گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

نماینده جنبش امل در ایران: امام موسی صدر طرفدار گفت و گوی ادیان بود

جنگ داخلی که در لبنان شروع شد، فلسطینی ها می خواستند لبنان را جایگزین سرزمین شان کنند. اما امام موسی صدر خیلی به فلسطینی ها کمک کرد. به یاسر عرفات گفت که شرف قدس آزاد نمی شود به جز دست مومنان شریف. امام موسی صدر گفت فلسطینی ها باید به کشور خودشان برگردند و کشورها در برابر اسرائیل مقاومت کنند.

پایگاه خبری جماران، کیاوش حافظی: 9 شهریور روزی است که امام موسی صدر در سفر به لیبی مفقود شد و از آن پس دیگر جز شک و تردید درباره حیات او مطلبی منتشر نشد. پیروان امام موسی صدر معتقد به حیات وی هستند. مردی که آیینش تسامح و تساهل بود، بخشی از زندگی خود را وقف تشکیل جنبش امل برای مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی کرد.

به مناسبت این مناسبت تاریخی خبرنگار جماران با صلاح فحص نماینده این جنبش در تهران به گفت و گو نشسته است. مشروح این گفت و گو را در ادامه می خوانید.

 

به عنوان مقدمه، لطفا از نقش امام موسی صدر را در لبنان روایت کنید.

لبنان 10452 کیلومتر مربع مساحت دارد. در لبنان 18 طایفه هستند که قسمتی از آنها اکثریت و بقیه آنها اقلیت هستند. لبنان کشور کوچکی بود. از وقتی که اسرائیل فلسطین را اشغال کرد یک مشکل بزرگ برای لبنان ایجاد شد. می دانید که لبنان فقط با سوریه، و فلسطین اشغالی مرز دارد و مرز دیگری ندارد. از شمال و شرق با سوریه و از جنوب با اسرائیل همسایه است. غرب لبنان هم دریاست.

هدف اسرائیل خیلی بالاتر از اشغال فلسطین بود. ممکن است این را بیان نکند اما هدفش تشکیل کشوری از نیل تا فرات بود. متاسفانه آن زمان ها دولت لبنان بهجنوب لبنان اهمیت نمی داد. مثلا در بودجه به بیروت یا جبل لبنان که بخش مرکز هستند 80 تا 90 درصد بودجه اختصاص می داد و به استان های حاشیه یا غیرمرکزی یک یا نیم درصد بودجه تعلق می گرفت. به همین خاطر در لبنان محروم و بیکار خیلی ایجاد شد. اکثریت شیعیان در این حاشیه بودند. در بیروت و جاهای دیگر هم بودند، اما می توانیم بگوییم اکثریت شیعان در جنوب لبنان قرار داشتند. محرومیت آنها خیلی زیاد بود. کسانی که در دولت بودند با شیعیان نبودند و با مسیحیان، اهل سنت و طوایف دیگر بودند. شیعیان در دولت نبودند و اگر بودند فقط کارهای سطح پایین انجام می دادند؛ مثلا نگهبان بودند و هیچ در مراکز علمی و حساس حضور نداشتند.

سید عبدالحسین شرف‌الدین یکی از مراجع بزرگ شیعه در لبنان بود. امام موسی صدر یک بار به زیارت او رفت. امام موسی صدر دوملیتی بود. یک ملیتش ایرانی و یک ملیتش لبنانی بود. وقتی وضعیت شیعیان لبنان را دید متاثر شد. بعد از وفات سید شرف الدین امام موسی صدر به لبنان آمد. امام موسی صدر در لبنان کارهای زیادی برای محرومیت زدایی انجام داد. الان نسبت به قبل حضور شیعیان در دولت و مراکز حساس 200 درصد است. ما پزشک، مهندس و وکیل نداشتیم. اما اگر الان که به لبنان بروید می بینید در هر خانه ای یک وکیل مهندس یا پزشک هستند. قبلا جاده آب برق و مدرسه نبود. امام موسی صدر به لبنان آمد و محرومیت زدایی کرد. اولا گفت طوایف باید با هم و یکدست باشند. می گفت تکثر طوایف و قومیت برای لبنان خیلی خوب است. باعث ایجاد گفت و گو و بالا رفتن فرهنگ می شود، اما با اینکه هرکسی دنبال طایفه خود برود مخالفت می کرد.

