۳۱ سال از شهادتش می گذرد؛

جاذبه شهید بابایی و هم کلاسی هایی که به راهشان می آورد

با نخی اتاق را به دو قسمت کرده بود که نکند خدای ناکرده نگاهش به عکس های نامناسبی که بر دیوار بالای تخت هم اتاقی اش نصب است، بیفتد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: تعداد دانشجویان اعزامی به امریکا[1] از کشورهای مختلف رو به افزایش گذاشته بود[2] و به ناچار اتاق هایی با مساحت 30 متر را به دو دانشجو می دادند. من که با افکار و اندیشه عباس هم سو بودم بیشتر وقت های خالی ام را با او می گذراندم و خیلی به اتاقش رفت و آمد داشتم. یکی از روزها که به سراغش رفتم دیدم نخی مانند یک دیوار، اتاق را به دو قسمت تقسیم کرده است و چون ارتفاع نخ متوسط بود مجبور بودی سرت را خم کنی و دولا دولا از زیر آن رد شوی. خنده ای کردم و با شوخی به عباس گفتم بند رخت آویزان کرده ای که با لبخند و تعارف کردن میوه به من از زیر پاسخ دادن به سوالم طفره رفت.

مدتی از این قضیه گذشت و من علت را فهمیدم.[3] بار دیگر که به اتاقش رفتم باز هم سوالم را تکرار کردم و با اصرار متوجه شدم که عباس با هم اتاقی اش توافق کرده اند که چون او اهل خوردن مشروبات الکلی است از مرزی که عباس با نخ آن را مشخص کرده این طرف نیاید و اینگونه بود که بخشی از اتاق متعلق به عباس و بخش دیگرش متعلق به هم اتاقی اش شده بود.

... من بر حسب عادت هفته ای یکی دو بار به اتاق عباس می رفتم و با هم شروع به تمرین درس هایمان می کردیم و هر بار که می رفتم می دیدم که  کم کم ارتفاع نخ بیشتر و بیشتر می شود طوری که می توانستی به راحتی از زیر آن عبور کنی و بعد از مدتی دیگر از نخ اثری نبود. خوشحال شده و پرسیدم نخ چه شده است عباس؟

او هم لبخندی زد و گفت: آن طرف را ببین، رو کردم به بخشی که متعلق به هم اتاقی اش بود و با تعجب دیدم که اثری از عکس ها نیست از مشروبات الکلی روی میز هم خبری نبود. پرسیدم چه کرده ای عباس؟! که باز هم خنده ای تحویلم داد و گفت: دیگر دوستمان با ما یکی شده است.[4]

 
  1. سرلشکر شهید عباس بابایی در پایگاه ریس واقع در شهر لاواک از ایالت تگزاس آمریکا مشغول به تحصیل بود. وی با علاقه بسیاری اقدام به دوست یابی کرده و همه تلاشش را می کرد تا آنها را با معارف اسلام آشنا کرده و از افتادن به ورطه انحراف جلوگیری کند. وی معاون عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی بود که پس از رشادت های فراوان در تاریخ پانزدهم مرداد ماه سال 66 هواپیمایش بعد از بازگشت از ماموریت مورد اصابت قرار گرفت و او به درجه رفیع شهادت نایل شد. پیکر پاکش در شاهزاده حسین قزوین دفن شده است.
  2. آن سال تراکم ورودی دانشجویان اعزامی از کشورهای مختلف به پایگاه زیاد شده بود و مجبور بودند یک اتاق سی متری را به دو نفر اختصاص بدهند.
  3. هم اتاقی عباس جوان بی بند و باری بود که عکس های هنرپیشه های زن و مرد آمریکایی را روی دیوار مقابل عباس چسبانده و چون اهل خوردن مشروبات الکلی بود تعدادی بطری حاوی آن را نیز روی میزش گذاشته بود.
  4. برگرفته از خاطره امیر خلبان روح الدین ابوطالبی.

 

دیدگاه تان را بنویسید