گزارش جی پلاس؛

آنچه از خودتان نمی‌دانید!

ما انسان‌ها روابط گسترده‌ای با اطرافیانمان داریم و همین امر باعث می‌شود که دوستان و نزدیکان، شناخت نسبتا خوبی از ما و خصوصیاتمان داشته باشند؛ اما آیا به اندازه آنها، خودمان را می‌شناسیم؟

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش سرویس علم و فناوری جی‌پلاس؛ محققان بر این باورند که انسان‌ها شناخت خوبی از خود ندارند و وجود بعضی کج‌فهمی‌ها از خود، ممکن است ما را در ارتباط با اطرافیانمان دچار مشکل کند.

** نظرتان درباره خودتان درست نیست!

پیش از آن که کتاب وجودیِ خود را برای دیگران باز کنید، «خود» شما، دروغ است. تنها رفقایتان داخل می‌شوند و آن را می‌خوانند: شما که هستید، از چه چیزهایی بدتان می‌آید و از چه چیزهایی خوشتان می‌آید، امیدها و ترس‌هایتان؛ آنها همگی برای دانستن این چیزها آنجا هستند.

محققان روان‌شناسی نشان می‌دهند که ما به منافع شخصی خود دسترسی نداریم به طوری که وقتی قصد ارزیابی دقیق خودمان را داریم، به واقع، در هاله‌ای از ابهام سخن می‌گوییم. به همین دلیل دانشمندان معتقدند که نظر ما درباره خودمان به هم‌ریخته و نادرست است اما خودمان متوجه آن نمی‌شویم. در نتیجه، تصویری که از خودمان داریم، با کارهایی که انجام می‌دهیم، تناسب کمتری دارند. به عنوان مثال شاید خودمان را فردی دلسوز و سخاوتمند بدانیم، اما ممکن است در یک روز سرد زمستانی از جلوی یک فرد بی‌خانمان بی‌تفاوت عبور کنیم.

ما به راحتی رفتار غیرمنصفانه همکارمان را در برابر دیگری خیلی راحت قضاوت می‌کنیم، اما متوجه آن نیستیم که خودمان هم به راحتی می‌توانیم همین رفتار را نسبت به فرد دیگری انجام دهیم.

** انگیزه‌های شما، اغلب برایتان ناشناخته و مرموز است

افراد چقدر خودشان را می‌شناسند؟ محققان در پاسخ به این سوال، با مسائل زیر روبه‌رو می‌شوند: یک فرد برای ارزیابی تصویر شخصی از خود باید خود واقعی‌اش را بشناسد. محققان از روش‌های مختلفی برای مواجهه با چنین سوالاتی استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، آنها در ارزیابی شخصی از افراد مورد آزمایش، رفتار افراد را در شرایط آزمایشگاهی یا زندگی روزمره با هم مقایسه می‌کنند و همچنین از دوستان و اقوام آنها هم می‌خواهند تا این افراد را ارزیابی کنند.

روانشناسان به دنبال آن هستند که مشخص کنند چگونه کلمات کلیدی مربوط به یک فرد با مفاهیم خاص ارتباط دارند. به عنوان مثال، محققان از شرکت‌کنندگان در یک آزمایش خواستند که به محض شکل گرفتن کلماتی مانند برون‌گرایی با مفهوم پرحرف یا پرانرژی بودن، روی نمایشگر که بیان‌کننده ویژگی شخصیتی آنهاست، دکمه‌ای را فشار دهند. آنها با شکل گرفتن کلمه درون‌گرایی که نزدیک به مفهوم ساکت بود، دکمه مربوط را فشار دادند. در واقع، فشردن هر دکمه به محض مشاهده کلمه‌ای خاص، نشان می‌دهد که آن ویژگی به فرد نزدیک‌تر است.

** بروز دادن رفتارها، چیزهای زیادی از خصوصیاتتان به افراد می‌گوید

تحقیقات زیادی بر این نکته تأکید می‌کنند که افرادی که بیشترین نزدیکی را با ما دارند، بهتر از خودمان، ما را می‌شناسند. افراد در دو شرایط خاص می‌توانند ویژگی‌های ما را شناسایی کنند: ابتدا، زمانی است که آنها بتوانند از ویژگی‌هایی که خودمان بروز می‌دهیم، ما را بشناسند و دوم، زمانی که یک ویژگی‌، ارزش مثبت یا منفی داشته باشد.