خیلی جاها بود که مثلا یک نفر مسیحی در صور و نزدیک مسجدی که امام موسی صدر در آن نماز می خواند بستنی فروش بود. می دانید که مسیحیان در شهر سید عبدالحسین شرف‌الدین اقلیت هستند و تعداد شیعیان خیلی بیشتر است. یک شیعه جلوی او یک بستنی فروشی باز کرده بود و به شیعیان می گفت که نمی توانید از مسیحی بستنی بخرید چون اهل کتاب پاک نیستند. وقتی آن مسیحی متوجه این موضوع شد دیوانه شد. دید که رزقش دارد قطع می شود. مرد مسیحی در تلویزیون تعریف می کرد که نزد امام موسی صدر رفت و جریان را برای او تعریف کرد. امام موسی صدر به او پاسخ داد که شما نگران نباشید بروید در مغازه تان بنشینید. امام موسی صدر بعد از اینکه نماز جماعتش در مسجد تمام شد همه شیعیان را دعوت کرد که بروند در بستنی فروشی مرد مسیحی بستنی بخورند. همه آنها در مغازه مسیحی نشستند و بستنی خوردند که به مرد شیعه نشان بدهند کارش زشت بود. مرد مسیحی این را با گریه در تلویزیون تعریف می کرد. ببینید امام موسی صدر برای آنکه تفرقه ایجاد نشود چه کار میکرد.

ما آن موقع مدرسه نداشتیم ...

 

امام موسی صدر چطور باعث شد که الان در خانه شیعیان یک مهندس دکتر یا وکیل باشد و آنها بتوانند وارد دولت و مسئولیت های حساس شوند؟

[در ادامه] می گویم. علاوه بر این محرومیت ها، اسرائیل هم تهدید دیگری بود. هر روز به جنوب لبنان حمله می کرد و دست به کشتار می زد. امام موسی صدر شروع به کار کرد. اولا مقاومت تاسیس کرد. امام موسی صدر بنیان گذار مقاومت در لبنان است. هیچ کس نمی تواند جز این ادعا کند.

 

مگر لبنان ارتش نداشت؟

دولت به جنوب لبنان اصلا توجه نمی کرد. سیاست دولت خیلی با اسرائیل مخالف نبود. فلسطینی ها از کشورشان اخراج شدند و به لبنان آمدند.

اوقاف شیعی در دست سنی ها بود. ببینید وضعیت چگونه بود. شیعه که یک طایفه ای بزرگ بود حتی اوقافش در دست مجلس اعلای سنی بود. امام موسی صدر اولا مقاومت تاسیس کرد. به همه شهرها و روستاها می رفت و درباره دشمنی اسرائیل صحبت می کرد. درباره علم و اینکه چطور باید قوی باشیم و مقاومت کنیم –نه فقط در سلاح بلکه مقاومت اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، تربیتی و علمی  کنیم - صحبت می کرد. در باره این صحبت می کرد که وحدت ملی چگونه ایجاد می شود و وحدت ملی مهمترین چیز برای مقاومت است. خیلی ها مثل کمونیست ها، مسیحی ها، و طرفداران کشورهای دیگر در لبنان بودند مخالف امام موسی صدر بودند. با این حال امام موسی صدر توانست مجلس شیعیان لبنان را ایجاد کند و آنها وارد دولت شوند. مقاومت تاسیس کرد؛ مقاومتی که ضعیف بود اما ببینید امروز به کجا رسیده است.

پرسیدید شیعیان چطور پیشرفت کردند. آقای موسی صدر خیلی در شهرها، روستاها زحمت کشید. در خانه خود نمی خوابید. با شهید چمران یک دبیرستان ایجاد کردند. چند تا جمعیت یا سازمان برای کمک به فقرا و آموزش ایجاد کرد. حتی ساختن فرش که در ایران هست را به لبنان برد و به مردم آموزش داد که یاد بگیرند چطور پول در بیاورند. به مدرسه ها خیلی توجه داشت که مردم به مدرسه بروند و درس را دنبال کنند. این افراد کم کم به دولت وارد شدند. علی رغم اینکه شیعیانی که در دولت هستند خیلی مخالف بودند چرا که تقویت شیعیان جای آنها را می گرفت. کم کم جنبش امل ایجاد شد که جنبش محرومین بود. شاخه نظامی جنبش ایجاد شد و مقاومت در برابر ضداسرائیل شروع شد. افراد حتی کم کم وارد دولت شدند.

