نگاه جی پلاس به ثبت نام غیرواقعی افراد در انتخابات ورزشی؛

اندر احوالات شغل شریف "کاندیداتوری"!

پدیده کاندیداتوری یکی از جنبه های جالب برگزاری هر انتخاباتی در ایران است. فدراسیون های ورزشی که اخیرا بیش از 10 انتخابات را پشت سر گذاشته اند از این قاعده مستثنی نیستند و در هر انتخابات چهره های بسیاری را می بینیم که در پس کاندیداتوری آنها دلایلی غیر از چیزی باید باشد وجود دارد!

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش سرویس ورزشی جی پلاس؛ آذر و دی امسال را شاید بیش از هر چیز باید ماه های انتخابات در ورزش ایران نامید. بیش از ده انتخابات فدراسیون ها به فاصله زمانی کم برگزار شده و فردا (دوشنبه) هم مهمترین انتخابات ورزش ایران یعنی انتخابات کمیته ملی المپیک برگزار می شود.

به نوعی زمان بندی پشت سر هم و افزایش سرعت برگزاری انتخابات ها هم بیشتر به این خاطر بود که تکلیف رئیس آنها برای حضور در انتخابات کمیته مشخص شود، چرا که طبق اساسنامه کمیته، بخش اعظم اعضای مجمع انتخاباتی کمیته المپیک را روسای فدراسیون تشکیل می دهند و تنها آن ها و چند نماینده ورزشی دیگر (تحت عنوان خبره ورزشی و...) می توانند به هرنحوی (چه کاندیداتوری و رای دادن) در انتخابات شرکت کنند.

برگزاری بیش از ده انتخابات در هفته های گذشته، باعث شد تا برخی نکات که پیش از این، آنقدرها هم به آن توجه نمی شد، بیش از قبل دیده شود. به طور مثال یکی از ارکان های اصلی هر انتخابات نامزدها هستند. در این گزارش به طور کوتاه می خواهیم پدیده کاندیداتوری در انتخابات فدراسیون های ورزشی را رصد کنیم.

  • کاندیداتوری با معیارهای استخدام

انتخابات فدراسیون های ورزشی هم مانند تمام انتخابات ها با ثبت نام از کاندیدا، تایید صلاحیتشان و در ادامه برگزاری مجمع انتخاباتی، فرد پیروز را معرفی می کند. وزارت ورزش 10 روز کاری را تعیین می کند تا مدیران ورزشی که برخی معیارها (سهل و آسان) را دارند، برای حضور در انتخابات ثبت نام کنند. معیارهایی که بسیاری از آن ها برای استخدام در نهادهای خصوصی و دولتی هم گاهی کافی نیست؛ بماند که همان ها هم گاها نادیده گرفته می شود!

  • انواع کاندیدا

روز گذشته انتخابات بسکتبال برگزار شد. انتخاباتی که 24 نفر در آن ثبت نام کردند و 15 نفر تایید صلاحیت شدند. در نهایت هم 10 نفر در روز انتخابات در مجمع حاضر شدند. شمار زیاد شرکت کنندگان در این انتخابات، نکات جالبی داشت که البته بین بسیاری از انتخابات ها مشترک است. یکی از آن ها تعداد قابل توجه نامزدهایی است که از همان ابتدا می دانند شانسی برای رای آوردن ندارند اما به هر ترتیب آیند! چرا؟ این همان سوالی است که بخش زیادی از آن ها را دسته بندی می کند.

نامزدهای ثابت (نوع اول): این ها نامزد هایی هستند که در هر دوره انتخابات فدراسیون کاندیدا می شوند. برخی از آن ها سابقه ای هم در آن رشته دارند و تصور می کنند همین، دلیل محکمی است برای حضور ثابتشان. دوره به دوره با ظاهری پیرتر و فرتوت تر ثبت نام و در انتخابات شرکت می کنند؛ به امید روزی که بلیتشان برنده شود و دستی از دست های قدرت به هر دلیلی برای رسیدن به ریاست کمک شان کند!

