روایت انقلابی که ۴۰ ساله شد-۲۰

پیوستن نظامیان به صفوف اعتصابات در تبریز/ فرار سربازان از پادگان‌ها/ ابعاد جهانی اعتصابات تبریز در رسانه ها

به دنبال دستور امام مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها، جمعی از نظامیان تبریز اقدام به از کار انداختن شبکه ارتباطی و کنترل 41 جنگنده اف - 5 کردند و بدین شکل نظامیان رفته رفته به جمع مردم پیوستند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: پس از دستور امام خمینی به سربازان برای فرار از پادگان ها و عدم همکاری با نظامیان، مهمترین اقدامی که در تبریز صورت گرفت از طرف افسران، همافران، درجه داران و سربازان پایگاه نیروی هوایی این شهر بود. گروهی از این نظامیان در 14 آذر 1357 شبکه ارتباطی و کنترل 41 جنگنده اف -5 را از کار انداختند. این خبر در اعلامیه ای که از طرف ایشان نوشته شد به اطلاع مردم رسید. در بخشی از این اعلامیه آمده است:

«بدین وسیله ما افسران و همافران و درجه داران و سربازان پایگاه هوایی تبریز به ملت مستضعف خود که پنجاه سال است در زیر یوغ استعمارگران خونخوار بالاخص امپریالیسم امریکا و عمال خائن و جنایت پیشه اش که در رأس آن شاه جلاد قرار گرفته و نیروهای مادی و معنوی خلق ما را به نفع اجانب سلطه گر غارت می کند پیوستگی و همبستگی خود را به ملت ابلاغ می نماییم و ما از هیچ گونه جان فشانی در راه خلق زحمتکش خدا که همان راه خداست کوتاهی نخواهیم کرد... به علت تسلط بی حد و حصر ضد اطلاعات و رکن دوم بر ما است که تا کنون قدرت فعالیت های علنی و دسته جمعی را در سطح بقیه ادارات و موسسات از ما گرفته و مجبورمان کرده که فعالیت خود را مخفی و زیرزمینی صورت دهیم که به طور مثال در روز سه شنبه 14 آذر 57 حدود ساعت... شب کلیه سیم های ارتباطی و کنترل ... 41 هواپیمای اف -5 را که آماده پرواز بود توسط فرزندان خلق ستمکش که فرمان رهبرمان را که پایگاهش در دل های مسلمانان است و بر روح و جان ملت حکومت می کند یعنی نایب الامام مجاهد کبیر امام خمینی که در اعلامیه ای که در اول محرم 99 انتشار داده بودند سربازان را به ترک محل خدمت و درجه داران را به کم کاری و کارشکنی دعوت کرده بودند به دیده منت پذیرفته اند و قطع گردید...».

 

