به گزارش ایرنا، چندساعتی بیشتر به رسیدن بهار نمانده که برای لمس حال و هوای پایتخت، رهسپار خیابان های شهر شدم؛ مگر مقصدی بهتر از بازار بزرگ تهران می توان یافت، قدم اول را که از ایستگاه مترو 15 خرداد بیرون بگذاری، هیاهو، شلوغی و سیل جمعیت همراه با صدای «بدو بدو حراجش کردم» دستفروشان جلب توجه می کند.
قدم به قدم خیابان و پیاده رو دستفروشان بساط کرده اند و سر هر یک از آنها با چندین مشتری گرم است و هرزگاهی به موقع گرفتن پول از مشتری صدایشان قطع می شود؛ در بساطشان از شیر مرغ تا جان آدمیزاد می توان یافت.
اگرچه مشتریان از حضور دستفروشان به واسطه ارزانی اجناسشان در گرانی شب عید استقبال می کنند اما حضور آنها باعث گلایه بسیاری از بازاری‌هاست؛ علی آقا حضور دستفروشان را مانعی برای فروش آخر سالش می‌داند، می گوید: «20 ساله اینجا مغازه دارم و هرسال هم وضع همینه! تو طول سال که فروش نداریم اینم از آخر سال که این جماعت (دستفروسان) نمیزارن دوزار کاسب شیم.»
اگرچه این مغازه دار قدیمی دل پری از دستفروش‌ها دارد اما میلاد پسر جوان دستفروشی که چند قدم آن طرف تر روی زمین بساط کرده است، می‌گوید: راه طولانی را از کرمانشاه تا اینجا اومدم شاید فرجی شه و بتونم دست پر برگردم ولایتمون. شهر ما وضعش خوب نیست و زلزله جون شهر را گرفته و داد و ستدی هم در کار نیست.
او ادامه می دهد: چشم امید خانواده به همین بساط دوخته شده و باید هر جور شده دست پر برگردم.
دست فروش‌های متعدد را که رد کنید به پاساژهای معروف بازار می‌رسید که مملو از جمعیت است، زن جوانی با چهره ای برافروخته درباره وضعیت قیمت اجناس و البسه می‌گوید: قیمت‌ها بسیار بالاست، گلایه هم که می‌کنیم مغازه دارها می‌گویند که دلار گران شده و روی قیمت‌ها تاثیر گذار بوده اما چاره ای نیست شاید خودمان بتوانیم با لباس‌های سال گذشته سر کنیم اما بچه همه شوق و ذوقشان برای عید داشتن همین لباس‌های نو است، پس هر طور که شده باید چیزی برای آنها بخریم.

* صف‌های طولانی برای تهیه آجیل!
داستان نوروز اما به همین جا ختم نمی‌شود. مگر می شود عید نوروز باشد و آجیل برای پذیرایی از میهمان نباشد. این جزئی از رسوم مردم ایران زمین است که با هر وضعیت مالی و تا سرحد توان برای پذیرایی از مهمان سنگ تمام بگذارند، این را از صف های طولانی که در مقابل برخی از خشکبار فروشی‌هاست به چشم می‌آید به خوبی می‌توان فهمید. یکی از همین خشکبار فروشی ها در منطقه آریاشهر است که مشتریان برای خرید آجیل شب‌ عیدشان ساعت‌ها در مقابل آن صف می‌کشند.
مهرداد، مرد جوانی که کلافگی‌اش از صف ایستادن کاملا در چهر‌ه اش هویداست، می‌گوید: من تازه ازدواج کردم پدرم نیز از همین مغازه خرید می‌کرد و من هم ترجیح دادم در اولین سال زندگی مشترکم همین کار را بکنم.
او می افزاید: این مغازه به نسبت مناطق بالای شهر هم قیمت بهتری دارد و هم تنوع. آدم نمی‌داند کدام را انتخاب کند و از آنجایی که قیمت‌ها خیلی بالاست واقعا دستمان برای انتخاب بسته است. البته این تنها نظر مهرداد نیست و بسیاری از مشتریان در صف از قیمت‌های بالای آجیل گلایه دارند اما با این حال هرکس به نسبت وضعیت مالی خود آجیل را تهیه می کند تا کام میهمانان نوروزیش شیرین شود.

* ساعت‌هایی که در ترافیک تلف می‌شود
هر چقدر هم از خرید شب عید راضی باشید اما همین که مسیر نیم ساعته، یک ساعت و نیم طول بکشد حتما اعصابتان را مشوش می‌کند. اگر چه امسال بر خلاف سال های گذشته حضور ماموران پلیس راهور را در گوشه گوشه شهر حس می‌کنید اما انگار کاستن ترافیک به همین سادگی هم نیست چون تهرانی‌ها پیش از هر زمان دیگری در شهر تردد می‌کنند و از قضا هر کدام برای رسیدن به مقصدشان عجله دارند اما چاره‌ای جز صبر ندارند. در حالی که قرار است ساعاتی را در همین وضعیت باشید چشمتان به حاجی فیروزهایی می افتد که هر کدام دف به دست و با چهر‌ه‌ای سیاه نوید آمدن عید را می‌دهند.

* شهر به استقبال بهار می‌رود
در خیابان‌ها که قدم می‌زنی در نهایت می بینی شهرداری هم بی‌کار نمانده و اگرچه دیرتر ازسال‌های گذشته به پیشواز عید رفته است اما شهر با تخم مرغ‌های بزرگ رنگی، سفر‌ه‌های هفت سین و گل های رنگارنگی در اکثر نقاط شهر به چشم می‌خورد جلوه‌گری می‌کند. حسین که دانشجوی دانشکده معماری است، می‌گوید: المان‌هایی که در سال نو برای در سطح شهر به کار می‌برند، بعضا جذاب هستند آنقدر که در برخی مواقع من و دوستانم مدتی را توقف می‌کنیم تا از نزدیک کم و کیف کار را ببینیم. اما جای ایده‌های جدید کمی خالیست، که به نظرم با سپرده شدن امور به جوانان کمی از ایده‌های قدیمی فاصله می‌گیریم.

تهرام/9343//1348
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.