به گزارش ایرنا ، به جرات می توان گفت طلاق عاطفی یکی از بحران های روز جامعه است که مهمترین شاخصه آن نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقابل ، نداشتن هر گونه رابطه احساسی و عاطفی نسبت به شریک زندگی که شرایط نامساعد اقتصادی ، بیکاری و موارد دیگر از جمله علت های آن است.
طلاق عاطفی یا همان اصطلاح بسوز و بساز قدیم حالتی است که زوج ها با از بین رفتن پیوندهای عاطفی شان به اجبار فقط زیر یک سقف زندگی می کنند وحکم یک همخانه را برای یکدیگر دارند.
اگرچه آمار دقیقی از میزان وجود طلاق عاطفی یا طلاق خاموش در دست نیست اما می توان گفت که آمار طلاق عاطفی از طلاق قانونی بسیار بیشتر است و به دلیل فراوانی اش در جامعه امروز و همراه بودنش با آسیب های اجتماعی بسیار نیازمند اتخاذ سیاست ها و راهکارهایی جدی از سوی متخصصان است.
این موضوع زمانی اتفاق می افتد که زن و مرد در یک خانه زندگی می‌کنند ولی هیچ تعهدی نسبت به یکدیگر ندارند که بر اساس مطالعات و تحقیقات انجام شده در این زمینه، عدم درک صحیح از رفتار و گفتار یکدیگر یکی از دلایل طلاق عاطفی در زندگی زوج ها است.
بنابراین با توجه به اهمیت موضوع و به منظور جویا شدن علت این مساله خبرنگار ایرنا به سراغ یک روانشناس رفت و با او به گفت و گو نشست.
فاطمه تبریزی در خصوص طلاق عاطفی می گوید : منظور از طلاق عاطفی به وجود آمدن فاصله فکری و روانی بین دو نفر است که کنار هم زندگی می کنند و شرایطی بر روابط آنها حاکم است که در طلاق متعارف وجود ندارد.
وی افزود: طلاق عاطفی زمانی اتفاق می افتد که روابط زن و شوهرنسبت به هم سرد شده و محیط خانواده به یک فضای غیر قابل تحمل تبدیل می شود و ساعاتی که زیر یک سقف زندگی می کنند در واقع بدترین ساعات زندگی شان را می گذرانند.
این روانشناس با بیان اینکه یکی دیگر از آسیب های این معضل اجتماعی بروز ناهنجاری در روابط زن و مرد و خارج از چارچوب خانواده و مشغول شدن آنها با پدیده های دیگر است ، افزود: این آسیب ها گریبانگیرفرزندان آنها هم خواهد شد.
تبریزی گفت: وقتی که زوجین به دلیل اختلافات فکری گوناگون ازیکدیگر رنجیده خاطر ‌شوند و درصدد رفع آن برنیایند تاریکی ذهنی نسبت به طرف مقابل ایجاد می شود که در گفتار و رفتار زن و شوهر نسبت به یکدیگر تاثیر می گذارد این اختلافات علت اصلی و نخستین طلاق عاطفی است.
وی یادآور شد: در زندگی همیشه اختلافات زناشویی بوده، هر چقدر زن و شوهر از نظر فکری و فرهنگی به هم نزدیک باشند می توانند اختلافات را آسان تر حل کنند تا منجر به طلاق عاطفی نشود.
این روانشناس، محیط خانواده را کانون آرامش عنوان کرد و افزود: در یک خانواده متشنج مشکلاتی پیش می آید که آرامش اعضا را از بین برده و باعث می شود زن و مرد در انجام وظایف و روابط عاطفی ناتوان باشند تا جاییکه دیگر نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند.
تبریزی گفت: در این شرایط روابط میان اعضای خانواده سرد می شود، فرزندان هم که شاهد این اختلافات هستند فضای خانه برایشان غیر قابل تحمل شده و در زندگی آینده خود دچار مشکل می شوند.
وی افزود: وقتی زن و مردی با هم ازدواج می کنند وظایفی نسبت به یکدیگر دارند که باید آنها را به خوبی انجام دهند تا همواره مورد رضایت طرف مقابل قرار بگیرند، هرچند در دنیای متنوع زندگی امروزی هر لحظه در معرض اختلاف فکری و ذهنی هستیم و زندگی خانوادگی دچار مشکل و روابط زناشویی شکننده تر می شود.