جنگ داخلی که در لبنان شروع شد، فلسطینی ها می خواستند لبنان را جایگزین سرزمین شان کنند. اما امام موسی صدر خیلی به فلسطینی ها کمک کرد. به یاسر عرفات گفت که شرف قدس آزاد نمی شود به جز دست مومنان شریف. امام موسی صدر گفت فلسطینی ها باید به کشور خودشان بگردند و کشورها در برابر اسرائیل مقاومت کنند.

جنبش امل که شروع به کار کرد، آقای نبیه بری رئیس آن شد و از آن تاریخ وارد دولت شد. اگر 40 سال پیش و حالا به جنوب لبنان می رفتید می توانستید بگویید شرایط 180 درجه تغییر کرده است. آقای بری توانست وارد دولتی شود که قبلا در آن وزیر، نماینده و مسئول نداشتیم. اگر هم بودند طرفداران مسیحی ها بودند. اما الان کسی نمی تواند بگوید ما را در دولت استخدام نمی کند. ما الان در هر شهر به ازای هر 10 هزار نفر یک مدرسه داریم. آقای بری و جنبش امل این کار ها را از بودجه دولت انجام دادند. بودجه های دولت 180 درجه از 20-30 سال پیش تا حالا تغییر کرده است. الان دانشگاه هایی برای شیعیان باز شده است. الان بزرگترین آدم های باسواد لبنان شیعه هستند. 30-35 سال پیش وقتی می خواستید از شهری به شهر دیگر لبنان بروید آسفالت نبود. الان اگر ساعت یک یا دوی شب به جنوب لبنان بروید فکر می کنید روز است. امام موسی صدر راه را برای ما باز کرد و این اتفاقات به برکت وجود ایشان رخ داد.

صلاح فحص

امام موسی صدر به خاطر این کار ها، رفع محرومیت و اینکه مردم فکر کنند ربوده شد. او می خواست مردم فکر کنند که چگونه مسیرشان را باز کنند. حق کجاست؟ ما کجاییم؟ بنیان گذار جنبش امل و مقاومت در لبنان امام موسی صدر است. حزب الله از دل جنبش امل بیرون آمد. قبلا رئیس جمهور می گفت قدرت ما به ضعف ماست، اما امام موسی صدر مخالف بود و می گفت قدرت ما به توان ماست. این سیاست، سیاست امام موسی صدر بود که باعث شد ما به پیروزی های امروز برسیم. نه فقط در مقاومت نظامی، بلکه در مقاومت سیاسی پیروز شدیم. الان در لبنان شیعیان قوی ترین طایفه هستند. قدرت ما بسیار زیاد است و هیچ کس نمی تواند به ما بی اعتنا باشد. اتفاقا برعکس ما تصمیم گیر شده ایم. خودمان برای خودمان تصمیم گیری می کنیم. در دولت اکثریت نماینده های کل شیعیان لبنان هیچ نماینده نبود. وقتی نماینده ای می خواست وارد مجلس شود باید طرفدار مسیحیان یا سنی ها می بود، اما الان برعکس شده است. ما کل نماینده های شیعیان مجلس لبنان طرفداران جنبش امل و حزب الله هستند. از مسیحیان و سنی ها هم داریم. اما آنها ندارند. این از برکت امام موسی صدر است.

در آفریقا لبنانی های شیعه زیادی وجود هست. آنها رفته بودند کار کنند. خیلی پولدار شدند و قدرت شان در آن کشورها زیاد شد. امام موسی صدر آنجا می رفت و برای شیعیان لبنان از آنها کمک می گرفت. به آنها می گفت نباید کشورتان را فراموش کنید. باید به آن رفت و آمد کنید نه آنکه از کشور خودتان هجرت کنید. لذا حالا می بینیم که شیعیان لبنان در آفریقا با طوایف دیگر فرق دارند. طوایف دیگر  وقتی مهاجرت می کردند و به لبنان نمی آمدند اما شیعیان در لبنان خانه ساختند و رفت و آمد می کنند. هرچه بخواهیم درباره امام موسی صدر صحبت کنیم وقت کم می آید.

