روزهای پاریس به روایت صادق طباطبایی-۵

چه شد که محدودیت های امام در فرانسه خیلی زود از میان رفت؟/ نحوه برگزاری مصاحبه های امام در نوفل لوشاتو چگونه بود؟

خبرگزاریها و مطبوعات‎ ‎‌انگلیسی زبان را غالباً آقای‌ یزدی خودش حضور داشت و چنانچه مصاحبه با مطبوعات‎ ‎‌آلمان‌ بود، من‌ شرکت می‌کردم‌ یا اگر با خبرنگاران عربی و خاورمیانه بود، آقای‌‎ ‎‌دعایی‌ کمک‌ می‌کرد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: ‌‌هجوم خبرگزاریها و خبرنگاران‌ رادیو تلویزیون‌ها و مطبوعات‌ سراسر دنیا به‎ ‎‌نوفل‌ لوشاتو باعث‌ شد که‌ محدودیتی که‌ دولت‌ فرانسه برای امام ایجاد کرده‌ بود در‎ ‎‌مدت‌ کوتاهی‌ از بین‌ برود. البته‌ در شکسته‌ شدن این حریم عوامل‌ دیگری‌ نیز دخیل‌ و‎ ‎‌مو‌ثر بودند از جمله‌ اولین‌ مصاحبه امام‌ با روزنامه‌ فیگارو که‌ آقای‌ قطب‌زاده‌ ترتیب‌ آن‌‎ ‎‌‌را‎ ‎‌داد.‌

‌‌به هر حال سابقاً اگر امام‌ در نجف‌ بیانیه‌ای منتشر می‌کردند، باید ترجمه می‌کردیم و‎ ‎‌می‌رفتیم‌ و این‌ روزنامه و آن‌ روزنامه را می‌دیدیم‌ و خواهش می‌کردیم آن‌‌‎ ‎‌را چاپ‌ کنند.‎ ‎‌اما در نوفل‌ لوشاتو خبرنگاران خودشان می‌دویدند به‌ دنبال‌ اینکه‌ خبر و مطلب‌ بگیرند،‎ ‎‌به‌ طوری که‌ بعد از مدتی احساس‌ شد باید سر و سامانی‌ به‌ مصاحبه‌های‌ امام‌ داده‌‎ ‎‌بشود. یادم می‌آید این‌ موضوع‌ را یک‌ شب‌ در جمعی‌ با حضور آقایان‌ حبیبی، یزدی، ‎‌موسوی‌ خوئینی‌ها، مرحوم‌ لاهوتی‌ و سیداحمد آقا مطرح‌ کردیم و قرار شد یک‌ کمیته‌‎ ‎‌سه‌ چهار نفری‌ تشکیل‌ بشود. احمد آقا بلافاصله این کمیته‌ را درست‌ کرد که‌ خودش و‎ ‎‌آقایان‌ یزدی‌ و خوئینی‌ها و حبیبی‌‎[1]‎‌ آن را اداره می‌کردند و البته‌ متناسب‌ با حوزه‌ اقامت‎ ‎‌و فعالیتهای سیاسی، افراد دیگری هم مساعدت می‌کردند. خبرگزاریها و مطبوعات‎ ‎‌انگلیسی زبان را غالباً آقای‌ یزدی خودش حضور داشت و چنانچه مصاحبه با مطبوعات‎ ‎‌آلمان‌ بود، من‌ شرکت می‌کردم‌ یا اگر با خبرنگاران عربی و خاورمیانه بود، آقای‌‎ ‎‌دعایی‌ کمک‌ می‌کرد. گاهی ما فهرستی داشتیم شامل دویست نفر خبرنگار، همه هم‌‎ ‎‌معتبر که درخواست ملاقات برای مصاحبه‌ با امام‌ کرده‌ و در نوبت‌ قرار گرفته بودند.‌

