ساختار اقتصادی ایران امکان خلق شغل ندارد؟

یک استاد دانشگاه گفت: ساختار اقتصاد ایران امکان خلق شغل ندارد و مشاغلی که امروز به عنوان اشتغالزایی از آنها یاد می‌شود عمدتا مشاغل پایدار و بی‌ثبات هستند.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، حسین راغفر در نشستی با عنوان شهری دیگری – شهری برابر اظهار کرد: یکی از ویژگی‌های مشترک شهرهای دنیا ناکامی آنها در حوزه اشتغال است  و اشتغال غیررسمی به صورت ناپایدار افزایش پیدا کرده است. عواملی مانند دستمزدهای ناکافی، فقدان پوشش حمایت‌های اجتماعی مثل بازنشستگی ناامنی‌هایی را اجرا می‌کند که همین مساله منشاء بسیاری از مناسبات مالی است.   در چنین شرایطی مشاغلی مانند دست‌فروشی و کارگران فصلی گسترش پیدا می‌کنند. این مشاغل جزو مشاغل ناپیدار رسمی هستند، اما بخش غیررسمی هم وجود دارد که در زمینه توزیع و فروش موادمخدر، اسلحه و... است.

راغفر گفت: اینها نتیجه اقتصاد نئولیبرالیسمی است که بعد از جنگ در کشور ما هم حاکم شد. دولت‌های مختلف با شعارهای مختلف در طول این سال‌ها آمدند و رفتند اما این سیاست‌ها حاکم بود. همچنین از دیگر نتایج رشد بخش‌های رسمی در اقتصاد سیاسی ناامنی است و این امر شرایط اقتصادی خطرساز را شکل می‌دهد.

وی اضافه کرد: اولریخ نکت می‌گوید که جوامع امروزی خود ریسک تولید را افزایش می‌دهند. ریسک‌های ناشی از رشد تکنولوژی و حادثه‌ای مانند چرنوویل از مصداق‌های آن است. این خطرات موجب ناامنی‌های مختلف می‌شود و به همین دلیل در جامعه ناایمن دولت‌ها نقشی کنترلی و استدلالی که داشته‌اند را از دست می‌دهند و به جای بازیگران سنتی مانند مجلس و دستگاه‌های قضایی نهادهای دیگر از جمله حاکمیت سرمایه‌داری نقش‌آفرینی می‌کند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: در این شرایط افرادی که منافع‌شان حاکم است، تصمیم می‌گیرند منابع مختلف مانند نفت را چگونه تقسیم کنند. دومین ویژگی اقتصاد سیاسی ناشی از جهانی شدن اقتصاد این است که بیکاری، نابرابری و فقر فزآینده ایجادمی‌شود که این در تمام کشورهای توسعه یافته و در حال رشد وجود دارد. آنچه که به ما مربوط است این است که توانایی مدیریت بحران ما در کشور، کمتر از کشورهای صنعتی است زیرا آنها می‌توانند بحران را صادر کنند.

راغفر به توجه کشورهای توسعه یافته به آینده پژوهشی اشاره کرد و گفت: در چنین وضعیتی مفهوم خود شغل در حال تحول است و علت آن شکل‌گیری فناوری‌های جدید است و به همین دلیل خیلی از مشاغل در حالت از بین رفتن هستند زیرا شبکه‌های الگوریتمی اطلاعات را از ما می‌گیرند و می‌تواند نتیجه مناسب را بدهد. به عنوان مثال در پزشکی نقش بسیاری از بخش‌ها در حال کاهش است و این تحول هوشمند شدن نظام اقتصادی را نشان می‌دهد و در شهرها تبعات جدی برای ماهیت اقتصاد و اخلاق خواهد داشت.