ارزیابی ما از خودمان وقتی که بیشتر به ویژگی‌های خنثی برسد، بیشترین همخوانی را با ارزیابی دیگران از ما خواهد داشت. در واقع، بیشترین ویژگی‌های ما که دیگران به خوبی آنها را می‌شناسند، رفتارهایی هستند که بیشتر و به شکل قوی‌تری روی رفتارما تاثیر می‌گذارد. به عنوان مثال، افراد اجتماعی، معمولا بیشتر تمایل به حرف زدن دارند و رفتارهای خود را راحت‌تر بروز می‌دهند.

** کمی فاصله گرفتن، به شناخت بهتر از خود کمک می‌کند

یک دفترچه خاطرات داشته باشید تا بتوانید در آن بنویسید و حتی با دیگران زیاد حرف بزنید. این کارها شاید به شناخت بیشتر خودمان کمک کند. اما در واقع، گاهی انجام خلاف این کارها و کمی فاصله انداختن می‌تواند مؤثر باشد. تمرکز و توجه، دانش ما را از خودمان بیشتر می‌کند. تمرین برای این کار به ما می‌آموزد که به افکارمان اجازه حرکت دهیم تا بتوانیم آنها را بشناسیم. شناخت انگیزه‌های ناخودآگاه باعث بهبود وضعیت روحی می‌شود. این احساس خوب با رشد اهداف آگاهانه و انگیزه‌های ناخوددآگاه هم‌تراز می‌شود.

** اغلب تصور می‌کنیم در کارها بهترین هستیم

برخی معتقدند که هر چه افراد نالایق‌تر باشند، از نالایقی خود کم‌تر مطلع‌اند. محققان مجموعه‌ای از کارهای شناختی را روی افراد آزمایش کردند و از آنها خواستند که نحوه کارکرد خود را گزارش کنند. در بهترین حالت، 25 درصد از شرکت‌کنندگان‌، عملکرد خود را کم‌تر یا بیشتر از حالت واقعی نشان دادند و تنها افراد کمی بودند که عملکردهای خود را دست کم گرفتند.  

** افرادی که سختی کشیده‌اند، مشکلات بیشتری را تجربه کرده‌اند

اگرچه بسیاری از افراد، نمایی مثبت از صداقت یا هوش خود ارائه می‌کنند اما برخی افراد از این نوع ابراز وجود آنها رنج می‌برند. تجربه تحقیر و محرومیت در دوران کودکی اغلب با خشونت و سوءاستفاده در آن دوران ارتباط مستقیم دارد و می‌تواند احساسی منفی را در کودکان شکل دهد و حتی می‌تواند مانع کامل شدن آنها شود که در آینده باعث بی‌اعتمادی، ناامیدی و حتی بروز افکار مربوط به خودکشی در آنها شود.

محققان در مطالعه زوج‌هایی که نسبت به هم رفتار مثبت‌تری داشتند، دریافتند که آنها رضایت بیشتری از هم داشتند. طبق یک تئوری، ما دوست داریم دیگران ما را آنگونه که خودمان دوست داریم، ببینند؛ به گونه‌ای که اگر دیگران به شکلی به ما پاسخ دهند که تأییدی بر تصویر شخصی از ما باشد، آنگاه دنیا همان‌گونه‌ای خواهد بود که باید باشد.

** بدون این که بفهمید، خودتان را فریب می‌دهید

گرایش خودباوری از آنجا نشأت می‌گیرد که ما تمایل داریم که روی دیگران تأثیر بگذاریم. برای این که بتوانیم دیگران را متقاعد کنیم، ابتدا باید خودمان نسبت به قابلیت‌ها و صداقتمان متقاعد شویم. به عنوان مثال، افرادی که در تست هوش شرکت می‌کنند، هر چه بیشتر تلاش کنند، بیشتر به این باور می‌رسند که هوش بالایی دارند؛ اگرچه در واقعیت نمره تست هوش  بالایی کسب نکرده باشند. 

دیدگاه تان را بنویسید