‌‌نحوه‌ کار به‌ این‌ شکل‌ تنظیم‌ شد که‌ خبرنگاران‌ سو‌الات‌ خودشان‌ را ابتدا تحویل‌‎ ‎‌می‌دادند، این‌ سو‌الات‌ بررسی می‌شد و خدمت‌ امام‌ داده می‌شد. امام که‌ پاسخ می‌دادند‎ ‎‌آنگاه وقت‌ دیدار و مصاحبه تعیین می‌شد و خبرنگار می‌آمد و چند دقیقه‌ای خدمت‌‎ ‎‌امام‌ می‌رسید و چنانچه لازم بود امام‌ توضیح‌ بیشتری‌ می‌‌دادند و اگر سو‌ال‌ دیگری‌ بود‎ ‎‌مجدداً طرح می‌شد، دوستان‌ ترجمه‌ می‌کردند و امام‌ هم‌ پاسخ‌ می‌دادند.‌

‌‌گاهی هم‌ مصاحبه‌های‌ تلویزیونی‌ صورت می‌گرفت‌ که‌ البته‌ با یک سازماندهی قبلی‌‎ ‎‌بود. شبکه‌های تلویزیونی آلمان مسئولیتش برعهده من بود. گه‌گاه‌ به‌ آنها می‌گفتیم که‌‎ ‎‌بیایید و ترتیب‌ یک‌ مصاحبه‌ را می‌‌دادیم. البته باز هم‌ سوالات‌ از قبل‌ آماده‌ و بررسی‌‎ ‎‌می‌شد و امام پاسخ‌های‌ لازم‌ را می‌دادند. گرفتن‌ سو‌الات‌ از قبل‌ این‌ حُسن‌ را داشت که‌‎ ‎‌اولاً وقت‌ امام‌ با ترجمه‌ سو‌الات‌ خبرنگار و ترجمه‌ پاسخ‌ برای‌ او گرفته‌ نمی‌شد، ثانیاً از‎ ‎‌یک‌ مقطعی‌ به‌ بعد سو‌الات‌ تکراری‌ بود و امام پاسخ‌ آنها را قبلاً داده‌ بودند. این‌ بود که‌‎ ‎‌این گروه‌ پاسخهای قبلی را آماده‌ می‌کردند، در عین‌ حال‌ همان‌ را هم‌ به‌ اطلاع‌ امام‌‎ ‎‌می‌رساندند، چه‌ بسا مواردی‌ پیش‌ آمد که‌ امام‌ معتقد بودند این‌ پاسخ‌ کهنه‌ است‌ و نکته‌‎ ‎‌جدیدی به‌ مطلب قبلی اضافه می‌کردند. مثلاً کنگره‌ ضد آپارتاید در مورد مسائل‎ ‎‌آفریقای جنوبی تشکیل شده‌ بود و در آن بر تمایلات افکار عمومی جهان علیه آن تاکید ‎‌شده‌ بود. در همین‌ ارتباط‌ امام‌ قبلاً عدم ارتباط سیاسی‌ با آفریقای‌ جنوبی‌ را به‌ دلیل ‌‎ ‎‌سیاست نژاد‌پرستانه رژیم حاکم‌ بر آن‌ کشور اعلام‌ کرده‌ بودند. بعد از این‌ کنگره‌ امام در‎ ‎‌تحریک بیشتر و روشنگری افزونتر نسبت به‌ این مساله‌ هم‌ در دو سخنرانی خود در ‌‎ ‎‌همان‌ ایام و هم در چند مصاحبه با طول‌ و تفصیل بیشتری عنوان کردند. نمونه‌ دیگر ‌‎ ‎‌برگزاری‌ کنگره‌ سراسری کنفدراسیون دانشجویان و محصلین‌ ایرانی‌ خارج‌ از کشور بود‎ ‎‌که‌ در قطعنامه‌ پایانی خود پیامی برای امام‌ فرستاده‌ بودند. جالب‌ است‌ که‌ در متن‌ پیام‌ و‎ ‎‌ادبیات‌ آن کمترین‌ اشاره‌ای‌ به‌ مبانی‌ اسلامی‌ مبارزات‌ ملت ایران‌ نشده بود. در همین‌‎ ‎‌ارتباط‌ خبرنگاری‌ سو‌الاتی‌ از امام‌ مطرح کرده‌ بود، امام در پاسخ نکته‌ای بر مطالب قبلی‎ ‎‌خود پیرامون‌ نقش روشنگرانه دانشجویان ایرانی خارج‌ از کشور به‌ جنبه‌های‌ عقیدتی و‎ ‎‌ایدئولوژیک مبارزات مردم‌ ایران افزودند و ضمن‌ برشماری قسمت‌هایی از تاریخ‎ ‎‌سیاسی‌ ایران، اهمیت مقطع‌ فعلی‌ را که‌ منطبق‌ بر آرمانهای فطری‌ ملت‌ بود مورد تاکید‎ ‎‌قرار دادند. یا مساله‌ دیگر زمانی‌ که‌ پلیس‌ شاه‌ دست‌ به‌ کشتار دانشجویان‌ در زمان‌‎ ‎‌نخست‌وزیری‌ بختیار زده‌ بود موضع‌ امام‌ علیه‌ او شدیدتر شد.‌