وی در ادامه گفت: این سیاست‌های سنتی که عملا بر اقتصاد حاکم هستند به شدت کارآیی خود را از دست دادند و مواردی همچون درآمدهای بالای ناشی از وضع مالیات، دست باز دولت‌ها در سیاست‌گذاری بخش عمومی، وضع قوانین در دوران بازنشستگی و... هر روز رنگ‌پریده تر از قبل می‌شوند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: با پدیده فقر در دوران سالمندی و بازنشستگی روبه‌رو هستیم. به طوری که گویا این معضل از پیش برنامه‌ریزی شده است و در تمام کشورهای جهان وجود دارد که البته در ایران به علت ویژگی در حال توسعه بودنش این مسائل بیش از سایر کشورها است.

راغفر در ادامه به انعطاف پذیری در بازار کار اشاره کرد و گفت: طرفداران بازار نئولیبرالیسم دائما اعلام می‌کنند که بازار کار آزاد در حال گسترش است این در حالی است که در این بازار کارفرما قدرت زیادی داشته و در هر زمان که بخواهد نیروهای خود را تعدیل و جذب کند و مشاغل کوتاه مدت، ناپایدار با دستمزدهای نازل در چنین فضایی گسترش می‌یابد و بدین ترتیب این پدیده جایگزین اقتصاد هوشمند می‌شود.

وی در ادامه با بیان اینکه اقتصاد ایران امکان خلق شغل ندارد و به همین دلیل همواره به سمت بدتر شدن پیش می‌رود گفت: مشاغلی که امروزه تحت عنوان اشتغالزایی از آنها یاد می‌شود عمدتا مشاغل ناپایدار و بی‌ثابت هستند.

این استاد دانشگاه در ادامه به اقتصاد کشاورزی ایران اشاره کردو گفت: اقتصاد کشاورزی ایران همواره معیشتی و با هزاران مشکل بوده است که علت آن عدم سرمایه‌گذاری کافی در این حوزه است و همواره بخش اعظم سرمایه‌گذاری در کشور در بخش‌های صنعت و خدمات بوده است.

راغفر در ادامه ضمن بیان آنکه سرمایه‌گذاری در بخش خدمات در تمام بخش‌های دنیا رشد کرده است، به تفاوت‌های ایران و سایر کشورهای دنیا در این حوزه اشاره کرد و گفت: در سایر کشورهای دنیا بخش خدمات متناسب با رشد صنعتی آنها رشد کرده است. اما در کشور ما خدمات یعنی همان دلالی و واسطه‌گری آنها باعث می‌شود که اقتصاد آنها با مسائل متعددی روبه‌رو شود.

وی در ادامه اقتصاد ایران را به شدت وابسته به فروش منابع نفتی و زیرزمینی دانست و گفت: از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ به شدت فروش مواد خام وابسته می‌شود بدین ترتیب چنین اقتصادی وابسته به نیروی کار نیست. بلکه به فروش مواد اولیه است و به همین دلیل است که قادر به خرید شغل نیست.

این استاد دانشگاه در ادامه به بررسی اقتصاد ایران از سال ۱۳۴۵ تا پایان ۱۳۹۱ پرداخت و گفت: در این سال‌ها می‌بینیم که روند اشتغال و نسبت سرمایه‌گذاری ثابت هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و این رابطه‌ای بین اشتغال و سرمایه‌گذاری در ایران وجود ندارد و عمده سرمایه‌گذاری‌ها در بخش‌های نامولد انجام می‌شود.

راغفر ادامه داد: به عنوان مثال خرید و فروش زمین همواره یکی از اصلی‌ترین کانون‌های ثروت‌سازی در ایران بوده و هست و می‌دانیم در خرید و فروش زمین فردی صاحب شغل نمی‌شود و بدین ترتیب یک اقتصاد نامولد است.

وی در ادامه نقش نظام تصمیم گیری در اقتصاد را بسیار تعیین کننده دانست و گفت: یکی از اصلی‌ترین علل عقب‌ماندگی ایران همین نظام تصمیم‌گیری آن است.

