چند روزی همقدم با همسر شهید روزی طلب-۴

برخورد محمدجواد با اطرافیانش چگونه بود؟

رفتارش با همه اهل خانه نشانه ای از مهربانی و صفا داشت و نه تنها با خانواده خود که خانواده همسر و دیگران نیز از این مزیت رفتاری اش بی بهره نبودند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: محمدجواد[1] پدر[2] را ملک محمود خطاب می کرد و می گفت ملک محمود قربان قدت بروم و پدر در دلش از داشتن چنین فرزندی قند آب می شد و لاحول و لاقوه الا بالله می خواند و به او فوتی می کرد.

محمدجواد نه تنها با پدر خود اینگونه با احترام رفتار می کرد که آنقدر خود را میان خانواده بانو[3] جا کرده بود که پدر عبدالحمید[4] با آمدن محمدجواد همه دردهایش را فراموش می کرد و می گفت دکتر من آمد، درمان من آمد. و او هم سعی می کرد تا جای خالی حمید را برای خانواده به خوبی پر کند.

او برای همسر نیز همین گونه بود و به جای آنکه مدام با الفاظ و کلمات او را مورد مهر قرار دهد تا جایی که می توانست و حضور داشت، با رفتارش او را بی نیاز از محبت می کرد و سعی داشت همه گونه هوای همسرش را داشته باشد.[5]

 

 

 

 

 
  1. شهید محمدجواد روزی طلب، مسئول پرسنلی تیپ امام حسن(ع) شیراز که در بیست و پنجم دی ماه سال 65 به شهادت رسید.
  2. استاد کفش دوزی بود و برای خود مغازه ای داشت. با راه اندازی کفش ملی بسیاری از کفاشان کار خود را از دست دادند و از او به عنوان استادکار برای حضور در تهران دعوت شد. مدتی گذشت که حقوق کارگران درست پرداخت نشد و او درگیری های لفظی ای با مدیران پیدا کرد و عطایشان را به لقایشان بخشید و کار خود را در خانه پی گرفت و بعدها هم به عنوان مددکار امور رسیدگی به خانواده شهدا در بنیاد شهید مشغول شد. او همه زندگی خود را وقف فرزندان آنها کرده بود، با خنده شان می خندید با گریه شان گریه می کرد، برایشان غذا می پخت و خود در میانشان تقسیم می کرد و آنها را به اردوهای زیارتی و گردشی می برد و...
  3. بانو جمیله حسینی، همسر شهید محمد جواد روزی طلب.
  4. شهید عبدالحمید حسینی که در مرحله دوم عملیات بیت المقدس در اردیبهشت سال 61 در منطقه فکه به شهادت رسید.
  5. برگرفته از گفت و گوی بانو جمیله حسینی.

 

 

دیدگاه تان را بنویسید