چند روزی همقدم با شهید زین الدین-۹

خبر شهادت شهید زین الدین چگونه به بچه های لشکر رسید؟

آقا مهدی (شهید زین الدین) به شهادت رسیده بود اما نمی دانستند چگونه این خبر را به گوش بچه های لشکر برسانند تا اینکه بعد از سه روز...

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: خبر شهادت آقا مهدی چند روز دیرتر به لشکر رسید و پس از مقدمه چینی های زیاد اعلام شد. چون شهید زین الدین واقعا توی دل بچه ها جا داشت.

 

در همین ایام یکی از برادران بسیجی خواب می بیند دشمن منطقه را بمباران شیمیایی کرده است و اولین نفری که مسموم شده روحانی لشکر حاج آقا بسطامی است. وقتی هم با بچه های دیگر صحبت می کند، آتشی از دهانش بیرون می آید که حالت مسمومیت ایشان را به دیگران سرایت می دهد.

 

این خواب را خود آن برادر خدمت حاج آقا تعریف می کند. از او می خواهد تعبیرش را بیان کند. از قراین اینطور بر می آید که حاج آقا از شهادت آقا مهدی اطلاع داشته و منتظر این بود تا در فرصتی مناسب خبر را اعلام کنند. به آن برادر بسیجی می گوید: سه روز دیگر جوابتان را خواهم داد.

آن برادر هم در این سه روز تمام هوش و حواسش را این خواب شگفت پر می کند.

 

صبح روز سوم همه با ناباوری می بینند در لشکر آوای قران بلند است. وقتی بچه ها جمع شدند، خود حاج آقا با حالتی سوگوار پشت تریبون قرار گرفت و شروع کرد به صحبت.

 

در مقدمه نیز از شهادت سرداران اسلام و انقلاب سخن گفت. بعد ادامه داد: تعبیر خواب آن برادر این است که دشمن برادر عزیز ما آقا مهدی زین الدین را به شهادت رسانده است. این خبر همان آتشی است که از دهان من بیرون می آید و هستی شما بسیجیان را می سوزاند...

 

دیگر مجلس به هم می خورد. هیچ کس حال خودش را نمی فهمد...

 

صدای ضجه تمام فضا را پر می کند.بعضی از هوش می روند، گروهی سر به دیوار می زنند، عده ای خاک بر سر و رو می پاشند.

 

و خود آن برادر بسیجی که این خواب را دیده بود یک روز تمام بی هوش می افتد...

 

 

برشی از کتاب افلاکی خاکی؛ ص 146-147، خاطره به نقل از علیرضا خدیوی.

دیدگاه تان را بنویسید