گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

راه‌های ریشه‌کنی فقر-2

حسین انواری: کار کمیته امداد تمام نشدنی است

ما باید با استفاده از راهنمایی‌های حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در این باره تحقیق و یک سازمان تأمین اجتماعی اسلامی تأسیس کنیم.

 دکتر حسین انواری فرزند مرحوم آیت الله انواری، سرپرست سابق کمیته امداد امام خمینی و عضو هیئت امنای این نهاد خدمت‌گذار، در گفت و گو با نشریه«حریم امام» با اشاره به اهمیت فقر زدایی در جامعه اسلامی و تبیین راه‌های فقر زدایی، فعالیت‌های 40 ساله نظام اسلامی را در این رابطه مورد توجه و ارزیابی قرار داد.

در مطلع سخن از اهمیت فقرزدایی در جامعة اسلامی مطالبی بیان بفرمایید.

مسئلة فقر و محرومیت یکی از ریشه‎دارترین و بنیادی‎ترین مشکلات و دردهای زندگی انسان بوده و هست و خواهد بود و منشأ همه مصیبت‎های بشری فقر و محرومیت است. فقر با تکاثر و ثروت‎اندوزی رابطة علت و معلولی دارد. خداوند همة انسان‎ها را آفریده و رزق و روزی‎شان را تعیین کرده و آن‎ها را به وسیلة پیامبران برای حیات طیبه فراخوان نموده است؛ اما در این مسیر مشکل از سوی انسان‎ها به وجود می‎آید. انسان‎های آزمند، فزون‎خواه، سلطه‎گر و ضایعه کنندة حق و عدالت موجب می‎شوند که انواع محرومیت‎ها و نابسامانی‌ها پدید بیاید.

همة پیامبران الهی آمدند تا انسان‎ها را به سبک زندگی الهی آشنا کنند و شیوة درست بهره‎برداری از منابع عظیم خدادادی را آگاه کنند و عدالت اقتصادی و اجتماعی را برقرار نمایند. در عین حال پیامبران همواره در کنار تهی‎دستان و نیازمندان بودند و به همراهی آن‎ها افتخار می‎کردند و در رفع و دفع فقر و محرومیت نهایت تلاش را داشتند.

در آیات و روایات ما این مسئلة به‎کرات ذکر شده است و انسان‎ها برای اینکه بتوانند در زدودن فقر کمک کنند، فراخوان شدند. به چند روایت در همین زمینه اشاره می‎کنم. روایتی از امیرالمؤمنین علی‎ علیه‎السلام هست که هشدار می‎دهد فقر از جمله بلاها و شقاوت‎ها است. در جای دیگر می‎فرماید که فقر مایة غم‎ها و حزن‎ها است. در جای دیگر می‎فرماید: «لفقیرُ حَقیرٌ لا یُسمَعُ کلامُهُ، ولا یُعرَفُ مَقامُهُ» این کلام بسیار سوزناک است. کسانی که تهی‌دست هستند در اذهان عموم کوچک شمرده می‎شوند. مردم سخن آن‎ها را نمی‎شوند و منزلتشان را نمی‎شناسند. حضرت در جای دیگری می‎فرماید که اگر فقیر راست‎گو باشد او را دروغ‌گو می‎یابند و اگر زاهد و پارسا باشد، نادانش می‎شمارند. از این قبیل تعابیر در منابع اسلامی به‌وفور یافت می‎شود.

در آخرین وصیت امیرالمؤمنین به حسنین علیهم‎السلام می‎فرماید: «الله الله فی الفقراء والمساکین فشارکوهم فی معاشکم» در قرآن هم آیات فراوانی در این زمینه داریم که برای یادآوری به یک آیه اشاره می‎کنم. خداوند در سورة بلد می‎فرماید:

فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ فَکُّ رَقَبَةٍ أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ

و او در آن گذرگاه سخت قدم ننهاد و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟ آزاد کردن بنده است، یا طعام دادن در روز قحطی، خاصه به، یتیمی که خویشاوند باشد، یا به مسکینی خاک نشین...»

این‎ها از جمله آیات و روایاتی است که در تعالیم دینی با آن‎ها روبه‎رو هستیم؛ بنابراین فقر مقوله‎ای بسیار دردناک است و به علت خصلت‎هایی که در انسان‎ها وجود دارد و این خصلت‌های حیوانی نتوانستند به خصلت‎های انسانی تحت تعالیم پیامبران تغییر جهت بدهند، همواره با فقر و محرومیت مواجه هستیم.

