چرا فرزندان شهید نوری به او «مابا» می گفتند؟

بچه هایش به جای گفتن مامان از واژه مابا استفاده می کردند و همه اینها برای آن بود که طوبی تلاش می کرد تا بدانند که پدر نیز دارند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: وحید، حامد و کوثر[1] هر سه کودک بودند و کوچک، و مادر برای اینکه فرزندانش بدانند که پدر دارند وقتی می خواستند بگویند مامان می گفت بگویید بابا و این کودکان واژه ها را با هم قاطی می کردند و مابا می گفتند و آنقدر علیرضا[2] در خانه حضور نداشت که وقتی برای مرخصی می آمد با او غریبگی می کردند و طوبی بانو[3] مدام برای آنها تکرار می کرد بابا، بابا، بابا و تا به خود می آمدند که بابا نیز مفهوم دارد دوباره علیرضا باید آنها را می گذاشت و می رفت. دفعه آخری که برای مرخصی آمده بود، موقع رفتن به قول بانو پوستش شیشه ای شده بود و انگار صورتش برق می زد که بانویش از او خواست که با فرزندان خردسالشان همراهی اش کنند و علیرضا بی هیچ چانه زدنی پذیرفت.

به اندیمشک که رسیدند در یکی از سوئیت های راه آهن ساکن شدند. بمباران ها شدت یافته بود و به محض رسیدنشان به آنجا صدای بمب افکن های دشمن فضا را پر کرد. علیرضا که یک دست داشت، کوثر را بغل گرفت و از بانو خواست تا سریع بچه ها را به سمت پشت ساختمان بیاورد. آب ها که از آسیاب افتاد، خنده ای کرد و گفت با همه این شرایط حاضری اینجا بمانی؟! و پاسخی از رضایت تحویل گرفت.

مادر همه این مشقات و سختی ها را برای خود و فرزندانش به جان خریده بود، تا آنها خاطراتی از پدر داشته باشند، آخر اینجا که آمده بودند به جای دیدارهای هر سه ـ چهار ماه یک بار، دست کم 15 روز یک بار به خانه سر می زد و آنها را از نزدیک می دید.[4]

 

 
  1. فرزندان شهید علیرضا نوری.
  1. شهید علیرضا نوری، قائم مقام لشکر 27 حضرت رسول (ص) که در نهم بهمن ماه سال 65  در منطقه عملیاتی جنوب شلمچه در حال فرماندهی و هدایت نیروها بر اثر اصابت ترکش به ناحیه سر و سینه به شهادت رسید.
  1. طوبی (منیژه) عرب پوریان، همسر شهید.
  1.  برگرفته از گفت و گوی همسر شهید.

 

دیدگاه تان را بنویسید