در این مطلب آمده است: سرانجام در سهشنبه شب هفتهی گذشته، فضاسازی تیم ترامپ به همراهی نتانیاهو و سران وابستهی برخی کشورهای عربی پیرامونی، نتیجه داد و رئیس جمهور ترامپ با حالتی کمسابقه، پشت تریبون آمد و خروج آمریکا را با بیان تهدیدها و تحریمها گفت و امضا کرد. کاری که اگر باز هم این فضای ملتهب را به تاخیر میانداخت، بیشتر به نفع ترامپ و از آن سو، مصیبتبارتر به زیان ما بود چرا که ما را دربست برای بازی به میدان خود برده بود و عوارضش هم تب دلار و طلا و صف سکه و بستن انبارهای عرضهی کالا، رشد صعود بیرویهی کالای داخلی و کمبود مایحتاج مردم، بزرگنمایی بحران و یک کلاغ چهل کلاغ کردن رشتهی کار از دست دولت بیرون رفتن، داریم فرومیپاشیم و...
بنابراین، برخلاف بعضی تحلیلها که از نادانی این درشت اندام کم عقل و هزاران نسبت دیگر میگفت و میگوید به گمان نگارنده، این فضاسازی، به دقت طراحی شده و با حساب و کتاب بود و هست و آینده هم نشان خواهد داد که اگر همچنان در میدان آنها بازی کنیم مبتلا به چه مصایبی خواهیم شد. به هر حال با خروج آمریکا از توافق هستهای، استخوان از زخم بیرون آمد و آن انتظار کشنده، جای خود را به تکلیف مشخص داد که راه آیندهی ما در خروج از این فضای سخت کدام است.
قابل توجه اینکه با عمل پیمانشکنانهی ترامپ، آن پنج کشور بزرگ طرف قرارداد، به صراحت از پایبندی خود جدای از آمریکا تاکید کردند و کشورهایی نظیر استرالیا و حتی کانادا و شخصیتهای سیاسی مطرح جهان مثل «اوباما»، «جان کری» و نیز بیش از دو سوم مردم آمریکا عمل ترامپ را نسنجیده، غیرحقوقی و به دور از ماهیت معاهدههای بین المللی، تقبیح کردند و به درستی ابراز داشتند که ترامپ با این رفتار نادرست وجهه و وزانت سیاسی و ابرقدرتی آمریکا را زیر سوال برده است.
در کنار فضای تقبیحی بالا، نتانیاهو با اقدام ترامپ، مشعوف شد و البته در کوتاه مدت به هدف خود رسید و به رژیمهای سعودی و امارات و بحرین هم گفتند با ابراز رسانهای، در این شعف شریک باشند.
و عجیب آن که این شعف به داخل کشور ما هم رسید و عدهای خواب دوران سلطنت را دیدند و نیز دلواپسان رویای خوش 1400 را و بدان خیال که این دو موفقیت را- تلگرام و برجام را - که دکتر روحانی آن قدر به آن میبالید، سرانجام از او گرفتیم و بعد از این دیگر دلیلی برای ماندن و ادامه نخواهد داشت و حامیانش نیز به کلی بیاثر خواهند شد و دیگر نمیتوانند «تکرار کنند!» و غافل از این که همه به این انبان تحلیل واقفند و میدانند که «فیلترینگ» چه عواقبی برای چنین تفکری خواهد داشت و نیز ترکشهای همین تفکر بوده است که بر جان و تن نظام و کشور نشسته و روزگارش را سیاه کرده است آن چنان که شیخنشینهایی مثل امارات و بحرین هم خود را شاخدار مدعو حضرت سلیمان بپندارند!
و یک نکته به عنوان هشدار به دلواپسان، تا بدانند که سرخوردگان از اصلاحطلبی و اصلاحطلبان، به اصولگرایان، هیچ تمایلی نخواهند داشت بلکه به اردوی فروپاشان خواهند پیوست و دریغ اگر عاقلان این جناح، این تحلیل ساده و قابل پیش بینی را منتقل و تبیین نکنند.
به هر حال، اگر میخواهیم که خروج ترامپ و وازدگی احتمالی دیگر اعضا، ما را دچار بحران و چالش نکند، باید سرنوشت کشور و روند امور را با برجام، گره نزنیم و مهمتر آن که با عدالت اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، شرایطی ایجاد کنیم تا اعتماد عمومی از دست رفته، دوباره مثل آغاز انقلاب به مدار اصلی خود برگردد؛ یعنی باید همانی باشیم که در آغاز انقلاب بودیم و به مردم نوید میدادیم و کرامت انسانی مطرح بود و کیان انسانی و نکتهی مهم دیگر، وحدت رویه و وحدت کلمه و پرهیز از رفتارهای عرضی پریشان گونه و پریشان گویی در مقابل دولت و منع نهادهایی که لزوم دور زدن دولت و قانون اساسی را از اتاقهای فکر در دستور کار خود دارند. این اعمال موازی و عرضی همان دستاویز ترامپ و ترامپیهاست برای این که ما را بشکنند و در یک کلام ترامپیها فضا را آن چنان ساختهاند که «ایران» را بشکنند. اگر خدای ناکرده چنین سیاست مخربی به نتیجه برسد دیگر برای یکهتازان تفکر ترامپی و دار و دستهاش، هیچ مانع دیگری نخواهد ماند و عجیب است اگر کشورهای اسلامی و اروپایی از این واقعیت غافل باشند.
