چند روزی همقدم با شهید کلاهدوز

زندگی یوسف و بانو چگونه آغاز شد؟

خرید ساده برای عقد و جهیزیه مختصری شد همه کوله بار زندگی مهربان و صمیمی یوسف و زهرا که در انتهای هشت سال با شهادت یوسف به اوج خود رسید.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: سال 52 بود و شب میلاد بانوی هستی، صدیقه طاهره (س)، قرار بود آن شب یوسف[1] و زهرا[2] پیمانی را برای ادامه زندگی شان به امضا برسانند. از همه خریدهای معمول، زهرا تنها به کیف و کفش سفیدی قناعت کرد و پیراهن سفید را نیز از خواهر به امانت گرفت حتی قرآن و آینه نیز برای سفره عقد تهیه نکردند، مجموع مهمان ها هم به حدود چهل نفر رسید.

جهیزیه مختصری نیز تهیه شد[3] و با هم راهی خانه ای شدند که در طبقه بالای آن حسن[4] و همسر[5] و فرزند کوچکشان زندگی می کردند. کارهای خانه میان زهرا و حوری تقسیم شده بود و هر روز یکی از آنها کارها را به انجام می رساند و این شرایط خوبی را برای پیش بردن کارهای شخصی آنها نیز فراهم آورده بود.

... و اینچنین روزهای خوب شیراز یکی پس از دیگری سپری شد تا روزگاری که یوسف را برای عضویت در گارد ویژه شاهنشاهی فرا خواندند.[6]

 

ادامه دارد...

 
  1. شهید یوسف کلاهدوز، قائم مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در هفتم مهرماه به همراه شهیدان جهان آرا، فلاحی، فکوری و نامجو و نیز تعدادی از رزمندگان اسلام دچار سانحه هوایی شده و به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.
  2. زهرا موزرآنی، همسر شهید.
  3. یوسف اصرار داشت تا وسایل کمی داشته باشند و می گفت: ما باید فقط اسباب ضروری را داشته باشیم چون خانه به دوش هستیم و باید از این شهر به آن شهر برویم.
  4. تیمسار شهید حسن اقارب پرست، معاون فرمانده لشکر 92 زرهی اهواز که در بیست و پنجم مهر ماه سال 63 بر اثر ترکش خمپاره در جزیره مجنون به شهادت رسید.
  5.  حوری کلاهدوز، همسر شهید حسن اقارب پرست و خواهر شهید یوسف کلاهدوز.
  6. برگرفته از گفت و گوی همسر شهید.

 

دیدگاه تان را بنویسید