چگونه امید را به سیل‌زده‌ها برگردانیم؟

آب تمام شهر را فراگرفته، خانه‌ها تا سقف در آب فرو رفته، قایق‌هایی که در کوچه‌ها و خیابان‌ها تردد داشتند، شهروندانی که به کوه‌ها پناه برده و زیر آب رفتن دسترنج یک عمرشان را به نظاره نشسته اند. این توصیف کوچکی است از وضعیت هم وطنان سیل زده مان که در روزهای اول سال با این حادثه بزرگ مواجه شده اند.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، آمار کشته‌ها و مفقودان هم بود و مردان و زنانی که در شوک از دست دادن مال و نزدیکان‌شان به گوشه‌ای نشسته بودند و می‌شد ترس و اندوه را در افق دیدشان دید. مصیبت به ناگاه بر شهرها فرود آمده و کنترل زندگی را به دست گرفته بود؛ شرایطی که بیشتر آدم‌های درگیر با آن در بهت و ناباوری به این می‌اندیشیدند که نمی‌شود زیر این مصیبت کمر راست کرد.

خدمات روانی باید طبقه‌بندی شده و با توجه به نیاز افراد ارایه شوند

پدیده‌های طبیعی رویدادی است که پیشینه‌ای به طول تاریخ حیات انسان دارد؛ پدیده‌ای که بارها انسان آن را تجربه کرده و در مواردی مقهور آن شده است؛ افرادی که با این پدیده‌ها زندگی و نزدیکان‌شان را از دست دادند. درواقع این سوانح هر ساله در جهان منجر به مرگ و معلولیت جسمی و روانی میلیون‌ها انسان و صدمات مالی بسیار می‌شود، به همین دلیل تامین سلامت و بهداشت روانی افراد اهمیت بسزایی دارد.

علیرضا عابدین، روانشناس بالینی دراین‌باره می‌گوید: «ما باید برنامه مدیریت سلامت روان و جسم افرادی که مورد تروما قرار گرفته‌اند، چه حادثه زلزله باشد، چه سیل یا هر حادثه طبیعی یا حتی اگر دچار حوادث اجتماعی شده باشند، مانند جنگ‌زده، مدنظر قرار دهیم.»

 

حوادث گاهی به شکل زلزله، طوفان، سیل و... خودنمایی می‌کنند و زندگی روزمره عده‌ای را به مخاطره می‌اندازند و آسیب‌ها و صدمات روانی را در کنار تلفات جانی و مالی برای بازماندگان این حوادث به‌جا می‌گذارند؛ بازماندگانی که واکنش‌هایی را در برخورد با آثار مخرب این بلایا از خود نشان می‌دهند؛ این واکنش‌ها از دقایق ابتدایی شروع و گاه تا مدت‌های طولانی به چشم می‌خورند.

به‌عنوان مثال فرد آسیب‌دیده در دقیقه‌های ابتدایی حادثه در شوک به سر می‌برد و در ساعات ابتدایی سعی دارد برخورد شجاعانه‌ای از خود به نمایش بگذارد و طی هفته‌ها و چندماه بعدی تلاش دارد غمی که تجربه کرده را فراموش کند، اما همین فرد با گذشت سه ماه از حادثه با واقعیت‌ها مواجه می‌شود، اگرچه گروه‌های آسیب‌پذیر علایم دیگری را به خود اختصاص می‌دهند.

عابدین طبقه‌بندی خدمات مورد نیاز را از الزامات دانسته و می‌گوید: «رسیدگی به سلامت روان و جسم افراد حادثه‌دیده باید به شکل طبقه‌بندی‌شده صورت بگیرد. درواقع زمان رسیدگی باید به تناسب شدت حادثه برنامه‌ریزی شود.

یکسری اشتباهات بزرگی که حتی متخصصان، روانشناسان و مشاوران مرتکب می‌شوند و نمونه آن را در زلزله بم داشتیم، روان‌درمانی عمیق و روبه‌رو کردن افراد با فقدان‌هایی است که تجربه کرده بودند! این اشتباه بزرگی است.

برای درمان عمیق و روبه‌رو شدن با فقدان‌ها وقت هست، باید به تناسب نیازهای فرد آسیب‌دیده کمک‌رسانی‌ها و خدمات صورت بگیرند.» برگشت به زندگی یکی از موارد ضروری است که افراد آسیب‌دیده باید آن را تجربه کنند و به مرور زمان خود را از شوک، استرس و افسردگی حادثه برهانند. این روانشناس بالینی می‌گوید: «در ابتدای کار حتما باید مسأله سلامت جسمانی افراد مدنظر قرار بگیرد.