در اسلام چه راهکاری برای فقرزدایی از جامعه توصیه یا تبیین شده است؟

در اسلام راه‎هایی برای فقرزدایی نشان داده شده است. ما در نظام اجتماعی ابتدا باید به فهم درستی از تعالیم دینی برسیم. در تعالیم دینی دو نوع عبادت داریم: یک سری عبادت‎ها مستقیم و یکسری عبادت‎ها غیرمستقیم‎اند. عبادت‎های مستقیم ما نماز، روزه، حج، زکات و... هستند؛ یکسری عبادت‎های دیگری وجود دارند که به وسیلة انفاق و احسان به دیگران هستند. این قسم از عبادت‎ها دو بلای تکاثر و فقر را از بین می‎برند. خود انفاق موجب نابودی بسیاری از آشفتگی‎های اجتماعی می‎شود.

ما باید پایة زدودن فقر را توجه و محبت به دیگران قرار بدهیم. معمولاً به این نکته کمتر توجه می‎شود. ویژگی فطری انسان در روابط متقابل انسان‎ها میل به احترام به یکدیگر است. اگر فضای ذهنی انسان‎ها را سایر خواسته‎هایش اشغال نکند، یعنی گرد و غبار نگیرد و آلودگی پیدا نکند، میل به احترام در انسان خود به خود وجود دارد. همة دوست دارند که محترم باشند و همه دوست دارند که احترام دیگران را داشته باشند. مگر اینکه در این وسط بیماری برای انسان ایجاد شده باشد. میل احترام به دیگران نشأت گرفته از روی شکرگزاری و قدردانی از نعمت‎های خدادادی است. خداوند این همه نعمت به ما داده است و ما باید بدانیم که چگونه این نعمت‎ها را قدر بدانیم. وقتی خود خدا می‎فرماید من دوست دارم شما انفاق کنید و صدقة احسان و ایثار بدهید، در واقع راه شکرگزاری را به ما نشان می‎دهد. این‎ها نشأت گرفته از روح شکرگزاری است و توجه و محبت به دیگران است. اگر ما این مقوله را پایه قرار بدهیم، به نتایج مطلوب می‎رسیم.

اسلام یکسری دستوراتی هم دارد. انسان‎ها در درجاتی مختلفی قرار گفته‎اند، هم از نظر بضاعت فکری و هم بضاعت جسمی. یکسری انسان‎ها ناتوانی جسمی و یکسری برتری‎های فکری دارند. آن‎هایی که از استعدادها و امکانات خداوند به تمکن بیشتری رسیده‎اند، باید بدانند چقدر حق دارند از این تمکن استفاده کنند و چه مقدار از این تمکن را حق مردم و محرومان بدانند. کسی که تمکن بیشتری دارد باید دربارة این قضیه تأمل کند که از کدام آفتاب و هوا و آب و... استفاده کرده است؟ این‎ها را خداوند به انسان‎ها عطا کرده است و انسان بدون این امکانات حتی نمی‎تواند زنده بماند چه برسد به اینکه به جایی برسد. لذا انسان متمکن باید حق خدا را بدهد و در معاملات خودش خدا را شریک کند؛ بنابراین برای حمایت از نیازمندان روش‎های زیادی وجود دارد. زکات، صدقات، کفارات، احسان، نیکی، انفاق، ایثار و... از جمله اموری هستند که نمی‎گذارد کوه تجمع ثروت به شکلی قرار بگیرد که از یک طرف خلأ بسیار عمیقی ایجاد بشود. همه باید به شکل عادلانه‎ای از امکانات بهره‎مند باشند. البته عیبی ندارد که عده‎ای بهرة بیشتری داشته باشند، اما این بهرة بیشتر نباید به معنای از بین بردن حقوق دیگران باشد.

