روزهای پاریس به روایت صادق طباطبایی-۱۲

آیا امام نمایندگان شاه های مراکش و اردن را پذیرفت؟/ آیا میانجیگری رهبران کشورهای اسلامی درباره شاه جواب داد؟/ امام چگونه دولت بختیار را فلج کرد؟

پاسخ امام به نماینده رئیس جمهور پاکستان: شاه‌ فاقد هر گونه‌ پایگاه مردمی در ایران‌ است‌ و هیچ‌ قابل‌ مصالحه‌‎ ‎‌نیست. شاه‌ مشروعیت‌ خود را از دست‌ داده‌ است.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: از زمره‌ آخرین‌ تلاشهایی‌ که‌ برای‌ حفظ‌ شاه‌ صورت‌ گرفت‌ و ناشی‌ از نگرانی‎ ‎‌کشورهای خاورمیانه‌ و خصوصاً دولتهای‌ همجوار بود، میانجیگری‌ سران‌ و فرستادگان‌ ‎‌این‌ کشورها با امام‌ بود.‌

‌‌ملک حسن‌ شاه‌ مراکش‌ و ملک‌ حسین‌ پادشاه‌ اردن، سفیران‌ خود را روانه‌‎ ‎‌نوفل‌ لوشاتو کردند، ولی‌ امام‌ از پذیرفتن‌ آنان‌ امتناع‌ ورزیدند. اما آقای‌ آقا شاهی‌ وزیر‎ ‎‌امور خارجه‌ پاکستان‌ با وساطت‌ و توصیه‌ دکتر حسن‌ ترابی‌ از رهبران‌ جنبش‌ اسلامی‌‎ ‎‌سودان، که‌ قبلاً با امام‌ در نجف دیدار کرده‌ و نیز با برخی‌ از نزدیکان‌ ایشان‌ روابطی‌‎ ‎‌حسنه‌ داشت، موفق شد پیام‌ ضیاءالحق، رئیس‌جمهور پاکستان‌ را به‌ اطلاع‌ امام برساند.‎ ‎‌ظاهراً قبل‌ از این‌ دیدار ضیاءالحق‌ در تهران‌ با شاه‌ دیدار کرده بود.‌

‌‌آقا شاهی سلامهای‌ ضیاءالحق‌ را به‌ امام‌ رساند و ضمن‌ حمایت از امام‌ اعلام‌ کرد،‎ ‎‌دولت‌ او آمادگی‌ دارد هر کمکی‌ را که‌ امام‌ بخواهند و آرزو کنند انجام‌ دهد.‌

‌‌امام ضمن تشکر و بر شمردن خصلت‌ انقلاب اسلامی و اعلام برنامه‌های خود، از‎ ‎‌او خواستند، به‌ عنوان‌ اولین‌ پشتیبانان انقلاب اسلامی، در رسانه‌های خود تبلیغات‎ ‎‌مغرضانه حامیان شاه را خنثی کنند.‌

‌‌آقاشاهی‌ بعد از ذکر مطالبی‌ آمادگی‌ ضیاءالحق‌ را برای‌ وساطت‌ بین امام‌ و شاه‌ اعلام‌ ‌‎ ‎‌کرد.‌

‌‎امام‌ در پاسخ‌ گفتند، قضیه‌ شاه‌ با وساطت‌ قابل‌ حل‌ نیست، امروز ملت ایران‌ با بیداری‌‎ ‎‌و هوشیاری‌ به‌ پا خواسته‌ است‌ و طالب‌ آزادی‌ و استقلال که‌ از اولیه‌ترین‌ حقوق‌ بشر ‌‎ ‎‌است، می‌باشد. شاه‌ فاقد هر گونه‌ پایگاه مردمی در ایران‌ است‌ و هیچ‌ قابل‌ مصالحه‌‎ ‎‌نیست. شاه‌ مشروعیت‌ خود را از دست‌ داده‌ است. او متوسل‌ به‌ حیله‌گری‌ شده‌ است‌ و‎ ‎‌می‌خواهد ما و شما را اغفال کند تا این‌ انقلاب را متوقف کند. من او را خوب‎ ‎‌می‌شناسم.‌

