شهید عباس کریمی و ماجرای به دنیا آمدنش / سردار تولدت مبارک

اینهمه راه آمده بود تا از دردی که بر دلش بود با مولایش بگوید و چاره کند آن را، گفت و گفت تا جایی که دیگر انگار به دلش برات شد که فرزندی به او خواهند داد و خرسند از حرم بیرون آمد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: روستا[1] بود و پدر[2] و مادر و دختر شیر خواری که به سختی به دنیا آمده بود[3] آخر مادر بدزا بود و نمی توانست بچه ای را نگه دارد. کربلایی احمد راهی حرم مولایش شد تا آرزوی خود را آنجا بازگو کند. آخر او نه می توانست جان بانویش را که به آن سختی می توانست فرزند به دنیا بیاورد به خطر اندازد و نه می توانست از داشتن فرزند دیگری خود را محروم کند و این دو راهی او را به کربلا کشاند آن هم با آن دشواری و گرفتاری سفر در آن روزها.

به حرم حضرت عباس (س) که رسید، دخیل بست و زار زد و از او خواهش کرد تا فرزند دیگری از خدا برایش بخواهد، آنقدر گفت و گفت که انگار دیگر به دلش برات شد که خدا حاجتش را خواهد داد.

مدتی از بازگشتش به روستا گذشت که بانو باردار شد و بچه به دنیا آمد، پسر بود و سالم سالم. کربلایی که فرزندش را هدیه حضرت عباس (س) می دانست، نام عباس[4] را برایش انتخاب کرد و آن روزها او نمی دانست که سال ها بعد قرار است عباسش فرمانده ای باشد برای سپاهی که کارش دفاع از این میهن است و جانش تحفه ای که در کمال اخلاص تقدیم پروردگارش می کند.[5]

 
  1. روستای قهرود از توابع شهر کاشان که محل تولد شهید عباس کریمی بود.
  1. کربلایی احمد کریمی، پدر شهید که در سال 36 راهی کربلا شد.
  1. مادر شهید نمی توانست دوران بارداری را به آخر برساند و پیش از موعد زایمان، بچه هایش سقط می شدند و تنها این دختر برایش باقی مانده بود.
  1.  شهید عباس کریمی، فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص) که در تاریخ اول اردیبهشت ماه سال 36 در روستای قهرود به دنیا آمد. او دومین فرزند خانواده و اولین فرزند پسر بود که بعد از آن مشکل مادر حل شد و خدا چهار فرزند دیگر نیز به پدر و مادرش عنایت کرد. در سال 58 به عضویت سپاه در آمد و با شروع جنگ تحمیلی در سمت های فرماندهی جنگ در کنار دیگر رزمندگان مشغول دفاع بود که بعد از شهادت حاج محمد ابراهیم همت در عملیات خیبر در اسفند سال 62 در منطقه جزیره مجنون وی به عنوان چهارمین فرمانده لشکر 27 حضرت رسول (ص) انتخاب شد و یک سال بعد یعنی در بیست و سوم اسفند ماه سال 63 در چهارمین روز نبرد عملیات بدر در شرق رودخانه دجله بر اثر برخورد ترکش گلوله توپ به ناحیه پشت سرش به دوستان شهیدش پیوست. او را بنا به وصیتش در قطعه 24 بهشت زهرا (س) در کنار مزار شهید مصطفی چمران به خاک سپردند. انگار 27 سال خدا او را به رسم امانت به خانواده اش سپرده بود و حالا دیگر امانتداری شان به پایان رسیده بود و باید او را به صاحب اصلی اش باز می گرداندند.
  1. برگرفته از خاطره ای نقل شده از پدر شهید. 

 

دیدگاه تان را بنویسید