رستگاری در دوران رنج -۱

ماجرای بی هوش شدن امام و مانیتورینگ قلب

تصمیم پزشک ها این شد که از طریق دستگاه مانیتور مدام قلب آقا را زیر نظر داشته باشند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس  ـ منصوره جاسبی: آقا[1] حالشان بد شده و بی هوش روی زمین افتاده بودند که دکترها سر می رسند و با تنفس مصنوعی حالشان را کمی مساعد کرده و سپس با برانکارد ایشان را به بیمارستان منتقل می کنند.

این موضوع را تنها نزدیکان امام می دانستند و رادیوهای بیگانه هم اعلام کرده بودند که ایشان بیمارند و همین باعث شد تا برای برطرف کردن نگرانی ها یک ملاقاتی برگزار شود.

حالا دیگر دکترها تصمیمشان این بود که باید با مانیتوری مدام قلب آقا زیر نظر گرفته شود و دو نفر پای دستگاه حضور داشته باشند و رصد کنند و دستور دیگرشان این بود که یکی از نزدیکان یا اعضای دفتر در اتاق مجاور استراحت آقا بخوابد تا بتواند مدام از حال ایشان باخبر شود.

عادت امام این بود که شب ها حوالی ساعت ده می خوابیدند و نیمه های شب برای عبادت و نماز از خواب بیدار می شدند. آقای سلیمانی[2] می گوید: یکی از آنهایی که توفیق مراقبت شبانه را یافته بود، من بودم که هفته ای سه شب در اتاق کناری می خوابیدم. سر شب که آقا برای خواب می رفتند خب صدای سرفه یا خش خش تخت را می شنیدم.

شب های عاشورا یا احیا برای شرکت در مراسم به مسجد جماران می رفتیم و وقتی بر می گشتیم آقا بیدار بوده و در حال دعا خواندن بودند طوری که صدای گریه شان به خوبی شنیده می شد و وقتی که می خوابیدیم گمان می کردیم که آقا هم خوابیده اند در حالی که بیدار بودند و مشغول مناجات.

شب های عادی هم که دیگر کاملا مشخص بود که نیمه های شب برای عبادت بیدار شده تا نماز صبح به ذکر و نماز مشغول می شدند و این رویه تا همان روزهای آخر حیاتشان ادامه داشت.[3]

 
  1. امام خمینی (س).
  1. حسین سلیمانی از اعضای دفتر امام خمینی.
  1. برگرفته از کتاب خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)، (این خاطره به سال 1365 بر می گردد).

 

دیدگاه تان را بنویسید