خاطره مرحوم عسکراولادی از معنای واقعی امر به معروف از منظر امام

با تعریفی که امام از امر به معروف و نهی از منکر ارائه کردند، تازه متوجه شدم در این 17 سال که پای منبر وعاظ و علمای برجسته بوده ام، تا کنون چنین تعریفی پیدا نکرده ام.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: جمع ما وارد منزل امام شد. اتاق تقریباً از ما و دیگر ملاقات‌کنندگان پر بود. امام در چشم مبارکشان یک خاصیتی بود که وقتی کسی می‌‌خواست صحبت را شروع کند و ایشان نگاه می‌‌کردند، آن شخص یادش می‌‌رفت چه می‌‌خواهد بگوید. من خودم چند بار این‌جوری شدم. نماینده‌ای که از طرف ما، حالا بنده بودم یا دیگری، می‌خواستیم صحبت بکنیم، نشد که صحبت کنیم.

 امام فرمودند: «آقایان اگر مطالبی دارید تا یادتان می‌‌آید من یک سؤالی را مطرح می‌‌کنم، تا هفته‌ی آینده که می‌‌آیید راجع به این فکر کنید و جواب بدهید. سؤال این است که امر به‌معروف و نهی از منکر مگر دو جزء از فروع دین نیست؛ چرا این در رساله‌های عملیه دیگر نیست؟ از چه زمانی از رساله‌های عملیه برداشته شده؟ چرا برداشته‌اند؟ چه کسانی برداشته‌اند؟» بعد فرمودند: «می‌‌دانید امر به‌ معروف و نهی از منکر معنای واقعی‌اش چیست؟ خیال نکنید که اگر شما یک نوجوان را بدون اینکه از اعتقادش بپرسید، به نماز امر کنید و از او بخواهید که نماز بخواند، این امر به‌ معروف واقعی است؟ خیر این مصداق ضعیفی است و خواهش به اجرای معروف است. خیال نکنید اگر شما در یک ماشین کرایه یا تاکسی نشسته‌اید و از راننده می‌‌خواهید که موسیقی رادیو را خاموش کند، این نهی از منکر واقعی است. این یک مصداق خواهش بر ترک منکر است.

امر به‌معروف و نهی از منکر قدرت آمره می‌‌خواهد‌، قدرت ناهیه می‌خواهد. معنای این امر و نهی این است که اهل ایمان گرد هم جمع شوید، نیرو تشکیل دهید و این نیرو قدرت این را داشته باشد که امر کند، قدرت بیابد که نهی کند. شاید از همین جا بتوانید حدس بزنید که چه قدرت‌های شیطانی توسط چه اشخاصی و چگونه امر به معروف و نهی از منکر را از رساله‌ عملیه برداشتند تا قدرت آمره پدید نیاید؛ تا قدرت ناهیه پدید نیاید».

ما فقط آنجا روی زمین ذوب شده بودیم. از آنجا که بیرون آمدیم، بنده شاید از 13 سالگی که درس طلبگی را شروع کرده بودم و تا اینجا که سی سال داشتم و حدود 17 سال در چند حوزه‌ علمیه‌ تهران و در مساجد و محافل همت داشتم پای صحبت برجسته‌ترین وعاظ معروفی چون آقای فلسفی و وعاظ بزرگواری که الان در زمره‌ مراجع تقلید هستند همچون آیت‌الله وحید خراسانی  و آیت‌الله ناصر مکارم‌ شیرازی برسم. از این جلسه که بیرون آمدم متوجه شدم در این 17 سال هیچ تعریفی از امر به‌ معروف و نهی از منکر در این حد پیدا نکردم. در واقع حضرت امام با این سؤالی که مطرح فرمودند، جلسه‌ای را که داشت به سکوت برگزار می‌‌شد، تکانی دادند.

با فاصله‌ کمی از حضور ما نزد امام در قالب هیئت‌های کوچک، ایشان از اسلام‌شناسان برجسته‌ طرفدار خودشان خواستند که در هیئت‌های آنان نیز همین کارها بشود؛ یعنی جمع‌هایی تشکیل شود تا هسته‌های مبارزه شکل گیرد. البته ایشان توصیه می‌فرمودند جلساتتان از سه نفر کمتر و از ده نفر بیشتر نباشد.

 

 

 

برشی از کتاب خاطرات حبیب الله عسکراولادی.

این خاطره مربوط به ایام پیش از تبعید امام است.

دیدگاه تان را بنویسید