 

بگذارید درباره مفقود شدن ایشان صحبت کنیم. فکر می کنید امام موسی صدر زنده هستند؟ به شهادت نرسیده اند یا با وفات طبیعی از دنیا نرفته اند؟

امام موسی صدر به عنوان رئیس مجلس شیعیان لبنان که در منطقه و مقاومت لبنان تاثیر گذار بود با دعوت رسمی معمر قذافی رئیس جمهور لیبی وارد این کشور شد. معمر قذافی آدم درستی نبود. انّ اللّه یمهل و لا یهمل (خداوند مهلت می دهد اما بی اعتنایی نمی کند). قذافی آدمی مجرم بود که آدم از او می ترسید. امام موسی صدر نمی خواست به لیبی برود. خیلی از روسای کشورهای عربی مثل رئیس جمهور الجزایر با ایشان صحبت کردند که برو ببین قذافی چه می گوید و چه می خواهد.

او نگران رفتن به لیبی بود. او همراه با شیخ محمد یعقوب معاون امام و عباس بدرالدین خبرنگار مجلس به لیبی رفتند. به صورت اتفاقی اعتبار گذرنامه عباس بدرالدین به تمام شده بود. بدرالدین همان روز ربوده شدن گذرنامه اش را به سفیر لبنان در لیبی داد تا آن را تمدید کند. بعد از اینکه امام موسی صدر با معمر قذافی در کاخ او دیدار کرد و از آنجا خارج شد دیگر مشخص نشده که او را کجا برده اند. معمر قذافی و لیبی می گوید آنها از لیبی به ایتالیا رفته اند. اما یک سوال پیش می آید. این سوال به ذهن هرکس می رسد که چطور یک نفر بدون پاسپورت می تواند از کشوری خارج شود؟ پاسپورت بدرالدین هنوز وجود دارد. وقتی عباس بدرالدین همراه امام موسی صدر بوده شد، سفارت لبنان در لیبی پاسپورت او را به لبنان برد و به کمیته امنیتی تحویل داد تا تحقیق کند. اما چطور یک نفر بدون پاسپورت به ایتالیا رفته است؟ البته ایتالیایی ها نفی کردند و گفتند کسی که به اینجا آمد امام موسی صدر نبود. اینها ربوده شدند. از 41 سال پیش تا حالا حرف های زیادی زده شده است. همه ما در این مساله مقصریم و باید بیشتر روی این قضیه عمل می کردیم.

 

منظورتان از «ما» کیست؟

هرکسی که از امام موسی صدر تبعیت می کند. دولت لبنان، ایران و کشورهای عربی. همه باید بیشتر روی این قضیه کار می کردند. حق امام موسی صدر این نبود. امام موسی صدر در ایران یکی از بنیان گذاران انقلاب بود. به خاطر همکاری محکم امام موسی صدر با امام خمینی شاه تابعیت ایرانی امام موسی صدر را لغو کرد. امام موسی صدر به شاه گفت شما ملیت ایرانی را از من گرفتید من صندلی را از زیر شما می کشم. امام موسی صدر بر گردن ایران و لبنان و مسلمان ها حق دارد. همه ماها باید بیشتر به این قضیه می پرداختیم و زحمت می کشیدیم تا به نتیجه برسیم.

صلاح فحص

پیگیری ها به کجا رسیده است؟

فعلا کمیته هایی که پیگیری می کنند بعد از آزادی لیبی و کشته شدن قذافی کمیته های مشترک بین لیبی و لبنان تشکیل شده است اما هنوز به نتیجه نرسیده اند. لیبیایی ها یا نمی خواهند، یا بلد نیستند و یا اصلا در این مساله زیاد کمک نکردند. علی رغم اینکه می توانستند کارهای زیادی انجام دهند. در حرف آنها خیلی دروغ بود. مثلا می گفتند یک نفر امام موسی صدر را در یکی از زندان ها دیده است. بعد گفتند تصادف کرده است. چیزهایی می گویند که نمی توان به حرف شان اعتماد کرد. به خاطر اینها آقای بری می گوید با لیبی نه با ملت لیبی بلکه با دولت لیبی ارتباطی نداریم تا اینکه قضیه حل شود.