این روانشناس بابیان اینکه اختلاف زناشویی ناشی از اختلافات فکری است خاطرنشان کرد: اگر همسران در زندگی مشترک اختلافات فکری کمتر و توافقات بیشتری با یکدیگر داشته باشند به همان میزان کشمکش های زناشویی آنها کاسته می شود و طلاق عاطفی و به دنبالش طلاق رسمی هم پیش نمی آید.
تبریزی گفت: وقتی زن و شوهر به لحاظ فرهنگی و فکری با یکدیگر نزدیک باشند عوامل مختلف مانند بحران های اقتصادی، کمبود امکانات و چیزهای دیگر نمی تواند میان زن و شوهر فاصله چندانی ایجاد کند.
یک زوج شاهرودی که با مشکل طلاق عاطفی روبرو هستند در پاسخ به سوال ما در این زمینه گفتند: احساس روزمره ‌گی درزندگی موجب تکراری شدن جاذبه‌های جسمی زوجین و یک زندگی مشترک بدون احساس و سرد آغاز می شود.
آنها فرزندان را در این رابطه یکی از عوامل نرسیدن به جدایی عنوان کردند و افزودند: گاهی زوجین به خاطر حفظ بنیان خانواده و آبروی خود حاضر به جدایی نیستند وباقی مانده زندگی مشترک با طلاق عاطفی همراه است.
این زوج با بیان اینکه طلاق عاطفی موجب ناتوانی زن و مرد در برابر یکدیگر می شود افزودند: در این زمان هرکس دنیای درونی خود را دارد و کار به جایی می‌رسد که برای یکدیگر تنها یک هم‌خانه هستند و حتی جای خواب خود را از یکدیگر جدا می‌کنند.
آنها طلاق عاطفی را یک اتفاق یک طرفه عنوان کردند که به مرور زمان اتفاق می افتد و موجب از بین رفتن عشق و علاقه زوجین به یکدیگر و به وجود آمدن گله و شکایت نسبت به رفتارهایی مانند خودخواهی، بی علاقگی و بی توجهی به نیازها و خواسته های طرف مقابل می شود.
این زوج همچنین با بیان اینکه طلاق خاموش، فاصله عاطفی میان همسران است افزودند: اگر زن و شوهر در زندگی مشترک به یکدیگر و تعهداتشان در مقابل هم احترام بگذارند و ارتباطی اصولی بین آنها برقرار باشد طلاق عاطفی که نماد وجود مشکل در ارتباطی سالم بین زن و شوهر است به وجود نمی آید.
آنها با تاکید بر اینکه جدایی دائمی به ضرر موقعیت اجتماعی شان است خاطرنشان کردند: طلاق عاطفی راه‌حلی برای حفظ ظاهر زندگی است که ترجیح می دهند زیر یک سقف با رفتارهای خودمحورانه و تنها با حضورفیزیکی زندگی کنند بدون آن که از سوی همسر خود درک شوند.
رفع نشدن اختلافات کوچک همسران و جدایی روحی میان آنها علت اصلی و اولیه طلاق عاطفی است که عواقبی جدی‌تر از جدایی جسمی دارد و این مشکلات موجب از بین رفتن عاطفه و سرد شدن روابط می شود.
مهمترین علت طلاق عاطفی نبود مهارت های همسرداری است و با توجه به اینکه زندگی فراز و فرود بسیاری دارد مشکلات به آسانی چهارچوب خانواده هایی با بنیان متزلزل را تحت شعاع قرار داده و مسائل جزئی به بحران تبدیل می شوند.
کمرنگ شدن ایمان و اعتقادات مذهبی و نداشتن تعهدات نسبت به یکدیگر ازعوامل افزایش آمار روابط خارج از محدوده خانواده هاست که روابط را سرد و زمینه بیماری های روحی و جسمی را فراهم می‌کند.
مسائل اقتصادی و عدم تامین مخارج زندگی یکی دیگر از عوامل طلاق خاموش یا عاطفی است که می تواند منجر به طلاق رسمی شود، اشتغال یکی از مهم ترین نیازهای جوانان برای تشکیل زندگی مشترک است که برغم اقدامات بسیار ، همچنان سنگی بزرگ بر سر راه ازدواج جوانان است .
7359/6167
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.