گروه ورزشی جی پلاس - مهدی طاهرخانی: یک جای کار می لنگد؛ آنقدر مشهود و هوید که یک خبرنگار هموطن استراماچونی هزاران کیلومتر دورتر از محل تمرین استقلال آن را می بیند و زنگ خطرش را به سان ناقوس واتیکان به صدا در می آورد. لابد مترجمی که برای نخستین بار خبر را از زبان ایتالیایی به فارسی ترجمه کرد، کمی خندید و بعد در حالی که در حال نگاشتن متن بود، پیش خودش با نیشخند گفت: این بچه هم از راه نرسیده راه مدیریت کردن مدیران ما را فرا گرفت!

کم نبودند خبرنگاران حرفه ای که  توئیت پر رمز و راز جانلوکا دی‌ مارزیو خبرنگار ایتالیایی که رابطه نزدیکی هم با آندره استراماچونی دارد، را خواندند و همان نیشخند به سراغ شان نیامد. از حرفه ای ترین شان بگیرید تا همین ویروس جدید فوتبال ما یعنی بعضی از ادمین های نوجوان کانال های تلگرامی که بعضا چند صد هزار نفر را با یک عدد گوشی، این سو و آن سو می کشند.

تئوری توطئه به خودی خود آنقدر جذابیت دارد که دیگر لازم نیست کسی برایش تبلیغ کند. ظاهر قضیه هم کامل موجه است. استراماچونی در آستانه شروع لیگ برتر نوزدهم دست روی دو، سه بازیکن خارجی گذاشته و گویا تعلل مدیریت استقلال صبر او را تمام کرده است. از این رو با دوست هموطنش مشورت می کند و به او می گوید شاید استعفا دهم!

این ظاهر داستان است. در ابتدا خیلی ها حتی استعفا را هم توطئه دانستند اما جلسه ای که فتحی با مربی ایتالیایی تیمش برگزار کرد، به خودی خود نشان دهنده واقعیت بود؛ مشکلی وجود دارد. سر مشکل را هم بگیری به گره خرید بازیکن خارجی می رسی.

پس نیشخند اولین مترجمی که توئیت دی مارزیو را ترجمه کرد را باید به جا دانست؛ توطئه علیه استقلال و این دست از فرضیات عملا وجود ندارد بلکه سرمربی جدید آبی ها دقیقا از همان فرمولی می خواهد استفاده کند که پیش از این سلف آلمانی اش در پیش از ظهر فینال جام حذفی یکسال قبل به کار بست و ما حصلش قرارداد دوساله ای بود که شفر آن را به عنوان برگ برنده در جیبش گذاشت. اهمیتی ندارد که اخراج شده و در سال دوم حضور ندارد، اما او شاید به واسطه کلنگی که در آن پیش از ظهر در خاک خرمشهر به زمین کوباند خیلی سریع به رگه های طلا رسید.

این نگاه شاید کمی مغرضانه و پربغض باشد اما چه خوشمان بیاید چه نه، قریب به واقعیتی بود که رخ داد و حالا احتمالا یک خارجی دیگر به گونه ای متفاوت در حال تکرار آن است.

نه اینکه مدیریت فتحی کاملا درست و بی ایراد باشد یا نباشد؛ نه اینکه در این نوشته، بی آنکه در ریز جریان باشیم بخواهیم استراماچونی را قضاوت کرده و بدتر از آن محکومش کنیم؛ نه هیچکدام این حرف ها نیست.

قطعا موضوعی بوده که بین سرمربی و مدیریت استقلال رخ داده؛ مثل  ده ها نمونه مشابه دیگر جهان فوتبال که ممکن است بین هر مربی و مدیری به وجود بیاید. نمونه واضح و بزرگش اختلافاتی که رسانه های اسپانیایی از رابطه پرز و زیدان نقل می کنند.  مثلا در مورد خرید نیمار یا پوگبا. اما استفاده از اهرم استعفا آن هم برای مربی ای که اصلا کارش را شروع نکرده و تیمش صفر بازی رسمی داشته، کمی همه ما را می ترساند!

با این بهار چه خزان و زمستانی را باید متصور شویم؟ فعلا نه حاشیه ای به وجود آمده، نه باختی نه بحرانی و نه عقب افتادن چند ماهه حق و حقوقی. فعلا ماه عسل است برای استرا و فتحی و استقلال. اما تهدید به طلاق در همین ماه عسل را باید کاملا جدی گرفت.

شاید عنوان شود حالا تکلیف چیست و چه کاری از دست هواداران استقلال بر می آید؟ موضوع مهم دقیقا به واکنش هواداران مرتبط است. آنها یک بار پیش از این بر سر تمدید قرارداد شفر، ناخواسته نقش برگ برنده پیرمرد زبل آلمانی را ایفا کردند، به طوری که مدیریت وقت آبی ها در خرمشهر، کیش و مات شد و شفر به گونه ای ماهرانه قرارداد 300 هزار دلاری اش را بی آنکه استقلال را قهرمان لیگ برتر کرده باشد، به عدد میلیون رساند و جالب تر آنکه آن را برای سال دوم، بیست درصد افزایش داد تا عملا مدیریت استقلال پای برگه ای را امضا کند که حالا دردسر بزرگی برای همه آبی ها به شمار می رود.

در موارد فنی می بایست هوادران یکصدا و متفق القول از همه تصمیمات سرمربی تیم شان حمایت کنند درست شبیه همان چیزی که در پرسپولیس رخ داد و هیچکس بخاطر بیرون کردن ستاره هایی مثل رضاییان و مسلمان و حتی طارمی، برانکو را مورد سرزنش قرار نداد. اما  هواداران از سوی دیگر  باید همان حمایت را از مدیریت تیم داشته باشند.زهمانگونه که سرمربی اختیار تام امور بازیکنان و زمین را در دست دارد، یکپارچگی تصممیات کلان باشگاه هم  تنها یک مدیر می خواهد و آن کسی نیست جز مدیرعامل.

اگر هواداران استقلال، هوشیارانه در یارکشی های اینچنینی برگ برنده شخصی نشوند و تنها و تنها پشت یک نام و آن آرمان استقلال بیاستاند، طبیعتا، اهرم فشاری برای هیچ خواسته ای نخوهند شد. چه آن خواسته حق باشد چه شخصی و کاملا ناحق.

دیدگاه تان را بنویسید