به این معنا که به مشکلات عینی آنها توجه و این اطمینان به آنها داده شود که حادثه تحت‌کنترل است و خطری آنها را تهدید نمی‌کند. مشکلاتی همچون از دست دادن دارایی یا یکی از نزدیکان و حتی معلولیت‌ها بخش لاینفک حوادث است؛ مشکلاتی که بعد از دادن اطمینان خاطر به فرد آسیب‌دیده از این حیث که دیگر آسیبی تهدیدش نمی‌کند، باید به آنها پرداخت.» او ادامه می‌دهد:

«بسیاری از افراد آسیب‌دیده که تجربیاتی اینچنین دارند، شاید در همان ابتدا نیازمند دارو باشند، به همین منظور ارایه خدمات مشاوره باید بسته به توانایی افراد در روبه‌رویی با حوادث و مشکلات به آنها ارایه شود. از نظر قالب درمانی جدا از دارودرمانی که برای بعضی افراد ضروری است، بسیاری از مواقع گروه‌درمانی کارساز است. ممکن است در میان این افراد عده‌ای به جلسات انفرادی نیازمند باشند، ولی بیشتر اوقات گروه‌درمانی نتیجه بهتری دارد.»

 

در میان آسیب‌دیدگان حوادث کودکان، زنان و سالمندان آسیب‌پذیرترند و خدمات خاص خود را می‌طلبند. به‌عنوان مثال در کودکان علایمی همچون افت تحصیلی یا امتناع از رفتن به مدرسه را دید یا در نوجوانان و جوانان علایم بدنی مثل دردهای شکمی، سردرد، ناراحتی‌های پوستی، دردهای نامعلوم، مشکلات خواب و کابوس به چشم می‌خورد، درحالی‌که در سالمندان افسردگی ممکن است نادیده گرفته شود، به‌عنوان مثال فراموش‌کاری یا حواس‌پرتی در آنها ممکن است علامتی از افسردگی باشد.

عابدین دراین‌باره می‌گوید: «در مراحل بعد گفتن از مشکلات‌شان می‌تواند از بار روانی آنها بکاهد، ممکن است بعضی‌ها به درمان بلندمدت نیاز داشته باشند، اما در بیشتر مواقع پروسه ٦ماه تا یک‌سال درمان باید وجود داشته باشد. سنین خاص هم درمان‌های خاص خود را دارند. به‌عنوان مثال کودکان و نوجوانان به درمان خاص خودشان نیازمند‌ند. بازی‌درمانی در کودکان نتیجه مطلوب‌تری دارد، چون کودکان بازی‌ها را جدی می‌گیرند و در قالب بازی می‌شود به درمان آنها پرداخت.»

دوباره دوشادوش هم این سختی را هم سپری خواهیم کرد

حسام‌الدین نراقی، فعال اجتماعی و کنشگر توسعه| بهار ٩٨ به مانند برخی بهارهای پیشین به‌رغم بارش نعمت الهی و تنها به دلیل رفتارهای اشتباه انسانی و دخالت در طبیعت و زمین و آب و هوا برای ما ایرانیان و آنها که دل در گروی انسانیت دارند، تبدیل به نوروزی پر از درد و اندوه شد. اندوه و خستگی از اشتباهات پرتکرار انسانی و خسارت‌های انسانی، اقتصادی، اجتماعی و زیرساختی که ریشه همه آنها در آموزش و فرهنگ بوده و نیازمند اقدامات مستمر و طولانی آموزشی و اطلاع‌رسانی است.

 

از آخرین روزهای‌ سال ٩٧ که باران و سیل در نقاط مختلف کشور باریدن و حرکت گرفت تا امروز که نخستین روز کاری بعد از تعطیلات آغاز‌ سال است، همه‌وهمه در همه جای ایران و با هر وسیله، به هر روش، با هر دانش، با هر نگرش و بر پایه هر میزان تجربه در امدادرسانی و حمایت، به کمک آسیب‌دیدگان سیل و آبگرفتگی در بیش از ٢٠ استان آسیب‌دیده و تحت‌تاثیر از ٣١استان کشور آمدند.

در این میانه مهم اقدام و احساس خوب همدلی، همفکری، همراهی، همکاری، هم‌افزایی، همیاری و هم‌پوشانی در لحظه‌لحظه حضور همه داوطلبان، امدادگران و نجاتگران از همه سازمان‌های امدادی و گروه‌های خودجوش مردمی و نهادهای دولتی، حاکمیتی، انتظامی، نظامی، خدماتی و حمایتی موج می‌زند. به این موج لقب سیل مهربانی را دادند و این عنوان در فضای مجازی همه‌گیر شد.

