گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

حسین کمالی: امام در جایگاه «پدری» قرار داشتند و هیچگاه نقش «برادر» را بازی نکردند

امام این نوع تقسیم بندی های خطی را باور نداشتند، یعنی اصول و مبانی را می گفتند، و این که چه کسی از این اصول تبعیت می کند و یا نمی کند موضوع دوم بود؛ موضوع اول این بود که انقلاب برای محرومین و پابرهنگان است و از همه می خواستند که تبعیت و همراهی کنند

پایگاه خبری جماران، زهرا نوروزعلی: حضرت امام خمینی در 7 فرودین 1367 به مناسبت افتتاح مجلس سوم شورای اسلامی پیامی صادر کردند، و در آن به وظایف نمایندگان مجلس اشاره کردند، و از شرایط و موقعیت جمهوری اسلامی ایران گفتند. در بخشی از این پیام آمده است: «...کشوری همانند ایران که در صدد تحقق اهداف بلند اسلامی است، ممکن است فرازها و نشیب هایی داشته باشد همان گونه که در صدر اسلام نیز چنین بوده است ولی برای یک ملت بزرگ هیچ پیروزی ای بالاتر از تصمیم و عزم و اراده ی استوار آنان برای رسیدن به حق نیست که بحمدالله خداوند آن را به مردم کشور ایران عنایت نموده است و ما به یاری خدا و با همت و اراده ی پولادین مردم در برابر همه مشکلات خواهیم ایستاد و همان گونه که به برکت ایمان و توکل مردم و رزمندگان به پیروزی های بزرگ و معجزه آسایی رسیده ایم و هر روز ما روز موفقیت و امتحان جدید بوده است، بعد از این نیز به راه خود ادامه می دهیم»

به مناسبت صدور این پیام با حسین کمالی، از نمایندگان مجلس سوم شورای اسلامی به گفت و گو پرداختیم که شرح آن در ادامه می آید:

در ارتباط با فضای خاصی که در دوران مجلس سوم در جامعه و در خود مجلس حاکم بود، بفرمایید.

در آن زمان که بحث جنگ فقر و غنا مطرح شد، و حضرت امام در رابطه با کوخ نشینان در مقابل کاخ نشینان توجه ویژه ای داشتند و افراد را تشویق می کردند که به ضعفا و آسیب دیدگان جامعه توجه بیشتری کنند.

 مجلسی شکل گرفت که متفاوت با مجلس قبل بود؛ شاید رویکردی که در مجلس اول وجود داشت رویکردی بود که مبتنی بر اعمال اراده سیاسیونی بود که عمدتا در براندازی حکومت گذشته نقش داشتند. در مجلس بعد تا حدودی کار به محافظه کاران سپرده شد و توانستند جایگاه ویژه ای را در مجلس به دست آورند و گفت و گوهایی که در مجلس و خارج از مجلس انجام می شد نشان می داد که انقلاب آهسته آهسته از اهدافی که به خاطر آن شکل گرفته است فاصله می گیرد و کسانی که انقلاب را شکل داده بودند و انقلاب به دست آنان صورت گرفته بود، یعنی طبقات فرودست و مستضعفین آهسته آهسته به حاشیه رانده می شدند و امام امت در این مقطع وارد صحنه شدند و در حمایت از طبقات فقیر و ضعیف موضع گیری سیاسی کردند و وضعیتی در کشور به وجود آمد که کسانی که به داشتن سرمایه و مکنت یا دفاع از ثروتمندان معروف شده بودند توسط ملت تا حدودی کنار گذاشته شدند، و در مجلس سوم در اقلیت قرار گرفتند، و کسانی رای آوردند که گرایش خود را نسبت به طبقات ضعیف نشان می دادند.

