چه کسی ام البنین (ع) را برای همسری حضرت امیر(س) پیشنهاد داد؟

کنیه اش را ام البنین (مادر پسران) گذاشتند چرا که خداوند چهار پسر به او عنایت کرد تا در طول سالیان همسری با امیرمؤمنان علی (ع) آنها را برای روز مبادا (روز عاشورا) تربیت کند و اما... عصر روز عاشورا دیگر او هیچ پسری نداشت تا با کنیه اش تناسبی داشته باشد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: بعد از شهادت حضرت صدیقه طاهره (س)، حضرت امیر (ع) از برادر خود عقیل که نسب شناسی می دانست خواست تا برایش بانویی را که در خاندانی دلاور تربیت شده است انتخاب کند و او فاطمه کلابیه را که از قبیله بنی کلاب بود و این خاندان در شجاعت بی مثال و مانند بودند برگزید و به حضرت معرفی کرد و ایشان نیز این انتخاب را قبول کردند. 

عقیل برای خواستگاری به نزد حزام، پدر فاطمه رفت و او خرسند از این پیشنهاد، قضیه را با دختر خود در میان گذاشت و فاطمه نیز با افتخار به این وصلت رضایت داد و اینچنین همسری شجاع برای حضرت امیر (س) برگزیده شد.

چند روزی از ورود فاطمه ای دیگر به خانه مولا گذشت که از حضرت خواست تا دیگر او را به این نام صدا نکند تا فرزندان زهرای مرضیه (س) با بیان نام فاطمه با خاطرات تلخ بی مادری، دچار اندوه و ناراحتی نشوند.

 حضرت ام البنین علیها سلام همه تلاش خود را می کرد تا فرزندان حضرت فاطمه (س) رنج بی مادری را کمتر احساس کنند و چون روز اول پا به خانه آقا گذاشت بر بالین حسن (ع) و حسین (ع) که هر دو در بستر بیماری بودند رفت و به مراقبت از آنها پرداخت و در همه سال های زندگی خود فرزندان صدیقه کبری (س) را به فرزندان خود ترجیح داد چرا که محبت و گرامیداشت آنان را بر اساس نص قرآن بر خود واجب می دانست.

در طول سال های حیات مشترک با امیر مؤمنان (ع) خداوند چهار پسر به نام های عباس بن علی (ع)، عبد الله، جعفر و عثمان و اینگونه فاطمه کلابیه به ام البنین شهرت یافت.

هر چهار پسر در واقعه کربلا به شهادت رسیدند و نسل آنها از طریق عبید الله بن عباس بن علی (ع) ادامه یافت.

عاشورا گذشت و بشیر خود را به مدینه رساند تا از سوی حضرت سجاد (ع) خبر واقعه را به گوش مردم مدینه برساند. چون به ام البنین علیها سلام رسید، بانو از او احوال فرزندش امام حسین (ع) را سوال کرد و چون بشیر خبر شهادت عباس بن علی (ع) را به او داد گفت پرسیدم از حسینم چه خبر؟ و باز هم بشیر خبر شهادت دیگر پسرانش را رساند و ام البنین پیوسته جویای احوال امام حسین (ع) بود و می گفت همه فرزندانم به فدای پسر فاطمه (س) و آن هنگام که بشیر از شهادت سید الشهدا (ع) سخن بر زبان آورد، فریادی کشید و گفت: ای بشیر رگ قلبم را پاره کردی و ناله و فغان بود که از او به گوش می رسید.

از خصلت های حضرت ام البنین علیها سلام می توان به توجه به مسائل و شرایط زمانه اشاره کرد که ایشان بعد از واقعه عاشورا با نوحه سرایی و مرثیه خوانی یاد و خاطره این جریان عظیم تاریخ را زنده نگه داشت تا نسل به نسل پیام عاشورا به گوش برسد و جاودانه بماند.

کار هر روزش شده بود به بقیع رفتن و در وصف شهدای کربلا خواندن. این نوحه سرایی او هم عظمت شهدای کربلا را به تصویر می کشید و هم اعتراضش را به بنی امیه به گوش مردمان شهر می رساند.

اینهمه محبت بی دریغ نسبت به خاندان نبوت از سوی این خاندان بی پاسخ نمی ماند و آنان نیز او را بسیار احترام می کردند و در بیان این تکریم همین بس که چون حضرت زینب (س) به مدینه وارد شد به نزد ام البنین رفت و شهادت فرزندانش که برادران خود او بودند به ایشان تسلیت گفت.

زندگی این بانوی بزرگوار آمیخته به محبت به اهل بیت رسول خدا (ص) بود و در همه سال های حیاتش نه تنها همسری شایسته برای امیرمؤمنان (ع) بود که سعی داشت تا مادری مهربان و فداکار هم برای فرزندانش باشد و تاریخ گواه آن است که از عهده این مهم به خوبی بر آمد اما حالا دیگر روزهای پایانی عمر اوست.

در بیان تاریخ رحلت او همانند ولادتش اختلاف نظر وجود دارد (بعضی از تاریخ نگاران ولادت این بانو را حدود پنج سال بعد از هجرت تخمین زده اند اما تاریخ دقیقی در دسترس نیست.) اما آنچه که ذکر شده سیزدهم جمادی الثانی است که عده ای آن را سال 70 و جمعی دیگر سال 64 هجری قمری دانسته اند و تاریخ دوم از شهرت بیشتری برخوردار است.

پیکر مطهر این بانوی اسلام را در قبرستان بقیع به خاک سپردند که به دلیل ارادت ویژه اش به خاندان رسالت (ع)، منزلت خاصی نزد خداوند دارد و همین، جایگاه او را در میان محبان اهل بیت (ع) ویژه و ممتاز کرده است.

علامه سید محسن امین در وصف او چنین آورده است: ام البنین علیها سلام، شاعری خوش‏ بیان و از خانواده ‏ای اصیل و شجاع بود.

همچنین علی محمد علی دُخَیِّل، از نویسندگان معروف و معاصر عرب در بیان ویژگی های این بانوی مکرم می نویسد: عظمت این زن (ام البنین) در آن‏جا آشکار می‏ شود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می ‏دهند، به آن توجه نمی‏ کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین علیه‏ السلام می‏ پرسد؛ گویی امام حسین علیه‏ السلام فرزندِ اوست نه آنان.

 

 

دیدگاه تان را بنویسید