 

یکی از نکات مهم و اساسی در میان این همه مهربانی توجه به ابعاد روانی این آسیب‌هاست که نباید از نظر دور نگه‌داشت، به همین منظور نیازمند ارزیابی مستمر افراد با فرکانس‌های مختلف است، چون واکنش ‌افراد به حوادث و اتفاقات ناگوار به یک میزان نیست.

حمایت‌های اجتماعی هم یکی دیگر از ضروریات است که خوشبختانه در کشور ما به وفور به چشم می‌خورد، درواقع این سیل‌ها و آب‌ها و گل‌ولای هم به مانند سوابق و سوانح قبلی فروکش می‌کند و باز هم زندگی جاری می‌شود. مهم این است که با هم و با طبیعت مهربان باشیم و این مهربانی رمز و راز موفقیت و پیروزی همه ما در عملیات امدادرسانی، بازسازی، بازیابی، بازتوانی و احیای جوامع آسیب‌دیده شهری و روستایی است. این مهربانی رمز موفقیت همه ما است. همه ما داوطلبانی که با هم و شانه‌به‌شانه هم برای کمک به همدیگر بسیج شدیم.

 

یکی دیگر از اقداماتی که در شرایط این‌چنینی باید مدنظر قرار داد، اطمینان خاطردادن به فرد آسیب‌دیده است. به این معنا که فرد احساس امنیت داشته باشد، چون در حوادثی همچون سیل، زلزله، جنگ افراد آسیب‌دیده حس امنیت خود را از دست می‌دهند و بار روانی بالایی را متحمل می‌شوند، به همین منظور این افراد در گام نخست باید اطمینان خاطر پیدا کنند که دیگر خطری آنان را تهدید نمی‌کند.

 

این بهار شاید بهاری به یادماندنی باشد از آن نظر که ابتدایش با سختی و تلخی آغاز ولی حتم دارم تا پایان بهار ٩٨ در جای‌جای مناطق آسیب‌دیده امید و مهربانی و حمایت است که دیده و لمس خواهد شد. خرابی و خسارت حتما همدلی و تعامل بین همه دستاندرکاران به‌خصوص با مشارکت و دخالت‌دادن همه ساکنان و ذینفعان در همه جوامع محلی آسیبدیده می‌تواند با مشارکت‌های مردمی و داوطلبانه هماهنگ شده و سازمان‌یافته رفع شود.

 

مهم این است که امیدوار باشیم و امید را به همه اطرافیان و همراهان و همه و همه آنها که در گرو آبادانی و سربلندی میهن و آرامش و آسایش همه انسان‌ها دارند، تعمیم دهیم. ما می‌توانیم این حادثه تلخ را هم سپری کنیم، فقط و فقط باید قبول کنیم که مثبت ببینیم و مثبت بگوییم و مثبت رفتار کنیم. ایران کهن و مردمان این مرزوبوم روزهای سخت زیادی را پشت‌سر گذاشته‌اند و به‌طورحتم باز هم این شرایط سخت را دوشادوش یکدیگر سپری خواهیم کرد.

راهبردهای مهم بهداشت روان افراد در بلایای طبیعی

وابستگی و روابط انسانی: وجود ارتباط سالم و قوی با سایرین مهمترین عامل حفظ آرامش و سلامت روانی در بازماندگان بلایای طبیعی است.

صحبت در مورد مصیبت وارده: با بیان مناسب احساس‌های دردناک، فرد مصیبت‌زده آرامش خود را از لحاظ عاطفی و روانی به ‌دست خواهد آورد.

 

گروه‌بندی: همیاری گروهی با دیگران علاوه بر اینکه از انزوا و گوشه‌گیری فرد جلوگیری می‌کند، باعث کاهش فشارهای روانی فرد می‌شود. درصورت بروز بحران، همه اعضای خانواده را برای حل آن موضوع درگیر کنید و یکدیگر را از لحاظ عاطفی مورد توجه و حمایت قرار دهید.

 

تسلط بر موقعیت: تسلط بر موقعیت از طریق تاکید بر جنبه‌های مثبت و خود حادثه، فکرنکردن به عوارض فاجعه و خارج‌کردن تصورات ناخوشایند از ذهن ممکن خواهد شد.