ما در جنبش امل سه اصل داریم. اولین اصل ما قضیه امام موسی صدر است. دیگری قضیه فلسطین و سومی رفع محرومیت است. بدون این سه اصل جنبش امل از بین می رود. ما خیلی کار کردیم اما خودمان هم می گوییم مقصریم. ما که دولت نیستیم. آقای بری رئیس مجلس لبنان است. هرچه لازم است برای این قضیه انجام داده است اما مگر چقدر توان دارد؟ جنبش امل در لبنان یک حزب است. کارهای زیادی کرده ایم و داریم انجام می دهیم. با خانواده امام موسی صدر هم در همه کارها هماهنگ می شویم. هماهنگی های کاملی وجود دارد. اما متاسفانه یک دست صدا ندارد.

 

از آخرین تلاش های خود برای پیدا شدن ایشان صحبت کنید.

آقای بری یک کمیته تعیین کرده که خیلی فعال است. بعد از انقلاب لیبی یک کمیته متشکل از وزیر خارجه به لیبی رفتند و با مسئولان لیبی جلساتی داشتند. قرار بود با هم هماهنگ شوند. اما متاسفانه طرف لیبی همکاری نکردند. ما نمی توانیم قضیه امام موسی صدر را رها کنیم. امام موسی صدر زنده به لیبی رفت اما برنگشت. کشته شدن امام موسی صدر ثابت نشده است. امام موسی صدر و دو همراه ایشان زنده هستند.

 

عده ای می گویند ممکن نیست کسی بتواند تا این اندازه عمر کند.

برادر بزرگتر ایشان یک سال پیش فوت کرد.

صلاح فحص

در بین خود مردم لبنان گم شدن امام موسی صدر چقدر مساله است؟

امام موسی صدر برای شیعیان نبود. برای همه لبنانی ها بود. او به کلیسا می رفت و درباره اسلام سخنرانی می کرد. چنین چیزی اتفاق نیفتاده بود. او نه فقط تنها روحانی شیعه بلکه تنها فرد غیر مسیحی بود که در انتخاب پاپ شرکت می کرد. هرچه درباره امام موسی صدر صحبت کنیم کم است. هیچ کسی منکر کارهایی که او کرده نیست. حتی دشمن او در لبنان منکر کارهای امام موسی صدر نیست. وحدت حالای ما به خاطر امام موسی صدر است.

 

ظاهرا ملک عبدالله با امام موسی صدر ارتباط خوبی داشت ... [او برای امام موسی صدر چقدر پیگیری کرد؟]

امام موسی صدر طرفدار گفت و گوی ادیان بود. دین برای انسان آمده نه انسان برای دین. فکر می کنم تنها کسی که توانست قبر پیغمبر(ص) را ببیند و در کعبه نماز خوانده است. این را دست کم نگیرید. جمال عبدالناصر رهبر عربی به او بدگویی امام موسی صدر را می کرد. یک بار امام موسی صدر می خواست با جمال عبدالناصر ملاقات کند. امام موسی صدر به محمد حسنین هیکل، روزنامه نگار بزرگ مصری خواسته بود که از عبدالناصر برای او 10 دقیقه وقت ملاقات بگیرد. هیکل پیش عبدالناصر رفت اما عبدالناصر قبول نمی کرد. در نهایت به خاطر هیکل قبول کرد که به امام موسی صدر 10 دقیقه بدهد. اما این 10 دقیقه ملاقات به 5 ساعت تبدیل شد و امام موسی صدر را بیشتر از روسای جمهور تحویل گرفتند. بعد از این دیدار امام موسی صدر را به سینا بردند و در کل ارتش مصر نماز جماعت خواند. این تفاوت امام موسی صدر است. وقتی با کسی می نشیند 180 درجه تغییر می دهد.

