شهر سلطانیه، روزی پایتخت بزرگترین امپراطوری جهان بود، با برج و باروهایی که هر یک برای خود نمایشگر تاثیر اسلام بر تمدن جنگجویانه مغول های آن دوران بودند، فرهنگی که جنگ را تبدیل به هنر کرد و یکی از برجسته ترین معماری های تاریخ جهان را از خود به یادگار گذاشت.
شهر سلطانیه به سبب پیشرفت هایی که این روزها تکنولوژی داشته است، از قالب یک شهر خارج شده و برای خود به دانشگاهی بزرگ از فرهنگ، ادبیات، هنر، معماری، مهندسی، نقشه کشی، باستان شناسی، عرفان و حتی تمدن شناسی تبدیل شده است.
شهر سلطانیه فقط مکانی نیست که به سبب میزبانی از بزرگترین گنبد آجری جهان بتواند خودنمایی کند، بناهایی همچون چلبی اوغلی، ملا حسن کاشی، 15 کیلومتر آن طرف تر معبد داش کسن و چشمه پر آب در فصل بی آبی شاه بلاغی، به دنیایی از چراها تبدیل شده است که پاسخ هر یک را باید در نقاط مختلف جست و جو کرد.
با تمام گنج های پنهان و آشکاری که در شهر سلطانیه نهفته است، این شهر این روزها یکی از کم برخوردارترین مناطق استان زنجان به شمار می رود و با وجود قرار گرفتن در فاصله 52 کیلومتری از مرکز استان، همچنان از بسیاری از امکانات توسعه ای بی بهره است.
شاید به سبب همین گنج های پنهانی که این شهر در سینه خود محفوظ نگاه داشته، پای صنعت و ترقی به این شهر باز نشده است، تا مبادا این گنج به دست نامحرمی بیفتد یا چشم شوری عظمت این شهر را تاب نیاورد یا حتی بار دیگر این گنج عظیم در گیر و دار جنگ های نا خواسته پایمال کشور گشایان شود.
این روزها با کشف آثاری از دوران سلجوقی، نقشه برداری از عمق و گسترش اکتشافات، وجود شهری قدیمی که گویا یادگار دوران ایلخانیان است، بر تمام مسئولان میراث فرهنگی مسجل شده و همین موضوع سلطانیه را از قالب یک شهر خارج کرده و به محلی برای حضور دانشمندان و پژوهشگران عرصه های مختلف باستان شناسی، مورخان، انسان شناسان، مهندسان معماری، نقشه کشی و هنرمندان تبدیل کرده است.
حدس و گمان های وجود جیرفتی دیگر در سلطانیه، رنگ و بوی واقعیت گرفته است اما این شهر تا رونمایی از چهره حقیقی خود، فاصله بسیار دارد و گویی خود نیز علاقه ای برای رخ نمایاندن و پرده برانداختن از هزاران هنر نهفته ندارد.
جدای از بحث کمبود اعتبارات تخصیص یافته طی سال های گذشته برای حفاری و اکتشافات میراث فرهنگی، نبود علاقه در شهر را می توان از بی علاقگی مردم این شهر و مقاومت آنان در مقابل توسعه و اجرای طرح های عمرانی و فرهنگی مشاهده کرد، شاید مردم بگویند: 'اینگونه نیست'. اما بلوایی که در جریان بازگشایی مسیر شمالی ارگ سلطانیه و تغییر در ورودی از غرب به شمال ایجاد و به درگیری مسئولان میراث فرهنگی با مردم منطقه منجر شد، گواه بر این موضوع است.
هنوز این بی علاقگی وجود دارد، چه آنکه مردم و حتی شهرداری و مسئولان همکاری لازم را برای توسعه و ترقی شهر سلطانیه ندارند و شکست اجرای طرح الکترونیک را می توان از نمونه های آن نام برد.
مردم از سویی محدودیت های اعمال شده از سوی میراث فرهنگی را بهانه می کنند و از سوی دیگر علاقه مند به اجرای طرح های عمرانی مورد علاقه خود در شهر هستند و همان گنج های پنهان مانع دستیابی به این مطلوب.
در این میان، محدوده 10 کیلومتری حد فاصل شهر هم برای ورود صنعت مشخص شده است و صنعتگران در فاصله 15 کیلومتری از شهر بساط فعالیت باز می کنند تا رنگ کاشی های فیروزه ای پیر خسته شهر، گنبد سلطانیه از آلودگی های صنایع آسیبی نبیند.
اما به واقع شهر سلطانیه، تنها شهری در جهان نیست که یک گنجینه عظیم را در خود جای داده است، سلطانیه قدیمی تر ارگ بم یا شهر سوخته یا چغازنبیل نیست، یا حتی کمی دورتر قاهره مصر به شمار نمی رود که به خاطر برخورداری از ارزش تاریخی بالا، از توسعه عقب بماند و رنگ رخت نو بر تن نبیند.
سلطانیه زیباست و همه یقین دارند که با رونمایی از گنجینه های بی نظیر آن، زیباتر هم می شود، اما بهره نبردن آن از توسعه، بی بهره ماندن از امکانات مادی و معنوی ای که لازمه جذب گردشگر است، نمی تواند فرصت تماشای این گنجینه زیبا را برای همه فراهم کند.
3001/6085
خبرنگار: مینا افشاری ** انتشار دهنده: رویا رفیعی

منبع ‫:‬ ایرنا
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.