چرا به مذهب شیعه، جعفری گفته می شود؟/اولین بار چه زمانی از لفظ شیعه استفاده شد؟

اولین بار رسول گرامی اسلام(ص) مفهوم شیعه را در مورد پیروان امام علی علیه السلام استفاده کردند ولی همین مفهوم مدت‌ها زمان برد تا در میان مردم و در اندیشه‌ها نقش بسته و به کار برود.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، دوران امامت امام صادق علیه السلام هم‌زمان شده بود با اغتشاشات و هرج‌ومرج‌های زیادی در دستگاه حکومت. تغییر مداوم خلیفه، غصب حکومت میان برادران و برادرزاده‌های اموی، ضعف و براندازی حکومت امویان و انتقال حکومت به بنی‌عباس گوشه‌ای از این هرج‌ومرج‌ها بود و امام صادق علیه السلام در چنین شرایطی، اوضاع را به درستی رصد کرده، موقعیت را مغتنم دانسته و به بهترین نحو ممکن در ترویج و تبلیغ شیعه استفاده کردند. به این صورت بود که تلاطم‌های حکومتی فرصتی برای استواری پایه‌های حکومت اسلامی توسط صادق آل محمد علیه السلام شد و مذهب شیعه با عنوان شیعه جعفری نه در همان برهه تاریخی، بلکه در طول سال‌ها و قرن‌ها پایدار و استوار ماند و در دنیا شناخته شد.

آنچه امروز به عنوان اسلام حقیقی در دسترس ماست، حاصل تلاش‌ها و آموزه‌های نبی مکرم اسلام(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام به ویژه تلاش‌های امام صادق علیه السلام است که به تربیت شاگردان زیادی در سراسر حکومت اسلامی و خارج از آن همت کردند.

محمدحسین رجبی دوانی، استاد تاریخ اسلام و کارشناس دینی در گفت وگویی به بررسی اوضاع و شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در زمان امام صادق علیه السلام پرداخته است. طبق گفته این کارشناس تاریخ اسلام، امام صادق علیه السلام بر اساس فرصت و موقعیتی که در اثر اغتشاشات داخلی دستگاه حکومت پیدا کردند، حداکثر بهره را از این فرصت بردند تا بتوانند مذهب شیعه را در جایگاه حقیقی خود به مردم نشان بدهند و آموزه‌های اصیل اسلامی را به افراد مشتاق تعلیم دهند. در این زمان بود که تکلیف شیعیان در موضوع ها و احکام شرعی مشخص و اصول کلامی آن‌ها در رابطه با ولایت و امامت تعیین شد. در نتیجه به این علت که اکثریت تعداد احادیث شیعیان به امام جعفر صادق علیه السلام برمی‌گردد و متکلمان و راویان بزرگ شیعه از شاگردان آن حضرت بوده‌اند، به مذهب ما مذهب شیعه جعفری گفته می‌شود.

آیا لفظ شیعه در زمان امام صادق علیه السلام به وجود آمده است؟

کلمه «شیعه» در لغت به معنای تابع و پیرو است. داشته باشید که مدت‌ها طول کشید تا این کلمه به طور اختصاصی در مورد پیروان حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام استفاده شود. درواقع از آنجا که شیعه به هر نوع پیروی گفته می‌شود و هر کسی که از دیگری تبعیت کند به عنوان شیعه شناخته می‌شود، در طول تاریخ مدت زمان زیادی گذشت تا این لفظ مفهوم اختصاصی به خود پیدا کند.

اولین بار چه زمانی از عنوان «شیعه» استفاده شد؟

اولین بار پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله چنین مفهومی را به کار بردند، آنجا که خطاب به امام علی علیه السلام فرمودند: «یا علی انت و شیعتک هم الفائزون؛ ای علی! تو و شیعیان و پیروان تو پیروز و رستگار هستید.» البته همین مفهوم و روایت اصیل و مستند را برادران اهل تسنن در کتاب‌ها و منابع خود نقل کرده‌اند. درواقع رسول گرامی اسلام مفهوم شیعه را در مورد پیروان امام علی علیه السلام استفاده کردند ولی همین مفهوم مدت‌ها زمان برد تا در میان مردم و در اندیشه‌ها نقش بسته و به کار برود.