 

فراموش نکنید که؛

پس از هرفاجعه‌ای بسیاری از بازماندگان و امدادگران ممکن است عصبی و خشمگین یا افسرده و درمانده شوند، آنها را تنها نگذاریم و سرزنش‌شان نکنیم.

بازماندگان حوادث طبیعی بیش از حد احساس درماندگی، سرزنش خود و احساس گناه دارند. از توجیهات و بیان آیات و روایاتی که این احساسات را تشدید می‌کند، خودداری کنید.

 

تقویت عزت‌نفس و تسلط بر خود منجر به آمادگی بیشتر و برخورد مناسب‌تر با بلایا و حوادث می‌شود.

کودکان و افراد مسن هنگام بروز بلایا و حوادث طبیعی در معرض خطر بیشتری از ضربه‌های روانی و فیزیکی هستند، بنابراین باید توجه بیشتری به آنها داشته باشیم.

مداخله روانی در بحران

بحران‌ها و مسائل غیرمنتظره بخشی از زندگی روزمره امروزی است و در این میان توجه به آسیب‌ها و نحوه تاب‌آوری و در مقابل آنها از اهمیت بالایی برخوردار است؛ مداخله‌های روانشناختی که برای تمام افراد در معرض بحران ضروری هستند.

 

تسکین؛ یکی از روش‌های مشاوره و روان‌درمانی متمرکز بر فنون تسکین است؛ انبساط عضلانی و نفس عمیق و تنفس و درازکشیدن از روش‌های رایج در فنون تسکین هستند؛ روش‌هایی موجبات آرمیدگی و کاهش فعالیت‌ سیستم عصبی سمپاتیک و افزایش فعالیت سیستم عصبی پاراسمپاتیک و به‌ دنبال آن کاهش علایم نفس‌نفس‌زدن، ضربان قلب، فشارخون، تغییر الگوی امواج مغزی و کاهش علایم هراس می‌شود. البته باید به خاطر داشت که این فنون باید به درنظرگرفتن سن، جنسیت و ارزش‌های فرهنگی فرد بحران‌دیده اجرایی شوند.

 

حمایت؛ یکی از کارهایی که بعد از اتفاقات غیرمنتظره باید اجرایی شود، حمایت از افراد آسیب‌دیده است؛ به این معنا که تصمیم گرفته شود با توجه به شرایط و امکانات با افراد آسیب‌دیده چطور رفتار شود.

در این مرحله کمک به طی‌شدن فرآیند سوگ و ماتم، حمایت غیرمستقیم، ایجاد امید و اطمینان‌دادن سبب می‌شود فرد بحران‌دیده تخلیه هیجانی شود، احساس امنیت کند و قوت قلب بگیرد و راحت‌تر بتواند احساس تنهایی را پشت‌سر بگذارد و فشار‌های روانی را تاب بیاورد و به تعادل روانی برسد. یکی از نکات اساسی در این مرحله این است که حمایت‌ها باید غیرمستقیم باشند. فراموش نکنیم که درست اجرایی‌کردن این مرحله سبب می‌شود بحران و استرس در فرد مهار شود و تحت کنترل دربیاید.

 

جهت‌دهی؛ در این مرحله باید به شکل عملی واکنش نشان داد. اهدافی که در این مرحله پیگیری می‌شود، عبارت است از؛ رهاسازی هیجانی، تسکین، فعال‌سازی و ارتقای مهارت سازگاری است. افراد دچار بحران امکان دارد دچار اختلال در ادراک شده و احساس کند در بن‌بست قرار دارد، بنابراین روش درمان در این مرحله کمک به افزایش راه‌های ممکن برای مراجع و پرهیز از بکارگیری راه‌حل‌های غیرمنطقی است. آموزش روش‌های سازگاری و روابط اجتماعی و کمک به مراجع برای اشتغال و ادامه تحصیل و تدوین برنامه‌ روزانه زندگی و شروع مجدد آنها در این مرحله صورت می‌گیرد.

 

جهت‌گیری مجدد؛ مرحله‌ای که در آن اهداف زندگی‌ مراجعین باید بازبینی و اهداف جدید و روش‌های رسیدن به آنها مشخص شوند. در واقع آماده‌سازی افراد آسیب‌دیده برای ادامه زندگی؛ آماده‌سازی‌ای که با استفاده از روش‌های امیدسازی، شناخت و اعتقاد به تحمل رنج و اعتقاد و پیوند ارتباط با خالق و سرنوشت و بالاخره پیداکردن یک معنا برای ادامه حیات امکان‌پذیر می‌شود.

دیدگاه تان را بنویسید