چند روزی همقدم با شهید امینی-۸

شب آخر حاج احمد و حال و هوای غواصان لشکر

احمد دلش می خواست که آن شب قسمتی از بدنش را در راه خدا بدهد و چون امام حسین(ع) سر فدای دوست کند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: شب سرد بهمن ماهی و بچه های غواص که همه آماده عملیات بودند. انگار باید با هم وداع می کردند معلوم نبود از این بچه هایی که دل به اروند می سپارند کدامشان با او می ماند و کدام خداحافظی آخرش است.

حاج احمد(1) هم لباس غواصی اش بر تن بود و هیچ فاصله ای میان او و بچه های گردانش نمی توانستی حس کنی. آنها دوره اش کرده بودند انگار نه به خود حاجی که به بچه ها هم الهام شده بود که این دیدار، دیدار آخرشان است و دقایقی بعد او خواهد رفت. حالا هر کدام کاری می کرد و از حاجی دل ربایی، یکی موهایش را شانه می زد، دیگری خاک لباسش را تکانی می داد و آن سوتر کسی را می دیدی که با نگاه به احمد بی اختیار اشک می ریزد. بچه های گردان معرکه ای به راه انداخته بودند و سر به سر همدیگر می گذاشتند و خنده بود که صدایش به آسمان بلند شده بود. یکی شان جلو آمد بوسه ای بر پیشانی احمد زد و گفت: حاجی دلت می خواهد امشب ترکش به کجای بدنت بخورد؟ بدون آنکه مکثی کند دستش را روی پیشانی اش گذاشت و گفت: «دوست دارم امشب یک قسمت از بدنم را در راه خدا بدهم. امام حسین(ع) در این راه سر داد، من هم دوست دارم یک قسمت از سرم باشد».

خبر شهادتش که میان بچه ها پیچید، فهمیدند که ترکش قسمتی از سرش را برده و احمد را به آرزویش رسانده است.

 

1. شهید احمد امینی، فرمانده گردان 410 غواص لشکر 41 ثارالله که در بیست و یکم بهمن سال 64 در عملیات والفجر هشت در منطقه اروند به شهادت رسید.

 

دیدگاه تان را بنویسید