صلاح فحص

سران عرب برای پیدا کردن امام چه کردند؟

دارم به شما می گویم. کسانی که در این قضیه کار نکردند خیلی تقصیر داشتند. گفتم که همه ما در این قضیه تقصیر داشتیم. یک نفر کمتر و یک نفر بیشتر. حق امام موسی صدر بیشتر بود.

 

بیاییم به انقلاب ایران و سالهای اخیر برگردیم. انقلاب اسلامی چقدر در شکل گیری هسته مقاومت در لبنان تاثیر داشت؟

ارتباط شیعیان لبنان با ایران از انقلاب نبود. تشیع ایران به زمان شاه عباس برمی گردد. شهید اول و شهید ثانی به ایرانی ها آموزش شیعه دادند. ارتباطات آن زمان ارتباطات امروزی نبود. ارتباطات شیعیان لبنان با ایران به 300-400 سال پیش برمی گردد. امام موسی صدر هم فقط لبنانی نبود. ایرانی هم بود. شهید چمران که بنیان گذار جنبش امل بود ایرانی است. این ها نشان دهنده ارتباطات بین شیعیان لبنان و ایران است. حتی زمان شاه هم بعضی شیعان لبنان با شاه بودند و حتی از او کمک می گرفتند. دانشجو به ایران می آمد و درس می خواندند. البته آن شیعیان طرفدار مسیحیان بودند.

ما نسبت به انقلاب اسلامی احساس می کردیم که در کشور خودمان اتفاق افتاده؛ ایران مثل کشور خودمان بود. از انقلاب ایران پشتیبانی می کردیم. از حزب بعث عراق در لبنان وجود داشت. به خاطر انقلاب ایران با آنها جنگیدیم و صدها شهید دادیم. آنها خیلی در لبنان تاثیر داشتند. ما نگذاشتیم بعثی ها در لبنان بمانند و به خاطر جمهوری اسلامی ایران صدها شهید دادیم. به خاطر انقلاب اسلامی با حزب های دیگر خیلی جنگیدیم. وقتی یکی از رهبران ما شهید چمران که رهبری بی نظیر است باید خودتان متوجه نوع ارتباط مان با انقلاب اسلامی بشوید.

 

حزب الله و جنبش امل چه نسبتی با هم دارند؟ در دل صحبت هایتان حزب الله را زاییده جنبش امل دانستید.

جنبش امل ستون مقاومت در لبنان بود. اسرائیل وارد بیروت شد. تنها مقاومتی که در برابر اسرائیل صورت گرفت 1982 بود. فلسطینی ها کنار رفتند. اصلا نمی خواهم وارد این بحث شوم. اسرائیل در خلده چند ماه ماند و نتوانست وارد شود. این به خاطر جنبش امل بود. آن موقع حزب الله وجود نداشت. بعدا اختلافاتی در جنبش امل ایجاد شد. حتی در ایران کسانی بودند که مخالف شهید چمران و امام موسی صدر بودند و در لبنان تفرقه ایجاد کردند. می خواستند گروه دیگری ایجاد کنند که هرچه بگویند انجام دهد و تابع شان باشد. جنبش امل تابع کسی نبود. آقای بری از ابتدا می گفت: «ما لبنانی هستیم، باید در لبنان باشیم. ایران برای ما یک کشور اسلامی اساسی است. ما در این انقلاب خیلی کار کردیم و باید با هم از نظر سیاسی و فرهنگی هماهنگ باشیم.» حالا بعضی افراد که در ایران در سلطه بودند مخالف جنبش امل بودند. کم کم  گروه های دیگری ایجاد کردند تا حزب الله به دنیا آمد. اعلام رسمی حزب الله 1985 بود. ما با هم اختلاف داشتیم. این اختلاف تا 1989 به جنگ رسید. الان حزب الله و امل در یک خانه هستند. سیدحسن نصرالله دبیر کل حزب الله است و برادرش سیدحسین نصرالله در جنبش امل است.