تا مدت‌ها عبارت شیعه در مورد گروه‌ها و توابع مختلف استفاده می‌شد. به عنوان مثال با عبارت‌هایی مثل شیعیان اموی یا شیعیان عثمان در تاریخ مواجه می‌شویم که به مفهوم پیروان اموی و عثمان هستند. حتی در تاریخ نوشته شده که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا گروه دشمن را خطاب قرار داده و فرمودند: «یا شیعه آل ابی سفیان؛ ای پیروان خاندان ابوسفیان.» این سخن نشان می‌دهد که در آن زمان شیعه هنوز برای پیروان اهل بیت علیهم السلام اسم خاص نشده بود.

اما در دوران امام صادق علیه السلام بود که عنوان «شیعه» به عنوان اسم خاص مورد استفاده قرار گرفت که این هم به دلیل تلاش‌ها و زحمات بسیار آن حضرت در ترویج و تبلیغ مکتب حقیقی اسلام بوده است.

عنوان جعفری که به لفظ شیعه اضافه شده است، چه حکمت و دلیلی دارد؟ به هر حال سایر ائمه اطهار علیهم السلام در مسیر اسلام تلاش‌ها و جان‌فشانی‌های زیادی کردند. چرا به خصوص از امام صادق علیه السلام در برپایی و نگهداری مذهب شیعه یاد می‌شود؟

بر اساس زحماتی که امام جعفر صادق علیه السلام در ترویج و تبلیغ معارف شیعی کشیدند و سختی‌هایی که در این راه متحمل شدند، به فقه و مذهب ما جعفری گفته می‌شود. در زمان آن حضرت بود که مذهب شیعه در کلام و فقه از عامه و اهل سنت متمایز شد و جایگاه حقیقی خود را پیدا کرد. در حالی که تا دوران ایشان تفاوت چندانی میان شیعه و اهل تسنن وجود نداشت و افتراق مذهبی میان آن دو چندان نمودار نبود.

امام صادق علیه السلام بر اساس فرصت و موقعیتی که در اثر اغتشاشات داخلی دستگاه حکومت پیدا کردند، حداکثر بهره را از این فرصت بردند تا بتوانند مذهب شیعه را در جایگاه حقیقی خود به مردم نشان بدهند و آموزه‌های اصیل اسلامی را به افراد مشتاق تعلیم دهند. در این زمان بود که تکلیف شیعیان در موضوع ها و احکام شرعی مشخص و اصول کلامی آن‌ها در رابطه با ولایت و امامت تعیین شد.

در نتیجه به این علت که بیشتر تعداد احادیث شیعیان به امام جعفر صادق علیه السلام برمی‌گردد و متکلمان و راویان بزرگ شیعه از شاگردان آن حضرت بوده‌اند، به مذهب ما مذهب شیعه جعفری گفته می‌شود.

هرج‌ومرج حکومت، زمینه‌ای برای تبلیغ اسلام

اشاره کردید که در دوران امامت امام صادق علیه السلام دستگاه حکومت دچار اغتشاش و هرج‌ومرج شده بود. در حالی که کمتر درباره حکومت زمان آن حضرت شنیده‌ایم. حاکمان آن دوران چه کسانی بودند و چه موقعیتی پیش آمده بود که امام صادق علیه السلام توانستند تا این اندازه به تبیین و تبلیغ معارف اسلامی بپردازند؟

امام صادق علیه السلام در سال 83 هجری متولد شدند، زمانی که عبدالملک بن مروان به طور غاصبانه خلافت را در دست داشت و با ظلم و زور بر مردم حکومت می‌کرد. پس از عبدالملک بن مروان، پسر او به نام ولید بن عبدالملک حکومت را در دست گرفت و سپس پسر دیگرش به اسم سلیمان بن عبدالملک حاکم شد. جنجال‌های داخلی حکومت باعث شد برادرزاده او عمر بن عبدالعزیز حکومت را از عموی خود بگیرد ولی او هم نتوانست مدت زیادی حکومت کند و یزید بن عبدالملک و سپس هشام بن عبدالملک خلیفه شدند.