مسئلة دیگری که در اسلام و مسئلة فقرزدایی مطرح است، توانمندسازی محرومین است. ما دستور داریم که محرومین را تکریم کنیم و نه اینکه به آن‎ها ترحم بورزیم. اینکه دلمان به حال محرومین می‎سوزد و مقداری به آن‎ها کمک می‎کنیم کافی نیست؛ اما تکریم به این معنا نیست. تکریم یعنی اینکه باید دست محرومین را بگیریم و بالا بیاوریم و توانشان را افزون کنیم. باید تلاش کنیم که استعدادهای خدادادی افراد به کار گرفته بشود؛ بنابراین یکی از عمده‎ترین روش‎های فقرزدایی، بارور کردن و از قوه به فعل درآوردن توانمندی‎هایی است که در محرومین وجود دارد. در عین حال تشویق و سیاست‎های اسلام هم حمایت از همین قضیه است. البته اگر کسی استعداد رشد نداشته باشد نمی‎توان از کنار او به سادگی گذشت و گفت که به ما ارتباطی ندارد. به هر حال چنین فردی هم بندة خداوند است. آن حقی که خداوند برای سائل و مرحوم تعیین کرده، باید داده بشود.

امام علی علیه‎السلام دربارة فقر می‎فرماید که چهار مشکل به وجود می‎آورد: اول اینکه ایمان و یقین مؤمن کاسته می‎شود. کسی که به فقر مبتلا می‎شود، دینش هم مخدوش می‎گردد؛ دوم اینکه عقل او نقصان پیدا می‎کند؛ سوم اینکه به درستی نمی‎تواند از استعدادهای خدادادی‎اش استفاده کند. ایمانش سست می‎شود. رفته رفته اعتقادش را از دست می‎دهد. چهارم اینکه وجهة خودش را از دست می‎دهد. فردی که می‎تواند استعدادهای ارزشمندی داشته باشد، شروع می‎کند به آب شدن و یقینش را از دست می‎دهد. مردم با تحقیر با او نگاه می‎کنند.

به نکتة جالبی اشاره فرمودید و آن تفاوت میان تکریم و ترحم است. دربارة تکریم محرومین قدری بیشتر توضیح بدهید.

تکریم یعنی اینکه ما دست محرومین را بگیریم و آن‎ها را رشد بدهیم؛ یعنی استعدادهایی را که خداوند بالقوه در شخص گذاشته است، بارور کنیم. این همان توانمندسازی است تا فرد روی پای خودش بایستد. تکیة بر دیگران در شرایط بحرانی و موقتی است. فرض کنید جوانی به تازگی تحصیلاتش را تمام کرده باشد و در جستجوی شغلی مناسب است. ما باید به او کمک کنیم تا شغل مناسبش را پیدا کند یا زمینة آن را فراهم کنیم. بعد از اینکه آغاز به کار کرد می‎تواند از دسترنج خودش استفاده کند و بدون مشکلی ازدواج نماید و زندگی‌اش را اداره کند. چنین شخصی می‎تواند با نشاط در جامعه ظاهر بشود. اگر دقت کرده باشید، بسیاری از محرومین و نیازمندان حالت افسردگی دارند؛ یعنی اصلاً رغبتی برای حضور در تعاملات اجتماعی ندارند. رغبت اینکه توانایی‎های خودشان را عرضه کنند، ندارند. اغلب اضطراب دارند و در خودشان فرو رفته‎اند. این نوعی کفران نعمت است؛ چون استعدادهای ذاتی و خدادادی این اشخاص به کار گرفته نمی‎شود. در واقع آن‎هایی که می‎توانند دست این افراد را بگیرند، اما تعلل می‎کنند کفران نعمت می‎کنند. از نگاه دیگر این اغنیا هستند که به وسیلة فقرا دارند آزمایش می‎شوند. خداوند برای امتحان اغنیا حواله‎هایی صادر می‎کند و نیازمندان را به آن‎ها ارجاع می‎دهد. این اغنیا اگر با خدا معامله کنند می‎توانند از این فرصت استفاده نمایند؛ در غیر این صورت کفران نعمت می‎کنند.

نکتة دیگر اینکه گاهی استعدادهای افراد به کار گرفته نمی‎شوند و گاهی محرومیت در محیط است. ما اول باید محیط فقرزا را پاک‌سازی کنیم و آن را به بستری برای زیست مناسب تبدیل نماییم تا استعدادها بهتر بتوانند در آن محیط رشد پیدا کنند. متأسفانه از این مسئله در جامعة امروز ما غفلت می‎شود. دین مبین اسلام تأکید زیادی بر محیط سالم و شرایط زیست انسانی دارد. باید از این تعالیم دینی بهره‎های لازم را ببریم. لذا گاهی محیط محرومیت‎زا است و استعدادها در محیط ناسالم امکان رشد پیدا نمی‎کنند و گاهی محیط سالم است، اما افراد بضاعت کافی برای به‌کارگیری استعدادهای خود را ندارند. در واقع توان افراد بالقوه هست، اما بارور نشده است. افراد متمکن باید این استعدادها را شناسایی و بارور کنند.