‌‌آنگاه‌ وزیر خارجه‌ پاکستان‌ تلاش‌ کرد خطرات‌ درگیری‌ با شاه‌ و ارتش‌ را آن‌گونه‌‎ ‎‌که‌ در پیام‌ کارتر به‌ امام‌ هم‌ آمده‌ بود به‌ زعم‌ خود به ایشان‌ هشدار دهد، و اینکه‌ ادامه‌‎ ‎‌مبارزات‌ مردم‌ به‌ دلیل‌ حمایت همه‌جانبه امریکا از شاه، بی‌نتیجه‌ است‌ و جز خونریزی‌ ‎‌زیادتر ثمری‌ دیگر ندارد، او در پایان‌ اظهار داشت می‌تواند پیشنهادات امام‌ را برای‌‎ ‎‌آشتی‌ با شاه‌ به گوش شاه برساند.‌

‌‌امام‌ ضمن تشریح‌ بیشتر اوضاع، قاطعانه اعلام‌ کردند که‌ از قبول وساطت جناب‎ ‎‌رئیس جمهور معذور هستند. تلاشهای دیگری نیز توسط فرستادگان‌ دول‌ اروپایی و‎ ‎‌امریکایی صورت‌ گرفت‌ که‌ هیچکدام نتیجه دلخواه آنان را در بر نداشت.‌

‌‌از دیگر اقدامات‌ مو‌ثر و فلج‌کننده‌ علیه‌ بختیار، پیروی‌ مردم‌ از اعلامیه امام‌ بود که‌‎ ‎‌در آن‌ آمده‌ بود: «دولت کنونى که منصوب شاه مخلوع و مجلسینْ غیر قانونى مى‌ باشد، هرگز مورد قبول مردم نخواهد بود. همکارى با این دولت غاصب به هر شکل و به هر نحوى شرعاً حرام و قانوناً جرم است. همان طورى که کارمندان محترم و مبارز بعضى از وزارتخانه‌ ها و ادارات دولتى عمل کرده‌ اند باید از اطاعت وزراى غاصب سرپیچى نموده و در صورت امکان آنان را به وزارتخانه‌ ها راه ندهند.» (صحیفه امام؛ ج 5، ص 427)

 

روز بعد خبرگزاری‌ آسوشیتدپرس‌ گزارش‌ داد: «کارمندان چهار وزارتخانه‌ به‌ دعوت‌‎ ‎‌خمینی‌ وزرای‌ جدید را به‌ وزارت‌خانه‌های‌ مربوطه راه‌ ندادند و وزرای‌ جدید از ‌‎‌دربهای‌ اورژانس‌ و اضطراری‌ فرار کردند.»‌

‌‌دو روز بعد تمامی خبرگزاریها از گسترش‌ سرپیچی‌ و نافرمانی‌ در ادارات دولتی‎ ‎‌خبر دادند.‌

‌‌این‌ حرکت‌ جدید در مورد وزرای‌ دولت‌ بختیار، یعنی‌ نافرمانی‌ مدنی، بخشی‌ از‎ ‎‌برنامه‌های‌ سیاسی‌ تنظیم‌ شده‌ از قبل‌ و مقدمه چینی و زمینه‌سازی برای‌ معرفی‌ و پیروی‌‎ ‎‌از دولت‌ احتمالی‌ در تبعید و موقت بود.‌

‌‌در جای‌ دیگر برنامه‌هایی‌ که‌ برای‌ ایجاد مشروعیت‌ در عرف بین‌الملل افکار عمومی‎ ‎‌جهانیان‌ باید به‌ اجرا در می‌آمد و از سوی‌ دیگر جهت زمینه‌سازی‌ احتمالی‌ تشکیل‌‎ ‎‌دولت‌ در تبعید امام‌ در صورت ضرورت‌ تنظیم‌ شده‌ بود اشاره‌ شد. در اجرای‌ مرحله‌ ‌‎چهارم‌ طرح مذکور، یعنی‌ اقدامات‌ موثر و اعمال‌ حاکمیت‌ مثمرثمر یعنی اصل‌‎ ‎بود که‌‎ ‎‌برنامه‌های نافرمانی‌ مدنی‌ به‌ مرحله‌ اجرا درآمد و بسیار سریعتر از آنچه‌ پیش‌بینی می‌شد به‌ بارنشست.‌

‌‎

 

برشی از کتاب خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 109-112؛ چاپ سوم (1392)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.

دیدگاه تان را بنویسید