 

مگر دو گروه با هدف مقاومت از لبنان ایجاد نشده است؟

بحث لبنان نیست. بله هردو می خواهیم مقاومت کنیم. اما کسانی بودند که می خواستند این اختلاف ایجاد شود و این دو گروه با هم نباشند. وگرنه چرا حزب الله آمد؟ چرا امل تقویت نمی شد؟ نمی خواهم وارد این بحث شوم اما کسانی بودند که خدا را شکر دیگر نیستند. اصلا خودشان در ملت هایشان منفی شدند. آنها باعث این تفرقه و جنگ بودند. خدا را شکر با رهبری آیت الله خامنه ای، سیدحسن نصرالله و آقای بری 180 درجه عوض شده است.

 

الان رابطه چگونه است؟

می توانیم بگوییم الان دو برادر هستیم. ارتباطات عمیق و وحدت داریم. به قول آقای بری یک روح در دو بدن هستیم. امل 17 نماینده و حزب الله 13 نماینده در مجلس دارد. ما سه وزیر و آنها هم سه وزیر دارند. با هم در همه چیز هماهنگ می شویم. این اتحاد و وحدت باعث شده است که مقاومت پیروز شود و باعث شده که از نظر سیاسی شیعیان لبنان قوی ترین گروه در لبنان باشند. هیچ کس نمی تواند حریف شیعیان شود. حزب الله و امل با هم هماهنگ هستند. 96 درصد شیعیان لبنان امل و حزب الله هستند. الگو شدیم و همه گروه های لبنانی حتی خارجی ها می گویند ببینید شیعیان در لبنان چگونه اند. البته در جنوب لبنان امل بیشتر وجود دارد چون جنبش و آقای بری خیلی کارهای زیربنایی کردند.

در جنگ، مقاومت، دولت و همه چیز شریکیم. ما هنوز مقاومت می کنیم. جنبش امل در جنگ 33 روزه 2006 شهدای زیادی دادیم. امام موسی صدر می گوید اگر اسرائیل وارد زمین ما شود لباسم را در می آورم و لباس نظامی میپوشم و حتی با ضعیف ترین سلاحم با اسرائیلی ها می جنگم. مقاومت برای ما یکی از ستون هاست. خدا را شکر با این هماهنگی هایی که آقای بری با سیدحسن نصرالله انجام می دهد ما در لبنان ضرب المثل شده ایم. با کارهایی که آقای بری برای لبنان انجام داده امنیت ایجاد شده است.

صلاح فحص

قدرت هسته مقاومت در کل کشورهای منطقه و خاور میانه را چقدر می دانید؟

خط مقاومت پیروز شده است. پشتیبانی این مقاومت جمهوری اسلامی است. به قول آقای بری سنگر این مقاومت جمهوری اسلامی است که ما بنیان گذارش بودیم. جمهوری اسلامی ایران پشتیبانی و سنگر مقاومت ضد اسرائیل است. به نظر ما جمهوری اسلامی ایران پیروز خواهد شد. چون به خاطر حق می جنگد.

 

ایران در شرایط سختی از نظر بین المللی قرار گرفته است. بعد از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا فشارها به ایران زیاده شده است. اولا این فشارها را چگونه ارزیابی می کنید و فکر می کنید بر روی روابط ایران و لبنان اثر می گذارد؟

من معمولا در سیاست داخلی ایران دخالت نمی کنم. نگاه ما به جمهوری اسلامی این است  که ایران رهبر، رئیس جمهور و ملت دارد. من سال 68 هجری شمسی به ایران آمدم. وقتی می خواستم پنیر بگیرم به هرکجا که می رفتم بیشتر از دو نوع پنیر نبود؛ گلپایگانی و تبریزی. هنوز هم در خاطرم مانده است. وقتی به رستوران می رفتم دستمال کاغذی نبود. کاغذ می گذاشتند. اما حالا اگر به فروشگاه بروید می بینید 300 نوع پنیر می بینید. 300 شرکت دستمال کاغذی تولید می کنند. به نظر من اگر جنگ تحمیلی و تحریم ها نبودند ایران قوی نمی شد و پیشرفت نمی کرد.