دولت برای فقرزدایی از جامعه و تکریم محرومین چه نقشی میتواند ایفا کند؟

برخی از منابع در اختیار دولت است که همان بیت‎المال می‎باشد و برخی منابع مردمی است و خود مردم در تقسیم آن‎ نقش دارند. این دسته از منابع همانی است که پیش‎تر در عرایضم به آن‎ها اشاره کردم؛ مانند زکات، صدقات، احسان، انفاق و... . این‎ها از جمله اموری است که دین اسلام آن‎ها را برای ما تبیین کرده است و مردم تکلیف دارند وارد این صحنه بشوند. آن بخش از منابع که در اختیار دولت است، بیت‎المال می‎باشد. دولت خزانه‎دار بیت‎المال است و می‎تواند از این امکان برای فقرزدایی از جامعه تدابیری بیندیشد. دولت‎ مخصوصاً می‎تواند در محرومیت‎زدایی محیطی نقش بسزایی را ایفا کند. فرض کنید در منطقة محرومی امکانات آموزشی مناسبی وجود نداشته باشد. بچه‎هایی که در آن منطقه هستند امکان رشد پیدا نمی‎کنند و استعدادشان بالقوه باقی می‎ماند. هر استعدادی برای رشد و نمو به محیط سالم نیاز دارد. برای این منظور باید از بودجه دولت و بیت‎المال استفاده بشود و محیط سالم با امکانات آموزشی صحیح به وجود بیاید.

چهل سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی میگذرد و با اینکه بنیانگذار این نظام بر رفع تبعیض از جامعه و رسیدگی به محرومین تأکید زیادی داشتند، هنوز هم فقر در جامعه ما وجود دارد. علت آن را چه میدانید؟

ما در چهل سال گذشته برای این منظور سرمایه‎گذاری زیادی کرده‎ایم؛ اما به نظرم این سرمایه‎گذاری‎ها به نحوی بوده که به نفی سرمایه‎های دیگر در این حوزه انجامیده و به نوعی تضاد ایجاد کرده است. همچنین بعضی از این سرمایه‎گذاری‎ها تکرار شده و نتایج مطلوبی از آن‎ها به دست نیامده است. بعضی‎ها از خدمات نظام افزون‎تر استفاده کرده‎اند و بعضی‎ها کمتر. به نظرم باید در این زمینه هم‎پوشانی مناسبی به وجود بیاید و عدالت در تأمین سلامت و توانمندسازی خانواده‎ها، مخصوصاً خانواده‎های آسیب‎پذیر توسعه یابد.

برخی میگویند که خداوند خودش عدهای را فقیر و عدهای را غنی آفریده است و اگر میخواست خودش فقیران را غنی میکرد و اختلاف طبقاتی را از میان برمیداشت. پاسخ شما به این دیدگاه چیست؟

چندی پیش به روایتی از ائمة معصومین برخوردم که مرا تکان داد و تحت تأثیر آن قرار گرفته‎ام. در روز قیامت ندا می‎آید کسانی که با محرومیت مواجه بودند قیام کنند. محرومین در دنیا قیام می‎کنند. در سخنی از امام باقر و امام صادق علیهم‎السلام به این مطلب اشاره شده است که خداوند می‎خواهد از این قشر عذرخواهی کند. در روایات آمده است که خداوند از هیچ فرشته‎ای عذرخواهی نکرده، مگر از شیعیان فقیر. خداوند قسم یاد می‎کند که به عزت و جلال خودم از این فقر و محرومیت آگاه بودم و به وسیلة آن می‎خواستم مدالی به شما بدهم. آن مدال این است که هر کسی کوچک‎ترین خدمتی به شما کرده باشد، دست او را بگیرید و به بهشت ببرید. در واقع قشر مستضعف شفیعان باقی اقشار در روز قیامت می‎شوند. ما اگر با تعالیم قرآنی و اهل‎بیت به خوبی آشنا بشویم، باید خودمان به دنبال فقرا برویم و نه اینکه آن‎ها به دنبال ما باشند.