این استاد دانشگاه در ادامه به رشد قیمت زمین از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۹۲ اشاره کرد و گفت: رشد قیمت زمین در این ۲۰ سال ۱۰۷ برابر شده است بدین ترتیب افراد در این دوره زمانی اگر در هر حوزه دیگری سرمایه‌گذاری می‌کردند چنین سودی به دست نمی‌آوردند. بدین ترتی به علت آنکه سرمایه به جایی می‌رود که بیشترین سود را داشته باشد، می‌بینیم که فعالیت‌های نامولد در کشور رشد می‌کنند زیرا سود بزرگی به سرمایه‌گذار می‌دهند.

راغفر در ادامه با بیان اینکه از سال ۱۳۴۰ تا پایان سال ۱۳۹۲، ۵ نوسان شدید قیمت در حوزه مسکن داشتیم، گفت: ۳ نوسان شدید قیمت مسکن از سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۲ ایجاد شده است و این نوسان قیمتی در حوزه مسکن درآمدهای بسیار زیادی را برای عده‌ای ایجاد می‌کنند که در نهایت منجر می‌شود اقتصاد کشور دارای شکاف‌ طبقاتی گسترده شود.

به گفته این استاد دانشگاه، اقتصاد ایران در حوزه‌های جمعیت و اشتغال، نوآوری و فناوری و... با ابر چالش‌هایی مواجه است که یک اقتصاد انگلی در اقتصاد کشور ایجاد می‌کند.

راغفر در ادامه عنوان کرد: اشتغال مولد بخش خصوصی، فرار مغزها و اقتصاد غیرمولد از مسائلی هستند که اقتصاد ایران به شدت با آنها درگیر است.

وی در ادامه به سهم زنان در اشتغال ایران اشاره کرد و گفت: ۱۳ تا ۱۴ درصد سهم اشتغال زنان در ایران است و بدین ترتیب ۵۰ درصد نیروی کار ایران عملا شاغل نیستند این در حالی است که بخش عمده‌ای از آنهایی که شاغل در نظر گرفته می‌شوند هم در مشاغل ناپایدار و با حداقل حقوق فعال بوده که به نوعی توسط کارفرمای خود استعمار می‌شوند.

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: جوانان (۱۵ تا ۲۴ سال) ۲۲ درصد سهم اشتغال در اقتصاد ایران دارند در حالی که میانگین جهانی سهم جوانان در اشتغال ۴۱ درصد است و بدین ترتیب سهم اشتغال جوانان در اقتصاد ایران نصب میانگین جهانی بوده و این خود منشاء بسیاری از نابسامانی‌ها، مشکلات اخلاقی، جرم و جرایم، خودکشی قتل و... است.

راغفر ادامه داد: در سال ۱۴۲۰ میانگین جمعیت در ایران حدود ۴۲ سال خواهد بود این در حالی خواهد بو دکه تعداد تولدها بسیار کم خواهد شد در آمد نفتی بسیار کاهش خواهد یافت و اقتصاد ایران به سرعت به سمت سائوپولوئی شدن پیش خواهد رفت.

وی در ادامه گفت: نرخ رشد دلالی و قاچاق در ایران که قابل اشتغالزایی هستند از سال ۱۳۸۰ تا پایان ۱۳۹۲ رشد وحشتناکی داشته است.

این استاد دانشگاه بیان کرد: براساس آمارهای رسمی ۲۰ تا ۲۵ میلیارد دلار آمار رسمی قاچاق در کشور است این در حالی است که در مقابل هر یک میلیارد قاچاق ۱۰۰ هزار شغل از بین می‌رود.

راغفر همچنین خاطرنشان کرد: در حال حاضر کالاهای چین و دوبی اقتصاد ایران را تسخیر کرده‌اند.

این استاد دانشگاه در پایان عنوان کرد: وضعیت تهران به عنوان پایتخت ایران در بسیاری از شاخص‌ها در مقایسه با بسیاری از شهرهای مهم جهان بسیارنامساعد است به طوری که پایتخت ایران به یک شهر غیرقابل ریسک تبدیل شده است.

 

دیدگاه تان را بنویسید