تبریز در انقلاب

فرار سربازان از پادگان های تبریز نیز آغاز شد. با اینکه گزارش دقیقی از آمار سربازان فراری در دست نیست، ولی شواهدی وجود دارد که گروهی از نظامیان اقدام به این کار کرده اند. برای نمونه در یکی از گزارش های ساواک که بر اساس شنود تلفنی یک ناشناس و آقای قاضی به صورت نوشته شده آمده است: «آقا من یک سرباز وظیفه هستم. حقوق می گیرم. می خواستم بپرسم اشکالی دارد؟ قاضی: تقلید شما بر کی هست؟ سرباز وظیفه می گوید: به خمینی. قاضی می گوید: باشد اشکالی ندارد... {سرباز:} می گویند آقای خمینی گفته که سربازها فرار بکنند. حقیقت دارد؟ قاضی می گوید: این صحبت تلفنی نیست. بیا منزل اعلامیه دارد. نگاه کنید.» حادثه ملموس روز 57/9/27 رخ داد. در این روز تظاهرات بزرگ دیگری در تبریز صورت گرفت. مردم ابتدا در مقابل مسجد جامع شهر اجتماع کردند و با دادن شعارهایی علیه حکومت، گروه گروه در بازار راه افتادند و با تظاهرات به خیابان کوروش رسیدند. در آنجا یکی از نفربرهای حکومت نظامی در برابر تظاهرکنندگان ایستاد و با گاز اشک آور مانع از ادامه راهپیمایی آنان شد.مردم به بازار برگشتند و بار دیگر به سمت خیابان کوروش راه افتادند. پرتاب گلوله های اشک آور این بار نتوانست مانع ادامه راهپیمایی مردم شود و تیراندازی هوایی نیز شروع شد. در این زمان تعدادی از نظامیان، لباس های فرم خود را  در آوردند و به میان مردم رفتند. این کار هیجان فوق العاده ای میان مردم و نظامیان به وجود آورد. سرهنگ امیر احمدی فرمانده نظامیان منطقه شرق تبریز وقتی آهنگ قاطعانه مردم را برای تظاهرات دید بر بالای خودروی نظامی خود برای حاضران سخنرانی کرد. او که تحت تاثیر قرار گرفته بود و گریه می کرد گفت که ما برادر یکدیگر هستیم. «مردم چرا ما را می زنید... ما برادر شما هستیم و به خاطر برادری ما را مجبور به تیراندازی می کنند؟ من دیگر این نان {نظامی گری} را نخواستم بخورم.» 

 

تبریز در انقلاب

سرهنگ امیر احمدی اسلحه کمری خود را بیرون کشید و قصد خودکشی کرد که اطرافیان او مانع از این کار شدند. مردم در این لحظه سرهنگ را روی دستان خود بلند کردند و نسبت به او ابراز احساسات کردند. گروهی دیگر از زره پوش ها بالا رفتند و در کنار درجه داران و سربازان قرار گرفتند. آقای قاضی خبر این حادثه را به شهرهای مختلف داد و گفت که در تظاهرات روز بیست و هفتم 30 نفر از سربازان فرار کردند؛ نیروهای نظامی تانک ها را رها کردند و به پادگان ها برگشتند و مردم به بالای تانک ها رفتند و به مناسبت ماه محرم روی آنها پارچه سیاه نصب نمودند. آقای قاضی در میان این خبرهای خود گفت که شانزده نفر از تظاهرکنندگان به شهادت رسیدند. اما به استناد شنودهای ساواک از مکالمات آقای قاضی، تعداد شهدای این روز از زبان ایشان سه تن عنوان شده است. منابع رسمی عنوان کردند که امروز در تبریز دو تن زخمی شدند.

تظاهرات روز 57/9/27 بسیار گسترده بود. ساواک در این باره می نویسد: «شب مورخ مزبور محمدعلی قاضی طباطبایی جهت نماز مسجد نیامد و سپس اطلاع حاصل شد که قاضی با متظاهرین در خیابان آبرسانی مشغول برگزاری نماز مغرب و عشا می باشد و در خیابان کوروش کبیر نیز جمعیت موج می زد که مامورین با پرتاب گاز اشک آور مردم را متفرق کردند. در راهپیمایی خیابان فرح که به وسیله قاضی طباطبایی ترتیب یافته بود و خود نیز شرکت داشت، میرزا نجف آقازاده یکی از وعاظ افراطی تبریز سخنرانی کرد و اضافه نمود که تا موقعی که خواسته ما را عملی نکنند ما به راهپیمایی ادامه خواهیم داد. تا روزی که این پلید و ناجنس از ایران نرفته و سلطنت را رها نکرده و حکومت اسلامی نشده تظاهرات خودمان را به دستور آقای قاضی طباطبایی ادامه خواهیم داد و تظاهرات تا ساعت 19/45 دقیقه ادامه داشت و در حین سخنرانی میرزا نجف، تیمسار بیدآبادی نیز آمدند و با قاضی طباطبایی صحبت کردند و سرانجام در چهارراه فرح و منصور مردم پراکنده شدند.»