نامزدهای ثابت (نوع دوم): این نامزدها از نوع اول خطرناک ترند. این ها به نوعی به شغل شریف کاندیداتوری مشغول اند؛ به طوری که برایشان فرقی نمی کند چه رشته ای باشد. آن ها معمولا اهداف مشخص ورزشی ندارند اما خودشان را متخصص مدیریت در تمام رشته های می دانند و البته خودشان را ملزم که در هر تعداد انتخاباتی که توانش را داشته باشند، شرکت کنند. در همین انتخابات فدراسیون بسکتبال نامزدی بود که مثلا برای چوگان هم کاندیدا شده بود و پیش از آن هم در یک انتخابات دیگر!

نامزدهای کم نام و نشان: برخی کاندیدا هم هستند که تنها برای این ثبت نام می کنند که اسم شان را سر زبان ها بیاندازند و بسته به توان و سر صدایی که برپا می کنند، شناخته شوند. این ها معمولا یا تنها هدفشان همین شناخته شدن، بدون افق دید ثانویه ای است و یا می خواهند در رشته دیگر و یا دوره آینده به رقابت جدی پا بگذارند و این بار در اصطلاح برای دست گرمی می آیند! در هر انتخابات هم می توان تعداد بسیاری از آن ها را دید.

نامزدهای فرمایشی: از این نوع کاندیدا هم در هر انتخابات چند تایی داریم. به نوعی که اغلب کارمندهای قدیمی سازمان تربیت بدنی و وزارت ورزش اند و مسئولیت آنچنانی هم ندارند. به همین دلیل برای گرم تر شدن تنور انتخابات و گاهی شلوغ تر شدن میدان، با دستورهای غیررسمی و یواشکی راهی فدراسیون شده و در انتخابات ثبت نام می کنند. برخی هم که البته رابطه بهتری دارند، چند هفته و یا چند ماهی سرپرستی فدراسیون ها را پس از پایان دوران رئیس در دست می گیرند تا رزومه قابل توجهی برایشان باشد؛ مثلا مدیریت چند هفته ای و انتصابی در چهار یا پنج فدراسیون!

در این میان نامزدهایی هم هستند که واقعا برای رقابت می آیند و برای خودشان هم شانس بالایی قائل اند و حسابشان از قبلی ها جداست.

  • با خیل عظیم نامزدها چه کنیم؟

به گزارش جی پلاس؛ ما در بالاترین و مهمترین انتخابات کشورمان هم این مشکل را داریم که منعی برای ثبت نام هیچ کسی نیست. در آن جا هم می توان بسیاری از این افراد را پیدا کرد؛ اما حالا که مشکل کلی است و ورزشی ها هم توان عوض کردن یک ساختار کلی را ندارند، حداقل خودشان می توانند به طور کلی و یا جزئی و گلخانه ای مشکل را برای مجامع اختصاصی حل کنند چرا که به هر حال می بایست تحت اساسنامه های بین المللی فعالیت کرده و دلیلی برای اصلاحات هم دارند. اینکه مثلا تا حدی مانند فدراسیون فوتبال، آین نامه ای را تبیین کنند که ثبت نام ها را محدودتر شود تا تنها نامزهای حقیقی در انتخابات ثبت نام کنند.

این شرایط می تواند در آیین نامه انتخابات فدراسیون های ورزشی که توسط وزارت نوشته می شود گنجانده شده و یا هر فدراسیون به طور جداگانه شروطی را طبق اساسنامه خودش به تصویب مجمع برساند. به طور مثال برای شرکت در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال، نامزد مورد نظر باید از 10 هیئت استانی و برای سایر پست ها از 5 هیئت تاییدیه بگیرد! و این یعنی تقریبا هیچ کسی بدون شناخته شده بودن و مقبولیت نسبی نمی تواند وارد انتخابات شود و حتی یک رای هم نیاورد!

کم نداشتیم افرادی را که وارد انتخابات شدند و در پایان مقابل اسمشان حتی یک خط هم کشیده نشد و باز می بینیم که در دوره بعد هم تقریبا با همان ترکیب اعضای مجمع، باز  احساس تکلیف می کنند و می آیند. "احساس تکلیفی ها" هم طیف دیگری از نامزدها را تشکیل می دهند که این حس شان عمدتا هر چهار سال یکبار گل می کند!

دیدگاه تان را بنویسید