ایران یک کشور تولید کننده است؛ تولید کننده به معنای تولید ایدئولوژی. آیا به نظر شما آمریکا و دیگران دوست دارند یک کشور تولید کننده باشد؟ قضیه فلسطین و اسرائیل را رها کنید. آیا به نظر شما می گذارند کشوری مثل ایران تولید کننده باشد؟ به نظر من که نه. مصر هم مثل ایران است. شما نفت دارید مصر هم نفت دارد. مصری ها نیل دارند. می دانید نیل یعنی چه؟ یعنی از اول تا آخر مصر آب دارند و می توانند کشاورزی کنند. دانشمند زیادی دارند. خودتان بگویید تفاوت بین مصر و ایران در چیست. مگر مصر با آمریکا و اسرائیل توافق ندارد؟ مصر تولید کننده نیست. تولید کننده نه به این معنا که کارخانه نداشته باشد، بلکه نمی تواند ایدئولوژی بسازد. ایران چیزی که بخواهد را انجام می دهد اما مصر نمی تواند. به همین خاطر ملت مصر خیلی فقیر است. اگر واردات گندم متوقف شود ملت مصر از گرسنگی می میرد. اما ایران الان خودش گندم تولید می کند. معنای تولید کننده این است که من چیزی که نیاز دارم را بتوانم بسازم و به خارج نیاز نداشته باشم.

موضوع دوم اسرائیل است. تنها کشوری که الان پرچم مقاومت در برابر اسرائیل را بلند کرده جمهوری اسلامی ایران است. الان اسرائیل دوست و ایران دشمن است چون به فلسطینی ها کمک میکند. ما در لبنان 18 طایفه هستیم.  همسایه من لبنانی و یک همسایه ام سنی است. با هم زندگی می کنیم اما اسرائیل یک فلسطینی را تحمل نمی کند و می خواهد یک کشور یهودی ایجاد کند. به نظر شما چرا سوریه اینگونه شده است؟ اگر بشار اسد بگوید ما با اسرائیل هستیم آن وقت نه تنها بهترین رئیس جمهور بلکه به بهترین شاه تبدیل می شود. پاکستان همسایه کشور شماست. پاکستان بمب اتمی هم دارد. اما قدرت ایران بیشتر است یا پاکستان؟ آن ها با آمریکا و اسرائیل هم هستند. آمریکا نمی خواهد یک کشور قوی باشد. اصلا و ابدا نمی گذارد. باید خودش حاکم باشد. اصلا اختلافش با ایران در دو قضیه است یکی قضیه فلسطین و تولیدکننده بودن ایران.

 

به عنوان سوال آخر، اگر برای ایران تهدیدی پیش بیاید چگونه در کنار جمهوری اسلامی خواهید بود؟

اولا ما همیشه کنار حق هستیم. می دانیم ایران بر حق است. از 40 سال پیش تا حالا تهدید وجود دارد. مگر نیست؟ حتی جنگ شد. مگر کل دنیا علیه ایران نبود؟ اما حالا برعکس شده و تحریم ها آسان تر شده است. قبلا اروپا، سازمان ملل و کل دنیا علیه ایران بود. اما حالا اروپا، چین و روسیه با ایران هستند. جبهه مخالفان ایران کمتر شده است. سازمان ملل قبلا مخالف ایران بود اما حالا چه می گوید؟ اروپایی ها با کدام کشور همکاری می کنند؟ پس داریم می بینیم که ایران به سمت پیروزی می رود و خودش را به اهدافش می رساند. ما همیشه با حق هستیم.

ارتباط ما با فلسطین چگونه است؟ ما شیعه هستیم. نباید بگویم اما فلسطینی ها سنی هستند. اما چرا با آنها ارتباط داریم؟ قضیه فلسطین فقط اسلامی نیست بلکه انسانی است. یک ملت را از کشور خودشان اخراج کردند و گفتند یک ملت دیگر بیاید آنجا زندگی کند. این چه عدلی است؟ ایران از فلسطین دور است. فلسطین به ایران چه ارتباطی دارد؟ آیا فلسطینی ها شیعه هستند؟ نه. بله مسلمان هستند اما فضیه فقط اسلامی نیست، انسانی هم هست. در نظر بگیریم که مهمتر از اسلامی بودن انسانی بودن است. خدا ظلم را قبول نمی کند آیا ما قبول می کنیم؟

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.