به مناسبت سالروز تبعید امام به عراق؛

امام چگونه نقشه ساواک را ناکام گذاشت؟

حضرت امام پس از ده روز اقامت در کربلا به سوی نجف حرکت کردند. مردم کربلا ایشان را تا خان نص همراهی کردند که بدرقه باشکوهی بود. جماعتی از نجف، که اکثرا از روحانیون پاکستانی، هندی و ایرانی بودند برای استقبال از امام تا خان نص آمده بودند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: محمدتقی متقی در خاطرات خود از نجف اشرف و مدت اقامتش در عراق به قضیه تبعید امام از ترکیه به عراق اشاره کرده و درباره ورود ایشان به عراق اینگونه نقل می کند: 

امام در 13 مهر سال 1344 از ترکیه وارد بغداد شده و از آنجا رهسپار کاظمین شدند. من به همراه عده ای از طلبه های تهرانی با شور و شوق فراوان به طرف کاظمین حرکت کردیم و جزء اولین کسانی بودیم که به خدمت آن بزرگوار رسیدیم. ایشان بعد از احوالپرسی فرمودند: الحمدلله خدا به ما توفیق زیارت دوباره رفقا را داد.

ما در آن دیدار سر از پا نمی شناختیم، فقط آن حضرت را نگاه کرده و گریه می کردیم.

امام چند روزی را در کاظمین سپری کرده و سپس به سامرا مشرف شدند و از آنجا قصد کربلا فرمودند. آیت الله شیرازی برای استقبال تدارک دیدند و کربلایی ها استقبال جانانه ای از آن بزرگوار کردند. ایشان حتی امامت نمازشان را که در صحن حضرت امام حسین علیه السلام بود به امام واگذار کردند. آن حضرت نیز پس از سه روز اقامت نماز مغرب و عشا در جایگاه آقای شیرازی فرمودند: حق آقای شیرازی ضایع می شود. سپس امامت را نپذیرفته و به مدرسه بروجردی تشریف بردند.

مردم هر روز برای دیدار امام می شتافتند و کسانی در مدح ایشان شعر می سرودند. حضرت امام پس از ده روز اقامت در کربلا به سوی نجف حرکت کردند. مردم کربلا ایشان را تا خان نص همراهی کردند که بدرقه باشکوهی بود. جماعتی از نجف، که اکثرا از روحانیون پاکستانی، هندی و ایرانی بودند برای استقبال از امام تا خان نص آمده بودند. کاروان استقبال حدود 30-40 ماشین می شد. در آنجا در کنار سکوهای گلی، مبلی تخت مانند گذاشته بودند. امام و حاج آقا مصطفی در کنار هم نشسته با مستقبلین و بدرقه کنندگان مشغول مصافحه بودند. ما نیز چون دیگران در آنجا سعادت دستبوسی مجدد ایشان را یافتیم. در این لحظه با صدای بلندی گفته شد که سید را حرکت بدهید، سید را اذیت می کنند. سپس امام و حاج آقا مصطفی را سوار ماشین کرده و با سرعتی شاید در حدود 160 کیلومتر از جمعیت دور شدند. این نشان می داد که کاسه ای زیر نیم کاسه است و ما نیز به سرعت به طرف نجف حرکت کردیم. این برنامه را ساواک با همکاری کنسولگری ایران در کربلا تدارک دیده بودند تا برنامه استقبال را بر هم بزنند.

چنانکه یکی از اعضای کنسولگری در ماشین امام حضور داشته است. به هر حال آن حضرت متوجه کارشکنی آنها شده و همین که به نجف می رسند، می فرمایند: می خواهم به زیارت حضرت امیر(ع) بروم، ماشین را در جلو صحن نگه دارید. آنها مجبور به امتثال امر شده و ایشان از ماشین پیاده شده و مدت حدود 25 دقیقه در حرم مشغول زیارت می شوند. این توقف باعث شد که ما و دیگر مستقبلین خود را به آن حضرت برسانیم.

 

برشی از کتاب سال های نجف؛ جلد دوم، ص 133-134؛ ناشر: چاپ و نشر عروج؛ چاپ اول (1389).

 

دیدگاه تان را بنویسید