نکتة دیگر اینکه بالاخره ما می‎خواهیم به کجا برویم؟ این ذات بشر ناشکر است که با کفران نعمت این فقر را ایجاد می‎کند. خداوند بر اساس دعوتی که به وسیلة انبیا دارد، در پی این است که جامعة اسلامی به سمت حیات طیب برود. خداوند در قرآن کریم خطاب به مؤمنان می‎فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ» در واقع خداوند دعوت به حیات طیبه می‎کند. ما می‎خواهیم در این حیات طیب دنیا و آخرت را با هم داشته باشیم و خود خداوند دنیا را این‎گونه می‎خواهد. خداوند می‎خواهد زندگی دنیا در راه خدا برای رسیدن به اهداف عالی قرار بگیرد. به اخلاق الهی تخلق پیدا کنیم؛ هم نیاز روح و هم جسممان و هم دنیا و آخرتمان تأمین بشود؛ چه کسی گفته که ما باید در دنیا زجر بکشیم؟! بسیاری از آن طرف بوم می‎افتند و خیال می‎کنند که ما به این دنیا آمده‎ایم تا زجر بکشیم. چنین چیزی صحیح نیست و خداوند نمی‎خواهد ما زجر بکشیم. خداوند می‎خواهد امنیت و رفاه و استقلال و علم و پیشرفت و سعادت و عزت اجتماعی را در همین حیات برای ما تأمین بشود. زندگی گوارا و سرشار از نعمت‎های الهی از جمله اهداف انبیاء است. خداوند این همه نعمت به ما عطا فرموده و می‎گوید که بروید و از این نعمت‎ها استفاده کنید. حیاتی که در آن ظلم و بی‎عدالتی و تبعیض ریشه‎کن بشود. تمام انبیاء آمدند تا ظلم را برطرف کنند و بی‎عدالتی را ریشه‎کن نمایند. تجاوز به حقوق انسان‎ها است که برای بشر مشکل ایجاد می‎کند و دیگران را به سمت ناامنی و فقر و بی‎چارگی و فساد سوق می‎دهد. چیزی که در جامعة کنونی ما هم هست. حال برای رسیدن به حیات طیبه باید دو راه را در پیش بگیریم و این دو راه از قرآن برگرفته شده است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح. ایمان به کتاب الله و عترتِ پیامبر و عمل کردن به آن. این ایمان و عمل صالح ما را به سمت مقصود حقیقی که همان حیات طیب است، هدایت می‎کند. در این حیات طیب همگی با آرامش زندگی می‎کنند؛ همگی به همدیگر محبت می‎کنند؛ همگی هوای همدیگر را دارند؛ همگی از همدیگر غافل نیستند. فریضة امر به معروف و نهی از منکر در جامعة امروز ما مظلوم واقع شده است. در حیات طیب همگی همدیگر را تشویق به خوبی می‎کنند و بدی‎ها را نهی می‎کنند. این‎ها از جمله رسالت انبیای الهی هستند. پیامبر اکرم(ص) که اشرف مخلوقات و پیامبران می‎باشد، برای همین امر مبعوث شده است تا دست انسان‎ها را بگیرد و به این حیات طیب ببرد. هر چقدر ما از این فرامین الهی دور می‎شویم، معیشت ضنک بیشتر خودش را نشان می‎دهد. هر وقت از ذکر خدا اعراض کنیم، معیشت ضنک برای ما به وجود می‎آید. این همان رابطة علت و معلولی است. اگر بخواهیم خوب زندگی کنیم باید همواره به یاد خدا باشیم و به فرامین الهی عمل نماییم. خود خداوند می‎فرماید: «أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» آرامش و ثبات و سعادت با ذکر و یاد خداوند به دست می‎آید. اگر کسی از این امر اعراض کند معیشت ضنک در انتظار او خواهد بود.