‌‌بخش‌ مهمی‌ از سو‌الات‌ خبرنگاران بویژه‌ خبرگزاریهای‌ مهم‌ در مورد مواضع‌ رژیم‌‎ ‎‌جدید پس از پیروزی انقلاب‌ بود. برخی‌ از خبرنگاران‌ که آزادتر بودند و بدشان‌‎ ‎‌نمی‌آمد که یک‌ تحولاتی در منطقه خاورمیانه و ایران صورت بگیرد، با انقلاب همدلی‌‎ ‎‌داشتند اما آنها هم‌ این‌ نگرانی‌ را داشتند که‌ کادر اداره‌ کننده‌ این حرکت بعد از پیروزی‎ ‎‌توانایی اداره کشور را ندارد و احتمال‌ می‌دادند که‌ عناصر چپ‌ و توده‌ایها رفته‌رفته زمام‌‎ ‎‌امور را به‌ دست‌ بگیرند. لذا در اغلب‌ مصاحبه‌ها و گفتگوها سو‌ال می‌کردند بعد از ‌‎ ‎‌اینکه به حکومت رسیدید چه‌ می‌کنید؟ برنامه‌تان چیست؟ چه‌ افرادی‌ را دعوت‌ به‌ کار ‌‎ ‎‌می‌کنید؟ و از این‌ قبیل‌ سو‌الات. امام‌ هم‌ در نهایت‌ هوشیاری‌ پاسخ‌ می‌دادند و با ‌‎ ‎‌اطمینان‌ خاطر می‌گفتند از این جهت نگرانی‌ وجود ندارد.‌

‌‌یادم‌ می‌آید یک‌ روز بعدازظهر به‌ حاج‌ احمد آقا گفتم‌ برای‌ اینکه‌ دل امام‌ را واقعاً‎ ‎‌گرم کنیم‌ که‌ این حرف‌ ادعا نیست‌ که‌ بعد از پیروزی می‌توانیم کشور را اداره‌ کنیم، ‌‎ ‎‌توسط‌ آقایانی که‌ در شهرهای مختلف می‌‌شناسید ـ گفتم‌ مثلاً آقای‌ صدوقی ـ‌ لیستی‌ از ‌‌‌اندیشمندان، مهندسین و متخصصین مسلمان تهیه شود و حوزه‌ اطلاعات و تواناییهای‎ ‎‌مدیریتی آنها را جمع‌آوری کنند و این‌ فهرست را به امام‌ ارائه بدهیم که‌ هم دلگرم ‌‎ ‎‌شوند و هم‌ چنانچه‌ ان‌شاءالله انقلاب‌ پیروز شد و امام موفق شدند حکومت‌ پهلوی‌ را‎ ‎‌سرنگون‌ کنند به‌ کادرهای‌ مدیریتی احتیاج دارند، این‌ لیست‌ از حالا آماده‌ شده‌ باشد.‎ ‎‌سید احمد آقا خیلی از این پیشنهاد استقبال‌ کرد و قرار شد این‌ کار انجام‌ بشود.‌

‌‎

برشی از کتاب خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 41-45؛ چاپ سوم (1392)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.

دیدگاه تان را بنویسید