در این مطلب آمده است: تا آنجا که به یاد دارم در طول انقلاب دولت‌های اعتدال و میانه‌رو اغلب در معرض حمله از چپ و راست بودند و دولت آقای دکتر حسن روحانی هم از این قاعده مستثنی نیست! همچنان که دولت‌های مهندس مهدی بازرگان و آیت اله علی‌اکبر‌ هاشمی رفسنجانی چنین بودند و هر یک سرنوشتی ناروا یافتند! دولت مهندس بازرگان استعفاء داد و دولت آقای ‌هاشمی رفسنجانی ناگزیر به راست گروید! اکنون دولت روحانی هم به یکی از این دو سو هدایت می‌شود و در این سوگیری، چپ و راست افراطی هم داستانی شده‌اند! مواضع راست افراطی روشن است، تلاش این جناح شاید انتقام از مردم است که به زعم آنان در انتخابات 96 اشتباه کردند که به آقای دکتر روحانی رأی دادند و اکنون باید مکافات خطای خود را ببینند و هزینه‌ی آن را بپردازند؛ چرا که یک سال پس از انتخابات 96 نه تنها مسئله حصر برطرف نشده است بلکه برجام بر جای نمانده و نرخ ارز و سکه سر به فلک می‌زند و گرانی نفس مردم را بریده و مردم کوچه و بازار به خیابان آمده اند و...
پیشنهاد این جناح اگر نه استعفای آقای رییس جمهور که ترمیم کابینه با افرادی از جناح راست است، شیوع خبر مذاکره برای پیوستن شهردار سابق تهران به دولت آقای روحانی حداقل مطالبات این جریان از دولت است!
در سال 96 قبل از تشکیل دولت دوازدهم اینجانب هم به عنوان یک شهروند درجه 3 در همین ستون پیشنهاد یک دولت ائتلافی به آقای دکتر روحانی دادم تا اعضای کابینه را از عناصری جوان‌تر و با انگیزه‌تر همچون آقای آذری جهرمی وزیر ارتباطات یا عناصر کارکشته‌تر مانند آقای دکتر ظریف و آقای دکتر قاضی زاده‌هاشمی انتخاب کند! اما چپ افراطی هم دوباره احیا شده است! این جناح که حیات سیاسی خود به عنوان یک تشکیلات قانونی را مدیون دولت روحانی است و در مدیریت میانی دولت هم دوباره زنده شده فضای سیاسی را با فضای مجازی اشتباه گرفته و به مواضعی پوپولیستی روی آورده است، طرح این موضوع که حل همه مشکلات کشور از عهده شخص رییس جمهور خارج است! مقدمه درستی است که به نتیجه نادرستی ختم شده است، استفاده از تعابیر رمانیک مانند « یوسف» و « چاه » و « سپردن کلید کشور به دست یوسف » نه تنها کمکی به حل مسئله حصر نمی‌کند بلکه اراده سیاسی برای حل مسئله حصر را کند کرده و موجبات بدبینی حاکمیت و دولت به خواست جبهه اصلاحات را فراهم می‌سازد و قدرت اجرایی رییس جمهوری را پایین می‌آورد!
در چنین شرایطی اگر دولت روحانی خطای استراتژیک دولت مهندس بازرگان در استعفا را تکرار نکند که نمی‌کند ممکن است مانند دولت‌هاشمی رفسنجانی ناگزیر از اتحاد با راست شود و بیش از گذشته از چپ فاصله بگیرد که این مسئله اگر به وحدت و همدلی در حل مشکلات کشور بینجامد طرح بدی نیست و الا عملاً بحران را تشدید خواهد کرد!
دولت روحانی در معرض انتقادات درست و نادرستی قرار دارد، دولت روحانی نیازمند بازسازی است و باید وزیرانی جوان‌تر و با انگیزه‌تر و اراده‌ی اصلاح و امید به تغییر وارد این دولت شوند و شخص رییس جمهوری نیز باید مستقیماً با سیاستمداران حامی دولت و ملت و مملکت مشورت کند و نهاد دولت بهتر است برای صیانت از نهاد جمهوریت طی یک جدول زمانی مشخص برنامه‌های اجرایی مشهود و ملموس را برای عامه مردم در اقتصاد و معیشت عمومی اجرا کند!
چاره کار به نظر راقم این سطور بازسازی راهبردی کابینه با مدیران اجرایی جوان، با انگیزه، کارکشته و تشنه خدمت و در امتداد وزیرانی مانند دکتر قاضی‌زاده‌ هاشمی و دکتر ظریف است که انگیزه لازم برای موفقیت را داشته باشند، این وزیران باید در فکر – اصلاح‌طلب و در رفتار اصول‌‌گرا باشند و نشان دهند خطا‌های برخی‌ها را تکرار نمی‌کنند! تصدی مقام وزارت مانند مقام ریاست جمهوری بیش از دو دوره پیاپی باید ممنوع و کابینه‌ای تکنوکرات تشکیل شود! نقد درست دولت روحانی از شخص رییس‌جمهور تا همه وزیران و مدیران، یک ضرورت سیاسی و تاریخی است به شرط آن که: اولاً، میان قدرت و مسئولیت دولت بتوانیم تناسب لازم را برقرار کنیم و انصاف در داوری داشته باشیم - ثانیاً نقش خود به ویژه اصلاح‌طلبان در همراهی با دولت را نادیده نگیریم و رفیق نیمه‌راه نباشیم و در هر حال مباد! بر سر شاخه بنشینیم و بن ببریم.
6026/7339
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.