کمیتة امداد امام خمینی از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بهمنظور پشتیبانی از محرومان و مستضعفان و خودکفا کردن آنها تأسیس شد. عملکرد این نهاد را در طول این سالیان تا چه اندازه موفق میدانید؟

بعضی از سازمان‎ها در نظام جمهوری اسلامی در مواقع بحران‎ها و محرومیت‎ها نقش ارزنده‎ای ایفا کرده‎اند؛ مانند کمیتة امداد که حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه آن را ایجاد فرمودند، بهزیستی و هلال‌احمر. بعضی‎ها می‎گویند که چه زمانی کار کمیتة امداد تمام می‎شود! من بارها این را گفته‎ام که کار کمیتة امداد تمام شدنی نیست. اول اینکه کمیتة امداد قطعه‎ای است از قطعات نظام‎سازی حضرت امام خمینی. ایشان نظامی را بر اساس اصل ولایت فقیه ایجاد کردند که این نظام قطعات مختلفی دارد. یکی از قطعات نظام‎سازی حضرت امام کمیتة امداد است و این جزو تکالیف خود ولی‎فقیه و رهبری نظام می‎باشد؛ یعنی یکی از وظایف رهبری، همچنان که در تاریخ اسلام آمده، بر عهدة خود ولی فقیه است و کمیتة امداد زیر نظر ایشان می‎باشد و با حکم مستقیم رهبری فعالیت می‎کند. تبعیت از فرامین ایشان از جمله وظایف کمیتة امداد است. نقل است که حضرت امام رادیو گوش می‎دادند و شنیدند که در مجلس بحثی مبتنی بر این است که کمیتة امداد در دولت ادغام بشود. ایشان با این کار مخالفت کردند؛ بنابراین کمیتة امداد شاکله مقدس است و حضرت امام به آن نهادی مقدس اطلاق فرمودند.

همچنین مقام معظم رهبری کمیتة امداد امام خمینی را سازمان الهی تعبیر فرمودند که در آن حتماً باید قصد قربت و نیت خالص باشد که خدمات بهتری در آن انجام بشود. بیشترین فعالیت کمیته امداد در این چهل سال در زمینه تأمین سلامت و توانمندسازی خانواده‌های آسیب‌پذیری است که در پوشش این نهاد بوده‌اند، نه خانواده‌های آسیب‌دار مثل معلولین ذهنی و جسمی.  آن‌ها در پوشش بهزیستی هستند و از حیطة خدمات کمیته امداد خارج می‌شوند. از جمله کارهایی که برای خانواده‌های در معرض آسیب انجام می‌شود، ایجاد آرامش و تعادل در قوای آن‌هاست. طبیعی است که وقتی فقر یا فساد و سایر ناهنجاری‌ها به خانواده‌ای هجوم می‌آورد، تعادل قوای مختلف فکری، جسمی و عقلی از بین می‌رود. کمیته امداد سعی می‌کند خودباوری و اعتماد به نفس را تقویت کند. چنان که از امیرالمؤمنین علیه‎السلام هم نقل شده است که وقتی فقر فشار می‌آورد، خودباوری از دست می‌رود و اعتماد به نفس کاهش می‌یابد و به سمت افسردگی‌ها می‌رود. از اهداف دیگر این کمیته این است که تلخی‌های ناشی از تحقیر را از بین ببرد و جبران کند. اینجا نیز از کلام زیبای حضرت استفاده می‌کنم که فرمود سخن فقیر را نمی‌خوانند و تحقیرش می‌کنند. اگر حرف درستی هم بزند، او را مجنون می‌خوانند.

کمیتة امداد همچنین سعی می‌کند که عزت و کرامت کسانی را که بر اثر فقر و محرومیت مخدوش شده است، تقویت کند؛ استعدادیابی کند. به‌طور کلی توانمندسازی‌ها در ابعاد مختلف فکری، اعتقادی و حرفه‌ای است. وقتی عقل سالمی نداشته باشیم، کار سالم هم نمی‌توانیم انجام دهیم. دو فعالیت دیگر این کمیته، نزدیک‌ کردن قلوب مردم به هم و ترویج فرهنگ انفاق و احسان و نیکوکاری است. مجموعه این فعالیت‌ها در دستور کار این کمیته قرار دارد که بتواند ضایعاتی را که فقر ایجاد می‌کند و فرد و خانواده را در آستانه آسیب‌پذیری قرار می‌دهد، ترمیم کند؛ ناامیدی را به امید تبدیل کند، ارزش‌ها را شفاف‌تر کند، صمیمیت و دوستی‌ها را افزایش دهد و بدبینی‌ها را از بین ببرد.