همه این اتفاقات در فاصله زمان‌های کوتاهی اتفاق می‌افتاد و همین شورش‌های داخلی در حکومت موجب شده بود خلفا به جای این‌که متوجه امور مردم باشند، همه هم و غم خود را بر سر کسب قدرت و حفظ آن بگذارند. این افراد در مدت زمان تولد امام صادق علیه السلام تا زمان امامت آن حضرت حکومت کرده بودند.

در نهایت هشام بن عبدالملک، در نهایت گستاخی و حماقت امام محمد باقر علیه السلام را به شهادت رساند و امام صادق علیه السلام در زمان همین حاکم ملعون به امامت رسیدند. سپس امامت آن حضرت در دوران ولید بن یزید بن عبدالملک و بعد از او یزید بن ولید، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد بن مروان هم‌عصر شد. مروان مشهور به «مروان حمار» بود که آخرین خلیفه غاصب اموی محسوب می‌شود که حکومت او توسط عباسیان از بین رفت.

بعد از آن دوران، عباسیان بر سر کار آمدند و امام صادق علیه السلام با خلیفه اول عباسی یعنی ابوالعباس سفاح هم‌عصر شده بودند. آن حضرت در دوران حکومت دومین خلیفه عباسی به نام منصور دوانیقی و توسط این حاکم ظالم به شهادت رسیدند.

امام صادق علیه السلام در دوران زندگی و امامت خود از فرصت اغتشاشات داخلی حکومت به نفع اسلام و مسلمانان استفاده کردند و چون فشار دستگاه حکومت بر امام کمتر شده بود، موقعیت را برای ترویج آموزه‌های شیعی مغتنم دانستند.

گستردگی دامنه علوم و معارف در مکتب امام صادق علیه السلام

در میان شاگردان امام صادق علیه السلام شاهد حضور چهره‌های علمی و دانشمند بسیاری هستیم. در این دوران آن حضرت چه علومی را به مردم آموزش می‌دادند که در بین شاگردان ایشان دانشمندانی در علوم کلام، فقه، معرفت و حتی کیمیاگر و شیمیدان هم وجود دارد؟

مهم‌ترین و اصلی‌ترین آموزه‌ها در مکتب اهل بیت علیهم السلام آموزه‌های اسلامی و فقهی است که راه و رسم درست زندگی کردن را به مردم تعلیم می‌دهد. دوران امامت امام صادق علیه السلام به گونه‌ای بود که فرصت برای تعلیم چنین درس‌هایی وجود داشت. چون از یک سو در دوران امامت ائمه پیشین چنین فرصتی کمتر دست داده بود و امامان اولی ما بیشتر در معرض فشار و ظلم دستگاه حکومت بودند.

از طرف دیگر نیاز مردم به یادگیری سبک زندگی اسلامی به شدت احساس می‌شد. چون دستگاه حکومت به نام اسلام مرتکب انواع گناه و کشتار و ظلم می‌شد و مردم نیاز داشتند تا آموزه‌های اصیل و حقیقی اسلام را از زبان امام معصوم(ع) شنیده و درک کنند. بر همین اساس بود که امام صادق علیه السلام مانند پدر بزرگوار خود از هرج‌ومرج حکومت و کم شدن فشار بر اهل بیت علیهم السلام بهره برده و مذهب شیعه را در قالب اصول اعتقادی، فروع عملی و اخلاق تبیین و تدوین کردند.

البته به این نکته هم باید توجه شود که هرچند آموزش اصول دینی رأس آموزه‌های امام صادق علیه السلام و سایر ائمه اطهار علیهم السلام بوده ولی اگر از محضر آن بزرگان پرسش‌هایی در زمینه‌های علوم دیگر مانند پزشکی، گیاه‌شناسی، اصول و قواعد حرکت، زمین‌شناسی و سایر علوم می‌شد به آن پاسخ می‌دادند. چراکه آن بزرگان به علم الهی آراسته و دانای علومی بودند که انسان‌ها در دوران بعدی موفق به کشف آن می‌شدند.

از جمله اینکه مشاهده می‌کنیم جابر بن حیان که به عنوان پدر علم شیمی که در اصطلاح آن روز کیمیا خوانده می‌شد، از شاگردان امام صادق علیه السلام بود و قطعاً در دست‌یابی به علوم شیمی از وجود مقدس و دانشمند آن امام بهره برده است.

