در این مطلب آمده است: این روزها به‌دلیل کم‌شدن ارزش ریال در برابر پول‌های دیگر در منطقه و به‌طورکلی در جهان، بسیاری از اجناس داخل کشور برای ما ایرانیان بسیار گران شده است؛ البته همین اجناس برای سایر بلاد ارزان است، برای مثال ارزش دینار کویت، بحرین و اردن و ریال عمان نسبت به ریال ما افزایشی از چند ده‌هزار برابر داشته است یا در همین سال‌های اخیر نرخ دلار و یورو و پوند انگلیس در برابر ریال باز هم چند برابر شده است. طبیعی است وقتی یک لیتر بنزین در کشور ما هزار تومان است، باید همین یک لیتر بنزین در مقایسه با پول کویت ده‌هزار تومان باشد تا قاچاق نشود؛ لذا وقتی رئیس‌جمهور کشورمان در بندرعباس دلیل قاچاق کالا را ارزانی آن می‌دانند به‌قطع منظورشان ارزان‌بودن برای دیگران است وگرنه همه می‌دانند که قدرت خرید مردم کشور ما چقدر کم و اجناس چقدر گران شده است.
در اینجا بد نیست اگر نگاهی به تغییرات ارزش دلار در چند دهة گذشته بیندازیم؛ برای مثال روزگاری قیمت دلار نهایتاً صد ریال بوده است ولی هم‌اکنون یکصدوبیست‌هزار ریال شده است، یعنی ارزش پول ملی ما یک هزار و دویست برابر کم شده است. طبیعی است درآمد اکثریت مردم هزار و دویست برابر نشده است. اگر فرض کنیم یک کارگر ساده در آن سال‌ها روزی بیست تومان حقوق می‌گرفته با یک حساب سرانگشتی باید امروز دویست‌ و چهل‌ هزار تومان حقوق بگیرد تا بتواند قدرت خرید خود را حفظ کند؛ بنابراین این مطلب از بدیهیات است و هر فرد عادی متوجه می‌شود که دلیل قاچاق کالاها از کشور گران‌بودن آن برای هموطنان ما و ارزان‌بودن آن برای مردم کشورهای دیگر است.
متأسفانه این روزها هر شهروندی در هر محفلی بخواهد راجع‌به موضوعی اظهار نظر کند، مسئولانی که پاسخ درستی ندارند طرف را عوام دانسته و می‌گویند سخنان شما مستند نیست و باید با کارشناسی صحبت کرد؛ لذا به آن دسته از مسئولانی که خود را صاحب‌نظر می‌دانند باید گفت سخن اصلی این است که ما در جنگ اقتصادی به‌سر می‌بریم و شما نمی‌خواهید بپذیرید و دوست هم ندارید با مردم به‌طور شفاف صحبت کنید و پیروزی در این جنگ میسر نمی‌شود مگر اینکه اولاً به‌طور جدی با فساد مبارزه شود و دوماً این مبارزه در حد شعار باقی نماند؛ برای مثال در خبری آمده بود یک دادگاه نظامی در چین، رئیس سابق ستاد مشترک ارتش را به حبس ابد محکوم کرده است. دلیل اصلی این محکومیت این بود که مجموع دارایی‌های این فرمانده بیش از حقوق و مزایایی بوده که دریافت کرده است. آیا به‌راستی در کشور ما با فساد اینگونه مبارزه می‌شود؟ مگر شما نمی‌دانید در هشت سال دفاع مقدس و جنگ نظامی همه مردم این دیار همه امکانات خود را به میدان آوردند؟ آن بزرگ‌مرد فرزندان دلاورش را، آن زن ایثارگر همه دارایی و جواهراتش را، آن راننده اتوبوسش را، آن کامیون‌دار همه کامیون‌های خود را و آن کشاورز قوت لایموت خود را در طبق اخلاص گذاشتند تا ما توانستیم کشور را از شر تجاوزگران نجات دهیم؛ ولی اکنون برخی از دست‌اندرکاران سعی می‌کنند وضع را عادی جلوه دهند چون آنان به‌طور کامل از مواهب این کشور برخوردارند. آن آقایی که داشتن ماهی نوزده‌میلیون تومان حقوق پایه و سوارشدن در اتومبیل گران‌قیمت را حق خود می‌داند یا آن هزاران آقازاده ساکن اروپا یا آمریکا که در ناز و نعمت به‌سر می‌برند یا فرزند آن آقایی که مردم را تشویق به پوشیدن لنگ می‌کند و در لااقل نه مؤسسه دولتی رسانه‌ای و فرهنگی عضو است و در کنارش مرد عیالواری است که با داشتن فوق‌لیسانس توان خرید شیر خشک برای فرزندش را ندارد یا آن عالی‌مقامی که همه هم‌ولایتی‌های خود را در مصدر امور نشانده که ماهی سی‌میلیون تومان درآمد داشته باشند، یا قبول ندارند ما در حال جنگ اقتصادی هستیم یا اگر قبول دارند، سختی را برای مردم می‌خواهند.
هنوز فراموش نکرده‌ایم که در زمان جنگ هشت‌ساله، زندگی مسئولان عالی‌رتبه از رئیس‌جمهور گرفته تا نخست‌وزیر، از نمایندگان مجلس گرفته تا همه مدیران ادارات هیچ تفاوتی با مردم عادی نداشت، بلکه فقیرانه‌تر بود. اتفاقاً یکی از دلایل پیروزی ما بر خصم غدار همین بود.
در پایان، نگارنده از همه مسئولان تقاضا دارد به‌جای اینکه در پی کسب قدرت باشید یا بخواهید با طرح عدم کفایت سیاسی رقیب را از میدان به‌در کنید، بیایید اعلام کنید ما بیش از پنج‌میلیون حقوق نمی‌گیریم و زمینه کار و فعالیت را برای همه شایستگان فراهم می‌کنیم و فرزندان ما نیز اگر شایسته باشند فقط در یک شغل باقی می‌مانند، شما یقین بدانید ما مردم عادی مرد جنگیم، شما خود را با ما منطبق کنید.
7339/7408
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.