یکی از چیزهایی که در خانواده فقر بسیار مشهود است، بدبینی نسبت به یکدیگر است، یعنی علاوه بر بدبینی‌های بیرون به خانواده، خود اعضای خانواده هم تضاد پیدا می‌کنند. کمیته امداد تلاش می‌کند آستانه آسیب‌پذیری افراد را بالا ببرد. وقتی سلامت مخدوش می‌شود، آستانه آسیب‌پذیری پایین می‌آید. وقتی کسی در حالت ناهنجار عصبانیت و خشم قرار دارد، تحمل هم کاهش می‌یابد و همین آسیب‌پذیری را بالا می‌برد. افزایش توانایی افراد در مقابله با مسائل زندگی نیز از اهداف این کمیته است؛ چون فراز و نشیب‌های زندگی در هر حال گریزناپذیر است و قرار نیست همه چیز برای همیشه هموار باشد. البته بسیارند کسانی که در زندگی خود مشکل دارند، اما پرنشاط هستند. تحمل و توانمندی چنین خانواده‌های آسیب‌پذیری در برابر مشکلات کاهش می‌یابد. این مسئله بسیار مهم است. ما باید نظام فکری و اعتقادات آن‌ها را تقویت کنیم که بتوانند مسائل زندگی خود را حل کنند و در صورت لزوم از دیگران مشورت بگیرند. در واقع باید آشفتگی فکری را که ناشی از عدم سلامت است، در این خانواده‌ها برطرف کنیم.

در پایان اگر خاطراتی از دیدارها و سفارشهای حضرت امام(ره) در رابطه با اهتمام ایشان در فقرزدایی به یاد دارید، بیان بفرمایید.

حضرت امام خمینی(ره) منبع عاطفه و محبت بود و گرایش زیادی به محرومین داشت. روش پیامبران هم همین بوده است. ایشان اعتقاد داشت که محرومین عیال خداوند هستند و محبت به محرومین، محبت به خدا و رسول و عامل تقرب به خداوند است. تحقیر محرومین نیز تحقیر خداوند است. تمام دغدغه‌ها و فعالیت‌های نظام جمهوری اسلامی باید در جهت رفع مشکلات این قشر باشد. بهترین برنامه‌های درآمدزا مادامی که مشکلات محرومین را حل نکنند یا بخواهند آن را به آینده موکول کنند، پذیرفته نیست. درباره این مسئله اختلاف نظرهای بسیاری بود و عده‌ای معتقد بودند که فلان طرح در آینده مشکلات این قشر را حل می‌کند. تذکرات و آموزش‌های عملی ایشان و نیز مقام معظم رهبری در همین راستا بود که باید به فکر مشکلات کنونی محرومین هم باشیم. ما باید با استفاده از راهنمایی‌های حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در این باره تحقیق کنیم که یک سازمان تأمین اجتماعی اسلامی تأسیس کنیم.

کشورهای لیبرالیستی و کمونیستی که با اسلام هم میانه خوبی ندارند، مشکلات مردم خود را حل کرده‌اند. آن‌ها یک نظام تأمین اجتماعی تعریف کرده‌اند که وضعیت مردم بعد از بازنشستگی کاملاً روشن است و آن‌ها می‌دانند که بعد از بازنشستگی باید چه کاری انجام بدهند؛ مسئله‌ای که ما با آن درگیریم و همین مانع رشد است. البته دولت به تنهایی نمی‌تواند تمام مسئولیت را به عهده بگیرد و مردم باید به صحنه بیایند و دولت از خزانه و بیت‌المال آن‌ها را حمایت کند.

چرا نمی‌توانیم فرهنگ انفاق را توسعه بدهیم؟ مردم از انفاق چه می‌دانند؟ اینکه خداوند متعال می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از آنچه به شما روزی کرده‌ایم، انفاق کنید.» اینکه خداوند می‌فرماید: «یا ایها یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ» به چه معنی است؟ اینها باید مبنای یک سازمان تأمین اجتماعی باشد. در واقع ما موادش را داریم و فقط باید آنها را ترکیب کنیم؛ یعنی ما هدایت‌های حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری را داریم. منابع حدیثی هم به قدر کافی داریم و فقط باید آن‎ها را به اقتضای زمان به کار بندیم و نظامی را تعریف کنیم که در آن مردم ما دغدغه نداشته باشند و از این طریق زمینه رشد آنها فراهم شود و اصولی که در قانون اساسی تعریف شده است، تحقق پیدا کند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.