آرامش امام حتی به هنگام آتش گرفتن سیم های میکروفن و نزدیک شدن آتش به وی

سیم های میکروفن آتش گرفت و همه طلبه ها برای آنکه ببینند چه شده خود را به جلوی مسجد رساندند اما امام تا زمانی که شعله آتش به ایشان نزدیک نشد همان طور آرام نشسته بودند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: امام در نجف معمولاً نمی گذاشتند نوارهای درس ایشان ضبط شود بعد از‌‎ ‎‌بحثهای حکومت اسلامی، خودشان فرموده بودند ضبط شود ما برنامه گذاشتیم به این‌‎ ‎‌عنوان که صدا ضعیف است با بلند کردن صدا در ابتدای درس، نوارها را هم ضبط‌‎ ‎‌کنیم البته حاج احمد آقا هم در این مسأله دخالت داشت، ایشان هم گفته بود این کار‌‎ ‎‌بشود.

ما برنامه را تنظیم کردیم روزی که امام برای درس تشریف آوردند تا میکروفون‌‎ ‎‌را دیدند فرمودند چیه؟ عرض کردم که صدا در اول درس ضعیف است و آقایان‌‎ ‎‌اعتراض دارند البته با بعضی از آقایان هم قبلاً صحبت کرده بودیم آنها هم از این کار‌‎ ‎‌پشتیبانی کردند و امام اجازه دادند که میکروفون باشد. ما دستگاهی داشتیم که هم‌‎ ‎‌آمپلی فایر بود و هم ضبط، از آن استفاده می کردیم و بعد کم کم توسعه دادیم و آمپلی‌‎ ‎‌فایری تهیه کردیم که هم صدا را تقویت کردیم و هم نوار ضبط می کردیم معمولاً‌‎ ‎‌من بیست دقیقه قبل از شروع درس می آمدم و تمام دستگاه را که زیر منبر جاسازی‌‎ ‎‌شده بود چک می کردم و امام هم پنج دقیقه به درس تشریف می آوردند و پای منبر‌‎ ‎‌می نشستند و بعد برای شروع درس بالای منبر می رفتند.

یک روز بعد از اینکه امام بالای‌‎ ‎‌منبر نشستند و خواستند درس را شروع کنند یک وقت متوجه شدم که صدای جرقه و‌‎ ‎‌انفجار شدیدی از زیر منبر شنیده شد. دویدم و دیدم که سیمها می خواهد آتش بگیرد‌‎ ‎‌دسته سیم را از زیر منبر کشیدم بیرون که در همین حال سیمها آتش گرفت و شعله بالا‌‎ ‎‌کشید تا آن وقت امام همین طور آرام روی منبر نشسته بودند و تمام طلبه ها در اثر سر‌‎ ‎‌و صدای جرقه های سیم از جا بلند شده و آمده بودند که ببینند چی شده، ولی امام‌‎ ‎‌آرام روی منبر نشسته بودند. مرحوم حاج آقا مصطفی هم از جای خودشان تکان‌‎ ‎‌نخوردند و همان کنار دیوار نشسته بودند بعد که سیمها شعله گرفت و تا نزدیک‌‎ ‎‌عبای امام شعله آتش بالا آمد امام آرام از روی منبر پایین تشریف آوردند.

ناگهان این‌‎ ‎‌پوسته های سیم که ذوب شده بود ریخت روی حصیر نایلونی که کنار منبر بود یک وقت‌‎ من دیدم که حصیر هم شروع کرد به آتش گرفتن، با دستم آنها را خاموش می کردم و امام‌‎ ‎‌هم ایستاده بودند و نگاه می کردند بعد که جریان برق را قطع کردند آتش خاموش شد‌‎ ‎‌امام فرمودند آسیبی به شما نرسید؟ عرض کردم خیر و ایشان مجدداً تشریف بردند روی‌‎ ‎‌منبر و شروع به ادامه درس کردند.

 

برشی از کتاب برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)، ج 2، ص 232-233؛ چاپ هشتم (1387)؛ چاپ و نشر عروج. خاطره به نقل از حجت الاسلام احمد رحمت.

 

 

دیدگاه تان را بنویسید