ابزارها، عناصر، شبکه ها، تفکرات و عملکردها در استان ما و در راستای توسعه ی استان چقدر همراه و همسو هستند؟ این یک سؤال بزرگ است با جوابی کوتاه، اما تأسف برانگیز؛ تقریباً هیچ... و البته در چنین اوضاعی امید داشتن به عمران و پیشرفت و دل بستن به خارج شدن از دور باطل حرکت ها تقریباً محال می نماید. در کنار این سؤال مهم، مطالبه ی جدی تری هم مطرح می شود؛ مطالبه ی «شنیده شدن» و البته بخش مهمی از توسعه نایافتگی استان در سالهای اخیر و درجا زدن های مکرر آن به فراموشی مدیران، مسؤولان و برنامه ریزان از این مطالبه ی مهم «مردمی» بر می گردد!
تأیید دعوی ما بر این مدعا، اولویت آخر بودن حرف «مردم»، نظر مردم، دیدگاه مردم، مطالبه ی مردم، خواست مردم و انتظار «مردم» از مسؤولان در ادارات، سازمانها و نهادهاست؛ آنهم ادارات و سازمانهایی که در حرف شعار «مردم» را می دهند و در عمل «مردم» ابزاری برای رسیدنشان به خواسته ها و امتیازات بیشتر، ویژه تر و خاص تر هستند!! در تمام این سالها به ویژه در چند سال اخیر، سؤال مهم دیگری هم به ذهن ها می آید و آنهم اینکه کارکردها، بازخورها، و دستاوردهای «مردمی» سفرهای برخی از مسؤولان کشوری که با نگاه «مردمی» و شعار «مردمی» و در فضا و بستر و محور کارِ «مردمی» انجام می شود چیست؟ آیا چنین سفرهایی الزاماً دستاوردهای مثبت بی شمار برای استان و «مردمش» دارند و آیا در چنین سفرهایی رویکرد غالب، «مردم» هستند یا «تبلیغاتِ مردم»؟ آیا با تاکید بر همان صحبت قبلی، در این سفرها واقعا «مردم شنیده می شوند»؟
واقعیت آن است که شاید بیشتر از هر استان دیگری، «مردم» خراسان جنوبی نیاز به «دیده» شدن و «شنیده» شدن دارند، این «مردم» سالهاست در زیر خروارها خاک سکوت مصلحت اندیشانه و البته گاه مغرضانه یا منفعت طلبانه به سمت تبدیل شدن به رسوبی از فراموشی های ناخواسته و دور شدن از حق و حقوقشان سوق داده شده اند و همین شده که متأسفانه قابلیت ها، ظرفیت ها و توانمندی هایشان نه تنها به منصه ظهور واقعی نرسیده، بلکه در محاق بی تدبیری ها فرورفته است. یکی از آوردگاه های مهم برای طرح موضوعات اساسی و بنیادین و ارائه ی شمّه ای از مشکلات و معضلات بی شمار استان، میدان سفرهای مسؤولان کشوریست که متأسفانه به هر دلیلی «مردم» را که میراث داران واقعی و دلسوزان حقیقی و بی منّت دستاوردهای نظام هستند از چشم «مسؤولان» و «مسؤولان» را از چشم «مردم» دور نگه می دارند! همه ی اینها را گفتیم و نوشتیم تا خدمت حضرات مستطاب وزارت سرسبز جهاد کشاورزی عرض کنیم هرچند این روزها اصل حضور آقای وزیر پرتلاش و زحمتکشتان در استان ما، مبارک و خوش یمن و انشاءا... پربرکت است، اما بنا بر شواهد موجود عدم برنامه ریزی برای وقت گذاشتن مسؤولان و خط قرمز کشیدن دور میهمانان که منتج به نشنیدن صدای کشاورزان محروم و مظلوم استان می شود به هیچ عنوان قابل پذیرش و اتقان نظر نیست.
کشاورز پرتلاش استان ما چه دارد جز واگفته ها و دلگویه هایی سراسر اشک از دو دهه خشکسالی و آفت های باغی و طبیعتی یاغی و تلفات دامی و قسط های عقب افتاده وامی و گران شدن نرخ های خدماتی و آلات و ادوات کشاورزی و سرمازدگی و رها کردن خاک روستا و زادگاهش به امید زندگی بهتر در حوالی یک شهر؟ و تولیدکننده کشاورزی ما چه دارد جز چند جمله ای درددل از مشکلات عرصه تولیدش و همراهی نکردن بانک ها و بی ثباتی بازار و خلأ قانون و درخواست مساعدتی بیشتر از سوی دولت؟ چرا شنیدن این دردها را از کسی که می خواهد برای همین کشاورزان به واسطه منتخبشان تصمیم بگیرد و همین «مردم» در مجلس به او رأی داده اند تا این صحبت ها را بشنود دریغ می کنیم؟ چرا «سکوت» را بر «فریاد» و «فراموشی» را به «شنیدن» آوای دردهای این مردم ترجیح می دهیم؟ قطعاً شایسته تر این است که وزیر محترم و هیأت برنامه ریز همراه ایشان و مسوولین استانی میزبان، برای شنیدن صحبت های بی واسطه کشاورزان استان در جلسه ای ویژه برنامه ریزی کنند و این کاستی محسوس در جریان سفر اخیر را که احتمالاً در بین ده ها برنامه فشرده سفر از ذهنشان پاک شده جبران نمایند. در غیر این در عمل نه فقط سفرهای فشرده ماحصلی ندارد بلکه تنها دستاورد آن برای استان ما، هزینه ای گزافه و زحمتی بیهوده و البته تثبیت حس بی اعتمادی و یکجانبه گرایی در تصمیم ها و برنامه ریزی هایی خواهد بود که ظاهراً یک طرفش باید «مردم» باشند و طرف دیگرش منافع «مردم».
3028
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.