شاگردان حق‌ناشناس

درست است که امام صادق علیه السلام دارای دانش و علم فراوان در علوم گوناگون بوده‌اند، اما چرا تمام افرادی که از دانش آن حضرت بهره بردند پیرو و تابع آن حضرت نبودند؟ به هر حال شاهد دانش گسترده ایشان بودند ولی چه عاملی موجب می‌شد علم الهی ایشان را درک نکنند؟

در مکتب امام صادق علیه السلام افرادی از اهل سنت هم حضور داشتند اما هرچند که از دانش آن حضرت بهره بردند، اما بنای دشمنی با امام علیه السلام را گذاشتند. این که گفته شده بیشتر از چهار هزار شاگرد در مکتب امام صادق علیه السلام تربیت شده و درس گرفته‌اند مطلب کاملاً درستی است اما به این مفهوم نیست که تمام آن‌ها شیعه و قائل به امامت آن حضرت بوده باشند. حتی گروهی از آن‌ها از آن حضرت پیروی نمی‌کردند، عده‌ای از اهل تسنن بوده‌اند، عده‌ای شیعه بودند ولی بعدها از گروه شیعیان جدا شده و به اسماعیلیه پیوستند، گروهی با وجود شیعه بودن از دستور آن حضرت پیروی نمی‌کردند.

درواقع بر اساس علم و دانش گسترده امام صادق علیه السلام بود که افراد از مذاهب و ادیان گوناگون به خدمت آن حضرت آمده و از وجود ایشان و علم آن حضرت بهره می‌بردند ولی گروهی از آن‌ها بصیرت کافی برای درک مقام آن حضرت و آموزه‌های اسلامی را نداشتند.

حتی تعدادی از شاگردان امام صادق علیه السلام مکتب جداگانه‌ای برای خود ترتیب دادند. درست است؟

بله. به عنوان مثال ابوحنیفه که اما اعظم اهل تسنن محسوب می‌شود و فرد بسیار باسوادی بود خودش اعلام کرده و نوشته است که شاگرد امام صادق علیه السلام بود. او کتابی به نام «لو لا السنتان» نوشته به این معنا که «اگر آن دو سال نبود» و در این کتاب به دو سال شاگردی کردن در مکتب امام صادق علیه السلام پرداخته و می‌گوید هر چه که دارد از پرتو محضر مقدس امام صادق علیه السلام است.

با این وجود، ابوحنیفه به این علت که از عالمان درباری بود و خلیفه می‌خواست از او در مقابل امام صادق علیه السلام استفاده کند، با حمایت خلیفه به مسجد جامع شهر رفت و به نقد سخنان امام پرداخت.

شیعیان بی‌بصیرت

آیا چنین رویکردی را در میان شیعیان هم می‌توان پیدا کرد؟ درواقع می‌خواهیم بدانیم که آیا شیعیانی هم بودند که قائل به ولایت و امامت امام صادق باشند ولی از امر آن حضرت سر باز بزنند؟

بله. گروهی از شاگردان امام صادق علیه السلام با وجود اینکه شیعه بودند ولی ولایت و امامت آن حضرت را به درستی درک نکرده بودند. بر همین اساس بود که عده ای از آن‌ها با اینکه در دوران آن حضرت حضور داشتند، امامت ایشان را قبول داشتند و حتی در درس ایشان شرکت کرده بودند ولی بعد از شهادت آن حضرت معتقد شدند که فرزند بزرگ ایشان به نام اسماعیل امام بعدی بوده است. این در حالی است که اسماعیل در زمان حیات امام صادق علیه السلام از دنیا رفته بود.

بر طبق همین اندیشه غلط دچار انحراف شدند و فرقه ای را به وجود آوردند به نام فرقه اسماعیلیه و البته بعدها همین افراد کوردل و بی‌بصیرت، فرقه‌های دیگری را هم ساختند. بنابراین افرادی که شیعه حقیقی، مخلص، وفادار و صاحب بصیرت باشند بسیار کم بودند.

 

دیدگاه تان را بنویسید