یک منتقد ادبی و هنری معتقد است؛ شاملو از جنس افرادی است که همواره معاصر خواهند ماند.   بابک توانایی در گفت‌وگو با ایسنا- منطقه خراسان، درمورد سال‌روز مرگ احمد شاملو بیان کرد: سال‌روز مرگ احمد شاملو میراث مهمی از مرگ آگاهی در معنایابی زندگی در روزهای سخت و دشوار است، احمد شاملو را نمی‌توانیم صرفا در توالی خطی تاریخ شعر ایران فهم کنیم؛ بهتر است در ژرفای تاثیرات فرهنگی که از آثارش بر می‌آید به او نظر بیفکنیم تا در اعماق کلامش چیز تازه‌ای بیابیم.
این منتقد ادبی و هنری خاطرنشان کرد: انسان در شعر شاملو با قطع‌نامه شروع می‌شود، شاعر خنجر به گلو می‌نهد و در احتضاری طولانی خود را می‌کشد تا هم‌زمان احمد شاملو را در سامانی اجتماعی به تجسد وظیفه برساند. انسان در شعر او می‌افتد، برمی‌خیزد، می‌افتد، برمی‌خیزد و به سرعت خون در نبض گام برمی‌دارد و مرگ را در عاشقانه‌ها، مسئولانه در نبض هستی با ساز یک مرگ، با گیتار یک لورکا زندگی می‌کند و تکلیفش را با هر آدولف رضاخانی مشخص می‌کند.
وی تشریح کرد: انسان در نگاه شاملو بر‌آمده از تعارض‌های زندگی و در نبردی بی‌پروا چنان صریح است که در لحظات رهایی عشق را و مشخصا آیدا و آبائی را می‌سراید تا آیدا در آینه تاملی بر پویایی انسانی‌ترین لحظات باشد تا هم‌سرایان شاعر به این آیین نو عشق عمومی را در معنای تازه‌ای از انسان با راز و لبخند و درد مشترک فریاد کنند تا تحقق عدالت آثار شاملو هوای تازه‌ای خواهد بود برای دنیایی که ابراهیمش در آتش است و اداره امورش به دست اوباش و دیوانگان است. در واقع آثار شاملو بیانیه‌ای است که به مفصل‌بندی هویتی برای انسانی انجامیده که در نبرد خیر و شر جانب خیر را گرفته و از این‌رو معنای حماسه در زمانه را می‌سازد.
بابک توانایی ابراز کرد: با توجه به این مسائل، خوانش آثار شاملو نباید به انقیاد بی اخلاقی‌های رایج نقد و تبلیغات رسانه تقلیل پذیرد بلکه امکانات زبان شاعر که برگرفته از زبان دور از فرهنگ فاضلانه است به نبض رهایی اجتماع تاویل می‌پذیرد. شاملو همواره معاصر خواهد ماند چون در رازورزی با گذشته، اکنون را به ردپای رهایی بخش هر رخداد پیوند زده تا سرود کوچک آزادی همچون گلوگاه پرنده انسجام اندام‌وارش گسست نکند.
این منتقد ادبی و هنری بیان کرد: شاید امروز بیش از هر زمانی توجه به آثار شاملو مغرضانه و بدون بررسی و توصیف درست، شکل گرفته و به دنبال تبلیغاتی است که سعی می‌کند با پاره گفتارهایی از هم عصرانش بدون توجه به بافت و زمینه‌ی سخن و به دور از معنای نقد و ارتباط آن با نظریه بر شاعر بتازد تا او را تخریب کند اما این‌کار نه با اخلاق نقد همراه است نه معرفتی از آن حاصل می‌شود بلکه بیشتر هم‌سو و یادآور تخریب سنگ نمادین قبر اوست؛ کسانی که بر کوسِ پر صداشان می‌کوبند آن‌قدر معنا و واژه در اختیار ندارند که بتوانند به زبان شاملو و معانی آن لرزه و خدشه‌ای وارد کنند.
وی افزود: علاوه بر این فضای مسلط چنان بوده است که گویی چندان شعر و شاعر متعهد را بر نمی‌تابد و به‌طور کلی راه را بر استعاره در زندگی بسته است و امروزه استعارات نئولیبرالیسم را بسته‌بندی شده با تاریخ انقضایی مشخص برای مصرف عرضه می‌کند.
بابک توانایی افزود: برای بیرون آمدن از این شرایط با تعلیق نیروهای بازدارنده رسانه‌ها و قدرتِ سرکوب‌گر آن در شرایطی برابر و متوازن با توجه به اخلاق نقد و تفسیر باید به گف‌وگو و نقد و نظر درباره‌ی جامعه و شعر و ادبیات متعهد در این بحث احمد شاملو بنشینیم تا خوانش پیروزمند و متعهد ادبیات و شاعر مجال پرداختن به اخلاقیات را پیدا کند.
وی خاطرنشان کرد: ناگفته نماند که پیشاپیش سرکوب و افراط و سانسور قرن‌هاست که شکست خورده و این نعش تعفن بیداد آن است که در حال تجزیه است؛ این گفته به شرایط ایده‌آل چشم نمی‌دوزد بلکه به شرایط متوازن و به تعبیری برابر چشم دوخته است که شاعر بر قله‌ی آن ایستاده است.
انتهای پیام
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.