یادگاری‌های علیرضا چه بود؟

به یاد نداشت که دست خالی وارد خانه شده باشد حتی اگر برگی از درخت بود نیز با خود به رسم یادگار می آورد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: هر بار که علیرضا[۱] از منطقه می آمد، بین راه پیاده می شد تا چیزی بخرد و چون به اندازه خرید طلا پول نداشت تکه ای بدل می خرید و می آمد، مهم طلا و بدل بودنش نبود، مهم یادآوری اش بود. یکی از دفعاتی که بسیار شدید مجروح شده بود و او را به بیمارستان قائم (عج) مشهد برده بودند، باجناقش که یکی از پزشکان بیمارستان بود به کادر پرستاری سفارش کرده بود که مراقب باشند مجروح از بیمارستان فرار نکند. اما علیرضا زبل تر از این حرف ها بود و در ساعتی که او نبود از بیمارستان خارج شده بود. باجناقش با تهران تماس گرفت تا ببیند به خانه رفته یا نه که با جواب منفی مواجه شد. علیرضا از بیمارستان به سمت حرم رفته بود و بعد از زیارت با اینکه حال مناسبی نداشت از بازار هدایایی خریده و از دوستش خواسته بود که با قطار برنگردند چون ممکن بود شناسایی شود و او ماشینی آورده و علیرضا را به تهران رسانده بود.[۲]

  1. شهید علیرضا نوری، قائم مقام لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) که در نهم بهمن ماه سال ۶۵ در منطقه عملیاتی جنوب شلمچه در حال فرماندهی و هدایت نیروها بر اثر اصابت ترکش به ناحیه سر و سینه به شهادت رسید.
  2. برگرفته از گفت و گوی طوبی عرب پوریان، همسر شهید.

دیدگاه تان را بنویسید