پایگاه خبری جماران:  در مطلب قبل به سخنان دکتر خاتمی اشاره کردم و بخشی از سخنان ایشان را مورد  نقد قرار دادم. امروز دومین نقد خود را به کلام ایشان متوجه می کنم. 

ایشان گفته بود:«بحث جدی در بین اصلاح طلبان وجود دارد که اگر قرار است اصلاح طلبان واقعا مسوولیت پذیر باشند چرا باید همه تخم مرغ های خود را در سبد فرد یا افرادی بگذارند که یا هیچ گونه پاسخگویی نسبت به مطالبات اصلاح طلبان ندارند و حتی به مطالبات اصلاح طلبان حداقل توجه لازم را ندارند.

اصلاح طلبان برای چه باید این کار را انجام دهند وقتی مملکت روال خودش را طی می کند و کسانی که باید تصمیم بگیرند تصمیم می گیرند و آنهایی که باید آن تصمیمات را اجرا کنند اجرا می کنند. بنابراین دیگر چه نیازی به حضور اصلاح طلبان در ساختار قدرت است؟»

دومین اشکال در کلام ایشان توجه نکردن به «ایثار سیاسی»است. تفاوت یک سیاستمدار صادق با سیاستمدار غیر صادق در میزان حقوق و مزایا نیست. هم چنین در روش های حکومتی هم ممکن است بین آنها تفاوت نباشد. چنانکه امروزه ممکن است همه کشورهای دنیا از یک نوع چینش اداری برخوردار باشند. 

تفاوت اصلی که صداقت سیاستمداران را معلوم می کند، در لحظه ای نمایان می شود که یک سیاستمدار لازم است همه ی داشته های حیثیتی خود را «ایثار» کند. توجه کنید در عالم سیاست، ایثار آنگاه رخ می دهد که اولاً مردم به هر دلیل از چیزی خوششان نیآید و شما با توجه به آبرویی که دارید بتوانید آنها را از یک فاجعه باز دارید.و ثانیاً شما امید به آن نداشته باشید که حداقل در دوران حیات سیاسی تان ، بتوانید صحت آن کار را برای عموم مردم مبرهن کنید و چه بسا تا ابد نیز این فداکاری مجهول بماند. 

مثلاً اگر سیاستمداری برای جلوگیری از یک جنگ یا برای ممانعت از جدایی بخشی از کشور ، به معاهده ای ، که مخالفین سیاسی اش آن را بد می دانند، تن دهد، ممکن است تا ابد نتواند برای مخالفین و عامه مردم توجیه کند که اگر آن کار نمی شد، چه آثاری بر آن مترتب بود ، ولی اگر این سیاستمدار به سبب تبحر و کارشناسی خود به این نتیجه رسیده باشد، صداقت حکم می کند که چنین کند. 

(دوستان را در این امر به داستان سی و نهم از دفتر دوم مثنوی ارجاع می دهم)

من دقیقاً از همین منظر رفتار عارف واصل و زعیم عالی قدر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی را تحلیل می کنم. تأکید آن بزرگوار بر عمل به وظیفه، در اصطلاح سیاسی ، تأکید بر ایثار سیاستمداران در عملکرد خویش است. 

حال جای این سخن با آقای سید محمد رضا خاتمی باقی است فرض کنیم مردم به سبب آنکه شما نمی توانید به همه آنچه مطلوب آنهاست دست یابید،از شما برنجند، اما آیا دلیل می شود که شما از کنش سیاسی دوری کنید؟ اگر اصلاحطلبان می توانند، که می توانند، موجی از آسیب های ناشی از افراط و تندروی را باز دارند و مانع ضرر به مردم شوند، آیا نباید ایثاگرایانه در صحنه بمانند؟. 

ارادت من به مرحوم آیت الله هاشمی دقیقا به همین نکته از حیات سیاسی ایشان بر می گردد.  در رفتار سیاسی ایشان به خصوص در سالهای آخر عمر ، می شد این امر را مشاهده کرد. کاندیداتوری ایشان در انتخابات ٩٢، به حق یک رفتار ایثاگرایانه است. ایشان می دانست و یا احتمال قوی می داد که بازیگران اصلی آن میدان او را از رسیدن به ریاست جمهوری باز دارند ، ولی فداکارانه وارد شد تا بازی هایی که غلط می دانست را بر هم زند. 

شاهد دیگر رفتار برادر بزرگوار شخص ایشان جناب آقای سید محمد خاتمی است که در مواقعی این ایثار را از خود بروز داده است. 

اصلاح طلبان اگر از ترس باخت و یا نکوهش های زودگذر و فشارهای روحی و جسمی، میدان را خالی کنند، تنها می توانند برای این عملکرد خود دو دلیل بیآورند که هر دو باطل است. یا مدعی شوند که از هرکاری حتی یک از اینکه بتوانند از خرابتر شدن اوضاع جلوگیری کنند ، ناتوانند که این با پیشینه سیاسی ایشان ناسازگار است. یا ادعا کنند که خود را برای فردا مصون و محفوظ نگه می دارند، که این همان فرار از فداکاری و ایثار است. 

این بخش از سخن را با اذعان به این مطلب تمام می کنم که همه می دانیم که چه مقدار سنگ و سنگ انداز، در میدان سیاست ایران وجود دارد. چه مقدار گرگ در لباس میش نهان شده است. می دانیم چه مقدار مخالفین خارجی و بدخواهان معاند در برابر مردم ایران ایستاده اند، اما در کدامین دوره از حیات سیاسی یک ملت چنین نبوده است؟. 

چند روز پیش اربعین حسینی بود. آموزه حسین برای نسلی که خمینی را با خود دارد، ایثار و ایثار و ایثار است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.