پروازی که انتهایش شهادت بود

علی در فراق دوستان شهیدش می گفت: اکثر همپروازان عزیزم شهید شدند و من از قافله جا مانده ام.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: هفتم مهر ماه سال هفتاد بود، انگار همه هفت ها کنار هم جمع شده بودند تا او را به آرزویی که مدام بر لبش جاری بود و حسرتی که از رفتن همپروازانش داشت برسانند. علی آلیان برین که به سال 1333 در سرخس متولد شده بود، با پایان دوران متوسطه اش برای خلبانی بالگرد به استخدام هوانیروز در آمد. آموزش های نظامی را در تهران و یادگیری زبان انگلیسی و پرواز با بالگرد را در پایگاه مرکز آموزش هوانیروز گذراند و با موفقیتی که در این دوره ها کسب کرد، مفتخر به درجه ستوانیار سومی شد.

پایگاه هوانیروز مسجدسلیمان اولین واحدی بود که او با تخصصی که در پرواز با بالگرد کبری داشت، در آنجا مشغول شد.

با شروع جنگ تحمیلی او نیز مانند همرزمان و تیزپروازان هوانیروز برای دفاع از این آب و خاک سر از پا نشناخت و پروازهای تخصصی اش را در هر جا که وظیفه ای بر دوشش گذاشته می شد، به انجام می رساند. 

علی که نی نوازیش نیز در میان بچه ها شهره بود، هرگاه که حال و هوایشان حکم می کرد، نی نوایی راه می انداخت. 

جنگ هشت ساله به پایان رسید، بسیاری از دوستان علی به شهادت رسیدند و خبر به گوش او رسید، او که روزگاری با شجاعت مثال زدنی اش بارها و بارها حماسه خلق کرده بود، حالا در جا ماندن از آنها غمی سنگین را با خود بر دوش می کشید و وقتی خبر آتش بس به گوشش رسید، گفت: اکثر همپروازان عزیزم شهید شدند و من از قافله جامانده‌ام. 

ماموریت هایش ادامه یافت تا روز هفتم مهر ماه سال هفتاد، پرونده پروازهایش بر فراز آسمان مسجد سلیمان بسته شد. او که با همپروازش داوود جدیری بر فراز بودند، دچار سانحه شده و بالگردشان با سقوط، هر دوی آنها را مهمان یارانشان کرد.

علی در گلزار شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.

 

 

 

 

برگرفته از  کتاب راهیان معراج

 

دیدگاه تان را بنویسید