رستگاری در روزگار رنج ـ ۱۰

دکتر الیاسی از بی هوش کردن امام می گوید...

غسل کردم و بر سجاده ایستادم، نماز خواندم، قران خواندم و از خدا کمک خواستم. قرار بود من عزیزترین فرد ملت ایران را برای ساعت هایی بی هوش کنم.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: نه تنها من که همه اطرافیان و پزشکان مضطرب بودند قرار بود فردا عمل جراحی صورت گیرد و در این میان فقط و فقط یاد خدا بود که آراممان می کرد. برای بار آخر با حضور مسئولان رده اول مملکتی و حاج احمد آقا و کادر پزشکی جلسه ای گذاشته و همه جوانب کار بررسی شد. دکتر عارفی رو به من کرد و گفت: آقای دکتر مسئولیت شما از همه بیشتر است، اگر وسیله ای لازم دارید بگویید که تهیه کنیم. لازم است که شما نهایت دقت و مراقبت را در کارتان داشته باشید.

رو کردم به حاضران و گفتم: من دکتر الیاسی هستم و خداوند به همین اندازه که می بینید به من علم و عقل داده است که برای هر بیماری از آن استفاده می کنم، نه بیشتر و نه کمتر از آن می توانم کاری انجام دهم اما در مورد امام بزرگوار که نور چشم من و همه مسلمانان جهان است نیز همین کار را خواهم کرد.[1]

چند ساعتی اجازه خواستم تا با خود و خدایم خلوت کنم. به خانه رفتم و غسل کردم و سر سجاده نشستم. نماز خواندم، قران خواندم و از خدا خواستم تا کمکم کند. صدقه کنار گذاشتم و صبح زود به بیمارستان رفتم.

بار دیگر وسایل بیهوشی را بررسی کردم. وسایل خوبی هم در اختیار داشتیم و علاوه بر ماشین بیهوشی، دستگاه پالس اوکسی متر و دستگاه کاپنوگراف و مونیتورینگ قلب و الکتروکاردیوگرام، 12 لید که به وسیله همکاران کاردیولوژیست اداره می شد نیز حاضر بود.

بنای کارمان بر این بود که از نوسانات دستگاه های قلب و عروق و دستگاه تنفسی و سیستم عصبی و کلیوی جلوگیری کنیم.

از امام اجازه خواستم تا کمی دیازپام به ایشان تزریق کنم و در حالی که علائم حیاتی امام را چک می کردیم ایشان را روی تخت قرار دادیم و به سمت اتاق عمل بردیم.

برای اندازه گیری لحظه به لحظه فشار خون، کاتاتر شریانی در شریان رادیال دست راست گذاشتم و هر لحظه نبض و فشار خون وحاصل ضرب این دو را به دقت ملاحظه می کردیم و هدف این بود که این دو پارامتر به تنهایی یا حاصل ضرب بیش از ده یا بیست درصد تغییر نکند.

... برای آنکه بتوانم به خوبی اندازه گیری ها را پیش ببرم از دکتر شیوا خواستم تا کنترل تنفسی را زیر نظر داشته باشد. داروی اصلی را که فنتانیل بود نیم سی سی، نیم سی سی و با فاصله تزریق کردم و از امام می خواستم تا نفس عمیق بکشند... هنوز بیش از سه سی سی از تزریق نگذشته بود که امام به خواب رفته و بی تنفسی پیش آمد. از دکتر شیوا خواستم تا بازکننده مجاری هوایی را گذاشته و تنفس مصنوعی دستی را برقرار کند....

فشار خون ده درصدی پایین رفته بود که موقع لوله گذاری به حد اول برگشت حالا دیگر از N20 نایتروس اوکساید استفاده و اجازه عمل داده شد و با الطاف الهی چه در ابتدای کار و چه در پایان عمل هیچ گونه تغییر ناگهانی و شدید در سیستم های حیاتی و قلب امام دیده نشد.

... دو ساعتی از پایان عمل که گذشت امام در اتاق مراقبت های ویژه بیدار شدند و به سوالات شفاهی که از ایشان می شد با اشاره پاسخ می دادند.

... آن شب من و دیگر همکارانم در کنار امام بوده و لحظه به لحظه همه علائم و مانیتورینگ ها را بررسی می کردیم که هیچ تغییر نامناسبی در آنها دیده نشد و فردای آن روز در حالی که امام بیدار بودند لوله تراشه را خارج کرده و تنفس مصنوعی قطع شد و تنها به دادن اکسیژن با ماسک و تنفس خود به خودی بسنده شد.[2]

 

 
  1. با گفتن این جملات حاج احمدآقا تحت تاثیر قرار گرفت و حرفم را تایید کرد.
  1. برگرفته از خاطره نقل شده از دکتر هدایت الله الیاسی ،متخصص بی هوشی در کتاب طبیب دل ها.

 

دیدگاه تان را بنویسید