مذهب را انتخاب کند، بلکه آن‌ها معمولا دوستان و همفکران خود را به آن استان می‌آوردند و لذا با تشکیل شوراها یک خواسته مهم اقوام محقق شد.

تأثیر دیگر تشکیل شوراها در خودباوری مردم شهرها و روستاها در حل مشکلات به دست خودشان بود. با ایجاد شوراها، استعدادیابی شد و روند شناخت نیروهای مدیر، هوشمند و مستعد برای کار جمعی آغاز شد. آنها با برقراری ارتباط با مردم و مسئولان استان‌ها خود را بیشتر می‌شناساندند تا در نتیجه آن، در مسیر رشد و تعالی کشور قرار گرفته و وارد سطوح مدیریتی شوند. لذا با این کار روند باندی و گروهی مدیریت کشور تضعیف شد و آن را به رأی مردم متصل کرد. لذا ما حتی در گام‌های بعدی، شاهد معرفی شهردار، فرماندار، استاندار و نماینده مجلس از میان چهره‌های عضو شوراها بودیم و هستیم.

عملکرد کلی شوراها را پس از 14 سال، چطور ارزیابی می‌کنید؟

به جز اتفاقات شورای شهر اول که شاید ناشی از تجربیات حداقلی بود -و مراکزی مانند صدا و سیما و سایر حوزه‌‍های قدرت سعی در بزرگنمایی آن داشتند- و همچنین رفتن برخی چهره‌های شاخص آن به مجلس ششم‌، شورای شهر نشان داد که امکان تبدیل شدن به یک پتانسیل مهم مدیریتی و سیاسی را دارد. البته بر اثر خللی که پیش آمد دوره شورای فعلی به شش سال افزایش یافت تا با انتخابات ریاست جمهوری تجمیع شود و این تصمیمی نامنطبق با قانون بود که اتفاق افتاد و امیدوارم در دوره بعد این نهاد مهم در ارتقاء نظام سیاسی و مدیریتی کشور یک گام به پیش برود.

آقای حق شناس! فکر می کنید که انتخابات شوراها می‌تواند چه تأثیری در روند مطرح شدن و قدرت یابی جریانات سیاسی داشته باشد؟

من انتخابات شوراها را به خاطر گستردگی آن، انتخابات مادر می‌دانم. زیرا در تمام شهر و روستاها شاهد این نهاد هستیم و طبیعی است که مردم برای اداره امور روزمره خود نیازمند شوراها هستند و لذا افرادی را روانه آن می‌کنند.

طبیعی است که اینجا گروه‌های سیاسی برای برداشتن گام محکم در مجلس و ریاست جمهوری، از موقعیت استفاده کنند و از طرف دیگر اداره شهرداری‌ها هم فی نفسه مهم است، زیرا شهرداری‌ها در امور فرهنگی، اجتماعی و سبک زندگی می‌توانند به آرامش، آسایش و تحقق زندگی مطلوب مردم کمک کنند؛ همان‌طور که در کل جهان هم موضوع شوراهای محلی دارای اهمیت بالایی است.

مباحثی مانند محیط زیست و آلاینده‌ها، اوقات فراغت، مسئله حمل و نقل و ترافیک، گردشگری و... نشان دهنده پتانسیل بالای شوراها در اداره جامعه است و لذا نمی‌توان در یک شهر یا روستا زندگی کرد، اما به شوراها نیازی نداشت.

بنابراین احزاب و گروه‌ها اگر بخواهند مشق دموکراسی و حضور خوب سیاسی را بنویسند، شوراها بهترین گام برای این حضور حداکثری در عرصه مدیریتی کشور هستند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.