ساواک در ادامه این گزارش یادآور می شود: «کلیه اخبار و اطلاعات رسیده حاکی است که نامبرده نظریه خمینی را مبنی بر ملحق شدن افراد ارتش به مخالفین به هر نحوی که شده پیاده می کند. مدارا کردن واحدهای نظامی با تظاهرکنندگان روحیه افسران و افراد ارتش را ضعیف نموده است و اظهار می کنند ما را به سربازخانه برگردانید و یا اجازه دهید جلو تظاهرات ضد ملی گرفته شود.»

 

تبریز در انقلاب

حادثه پیوستن نظامیان به مردم در تبریز خیلی زود ابعاد جهانی گرفت. رادیو لندن ساعت 19/45 روز 57/9/27 در این باره گفت: «هم اکنون خبری از تبریز به دستمان رسیده است که... گفته می شود در میان سربازان چند مورد مهم تمرد دیده شده است... طی تظاهراتی که امروز به نشانه سوگواری در تبریز انجام گرفت در حدود 20 الی 25 سرباز سلاح بر زمین گذاردند و نیز گفته می شود که تظاهرکنندگان چندین خودروی نظامی را در تصرف خود گرفتند و ظاهرا سربازان از این کار مانع نشدند.»

خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز گزارش داد: «این واقعه هنگامی اتفاق افتاد که نیروهای نظامی به سوی تظاهرکنندگان ضد شاه آتش گشودند و لااقل 3 نفر را زخمی کردند. در این حادثه یک سرباز نیز زخمی شد. اعلامیه رسمی درباره حادثه تبریز تا حد زیادی با آنچه که مخالفان شاه در این مورد ادعا می کنند تفاوت دارد. منابع رسمی اظهار داشتند سرهنگ احمدی از پادگان تبریز، روی یک کامیون نفربر ساخت روسیه ایستاد و از طریق بلندگو خطاب به جمعیتی حدود 600 تظاهرکننده به زبان ترکی مطالبی عنوان کرد.

سرهنگ احمدی با این اقدام توانست از خونریزی جلوگیری کرده جمعیت را آرام نماید. یک مقام رسمی گفت سرهنگ یادشده با حالتی هیجان زده خطاب به جمعیت گفت: «وقتی که ما می توانیم بدون خشونت مطالب خود را بیان کنیم، صحیح نیست که یکدیگر را بکشیم.» صحبت های او 15 دقیقه طول کشید و طی این مدت این سرهنگ راجع به عشق برادری و دوستی صحبت کرد. ظاهرا این اقدام بر رهبران تظاهرات موثر واقع شد و یکی از آنها به سرهنگ احمدی نزدیک شد. ایشان یکدیگر را در آغوش گرفته و گونه یکدیگر را بوسیدند. بر اساس ادعای منابع رسمی بعد از این جریان این واحد ارتشی و تظاهرکنندگان به مدت یک ساعت به اتفاق به راهپیمایی پرداختند تا دوستی و مودت خود را نشان دهند. سپس این جمعیت به آرامی متفرق شد.

پس از پیوستن تعدادی از سربازان به مردم، فرماندهی نظامی تبریز به ناچار بقیه نیروهای نظامی مستقر در محل را راهی پادگان ها و محل های استقرار ارتش کرده از آنجا که بیم برخورد با این دسته از نظامیان که از مقابله با مردم امتناع کرده بودند می رفت، گروهی از معتمدان شهر با فرماندهی نظامی تماس گرفتند و از قول آقای قاضی گفتند که اگر شدت عملی صورت گیرد، مردم به طرف پادگان ها رفته، آنها را تسخیر خواهند کرد. به هر حال حکومت نظامی تبریز از برخورد با سربازان، درجه داران و افسرانی که تمرد کرده بودند، خودداری کرد.

 

 

 

برشی از کتاب تبریز در انقلاب؛ ص 439-443؛ چاپ اول (1383)؛ تدوین: هدایت الله بهبودی؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.

دیدگاه تان را بنویسید