و کلام آخر، اگر میخواهیم که در این بازی خطرناک، بازنده نباشیم و به جای خود، آمریکا را منزوی کنیم، باید با دنیا، حقوقمند و با صبغهی فرهنگ و سیاست، حرف بزنیم. صلاح اروپا و اوضاع اقتصادیاش چنین اقتضا میکند که با ما مراوده داشته باشد. این مراوده را هرگز به هم نزنیم. ضمن آن که با دوراندیشی و حفظ جانب احتیاط، چین و روسیه را هم با خود نگه داریم و صد البته امور سیاسی را به دستگاه دیپلماسی کشور واگذاریم تا با اعتماد به نفس بتواند سیاست نظام را به پیش ببرد.
6026/
بنابراین، برخلاف بعضی تحلیلها که از نادانی این درشت اندام کم عقل و هزاران نسبت دیگر میگفت و میگوید به گمان نگارنده، این فضاسازی، به دقت طراحی شده و با حساب و کتاب بود و هست و آینده هم نشان خواهد داد که اگر همچنان در میدان آنها بازی کنیم مبتلا به چه مصایبی خواهیم شد. به هر حال با خروج آمریکا از توافق هستهای، استخوان از زخم بیرون آمد و آن انتظار کشنده، جای خود را به تکلیف مشخص داد که راه آیندهی ما در خروج از این فضای سخت کدام است.
قابل توجه اینکه با عمل پیمانشکنانهی ترامپ، آن پنج کشور بزرگ طرف قرارداد، به صراحت از پایبندی خود جدای از آمریکا تاکید کردند و کشورهایی نظیر استرالیا و حتی کانادا و شخصیتهای سیاسی مطرح جهان مثل «اوباما»، «جان کری» و نیز بیش از دو سوم مردم آمریکا عمل ترامپ را نسنجیده، غیرحقوقی و به دور از ماهیت معاهدههای بین المللی، تقبیح کردند و به درستی ابراز داشتند که ترامپ با این رفتار نادرست وجهه و وزانت سیاسی و ابرقدرتی آمریکا را زیر سوال برده است.
در کنار فضای تقبیحی بالا، نتانیاهو با اقدام ترامپ، مشعوف شد و البته در کوتاه مدت به هدف خود رسید و به رژیمهای سعودی و امارات و بحرین هم گفتند با ابراز رسانهای، در این شعف شریک باشند.
و عجیب آن که این شعف به داخل کشور ما هم رسید و عدهای خواب دوران سلطنت را دیدند و نیز دلواپسان رویای خوش 1400 را و بدان خیال که این دو موفقیت را- تلگرام و برجام را - که دکتر روحانی آن قدر به آن میبالید، سرانجام از او گرفتیم و بعد از این دیگر دلیلی برای ماندن و ادامه نخواهد داشت و حامیانش نیز به کلی بیاثر خواهند شد و دیگر نمیتوانند «تکرار کنند!» و غافل از این که همه به این انبان تحلیل واقفند و میدانند که «فیلترینگ» چه عواقبی برای چنین تفکری خواهد داشت و نیز ترکشهای همین تفکر بوده است که بر جان و تن نظام و کشور نشسته و روزگارش را سیاه کرده است آن چنان که شیخنشینهایی مثل امارات و بحرین هم خود را شاخدار مدعو حضرت سلیمان بپندارند!
و یک نکته به عنوان هشدار به دلواپسان، تا بدانند که سرخوردگان از اصلاحطلبی و اصلاحطلبان، به اصولگرایان، هیچ تمایلی نخواهند داشت بلکه به اردوی فروپاشان خواهند پیوست و دریغ اگر عاقلان این جناح، این تحلیل ساده و قابل پیش بینی را منتقل و تبیین نکنند.
به هر حال، اگر میخواهیم که خروج ترامپ و وازدگی احتمالی دیگر اعضا، ما را دچار بحران و چالش نکند، باید سرنوشت کشور و روند امور را با برجام، گره نزنیم و مهمتر آن که با عدالت اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، شرایطی ایجاد کنیم تا اعتماد عمومی از دست رفته، دوباره مثل آغاز انقلاب به مدار اصلی خود برگردد؛ یعنی باید همانی باشیم که در آغاز انقلاب بودیم و به مردم نوید میدادیم و کرامت انسانی مطرح بود و کیان انسانی و نکتهی مهم دیگر، وحدت رویه و وحدت کلمه و پرهیز از رفتارهای عرضی پریشان گونه و پریشان گویی در مقابل دولت و منع نهادهایی که لزوم دور زدن دولت و قانون اساسی را از اتاقهای فکر در دستور کار خود دارند. این اعمال موازی و عرضی همان دستاویز ترامپ و ترامپیهاست برای این که ما را بشکنند و در یک کلام ترامپیها فضا را آن چنان ساختهاند که «ایران» را بشکنند. اگر خدای ناکرده چنین سیاست مخربی به نتیجه برسد دیگر برای یکهتازان تفکر ترامپی و دار و دستهاش، هیچ مانع دیگری نخواهد ماند و عجیب است اگر کشورهای اسلامی و اروپایی از این واقعیت غافل باشند.
و کلام آخر، اگر میخواهیم که در این بازی خطرناک، بازنده نباشیم و به جای خود، آمریکا را منزوی کنیم، باید با دنیا، حقوقمند و با صبغهی فرهنگ و سیاست، حرف بزنیم. صلاح اروپا و اوضاع اقتصادیاش چنین اقتضا میکند که با ما مراوده داشته باشد. این مراوده را هرگز به هم نزنیم. ضمن آن که با دوراندیشی و حفظ جانب احتیاط، چین و روسیه را هم با خود نگه داریم و صد البته امور سیاسی را به دستگاه دیپلماسی کشور واگذاریم تا با اعتماد به نفس بتواند سیاست نظام را به پیش ببرد.
6026/
کپی شد