امام در پیام خود به مناسبت افتتاح مجلس سوم، گذشتن زمان تبلیغات و کنار گذاشتن جناح ها، حفظ اتحاد، همدلی، رعایت اخلاق را گوشزد می کند، و همچنین می گوید: «...امروز شاید گناهی بالاتر از کناره گیری نباشد...» چه مباحثی وجود داشت که امام در پیام خود این موارد را مطرح کردند؟

پرچم انقلاب پرچمی نبود که زمین بماند، و قطعا اگر کسی کنار می رفت فرد دیگری کار را به عهده می گرفت، هدف امام حفظ نیروهای انقلاب بود، می خواستند که کسانی که در انقلاب نقش داشتند و زحمت کشیده بودند به بهانه اختلاف سلیقه کنار گذاشته نشوند، و افراد با تفکرات مختلف را زیر یک چتر جمع کنند.

 همان زمان هم مطرح می کردند این که افراد با تفاوت سلیقه وجود داشته باشند، نوعی رحمت است و چیز بدی نیست اما ما باید مجادله احسن داشته باشیم و بتوانیم بهترین را از بین نظرات و راه های مختلف انتخاب کنیم و خود را برادر یک دیگر بدانیم و در مقابل این که نظرات ما جایی پذیرفته نمی شود صحنه را ترک نکنیم و پای انقلاب بایستیم و آن چه را که تلاش کرده ایم و ایجاد شده است، حفظ کنیم.

چرا امام در همان پیام مطرح می کنند «... سرنوشت جنگ در جبهه ها رقم می خورد، نه در میدان مذاکره ها...»؟

مذاکره در مورد جنگ در مقاطع مختلف صورت می گرفت، اما کسانی که مذاکره می کردند همیشه خواستار این بودند که ایران از حقوق خودش عدول کند و این که ایران بخواهد حق طلبی کند و بخواهد دشمن از سرزمین هایی که اشغال کرده خارج شود و عذرخواهی کند و خسارت بپردازد، در دستور کار آن ها نبود، که البته بعدها این موارد به وجود آمد و وقتی دیدند در میدان جنگ موفق نبودند و رزمنده ها پیروز بودند و حتی توانستند به بخش هایی از خاک عراق ورود پیدا کنند، از مواضع خود کناره گیری کرده و خواستار پایان جنگ شدند، و گفتند حتی حاضر به پرداخت خسارت هستند، اما در ابتدای کار به هیچ عنوان این گونه نبود، و این نشان می داد که امام درست تشخیص دادند؛ چرا که اگر قرار بود در شرایطی که در موضع ضعف بودیم مذاکره کنیم، مذاکره ما به نتیجه نمی رسید و مثل دوره های قبل بخشی از خاک کشور را از دست می دادیم، در حالی که با تاکید حضرت امام بر این که سرنوشت جنگ در میدان جنگ رقم می خورد نه در میدان مذاکره، رزمندگان خوب جنگیدند و توانستند دشمن را عقب براند.

امام در این مقطع این موضوع را مطرح می کنند، و حدود دو ماه بعد قطعنامه پذیرفته می شود. در فاصله دو ماه چه اتفاقی می افتد که این طور عمل می کنند؟

اگر دشمن عقب رانده نمی شد، طبیعتا آن ها قطعنامه ای را نمی پذیرفتند و ما نیز قطعنامه را نمی پذیرفتیم، بلکه باید دشمن را از مرزها بیرون می راندیم و بعد قطعنامه را می پذیرفتیم، این دو موضع مکمل یکدیگر هستند، در عملیات های مختلف بر دشمنی که وارد شده بود و پیشروی می کرد غلبه کردیم و بعد از آن قطعنامه را پذیرفتیم اگر در حالتی غیر از این بود نمی توانستیم قطعنامه را بپذیریم، بنا بر این مذاکرات سیاسی در حالی صورت گرفت که ما توانستیم در جبهه های جنگ موقعیت خود را تثبیت کنیم.

این موضوع را از جهت عدم تناقض این دو عرض کردم، اما از این لحاظ که شما زمانی تشخیص دهید که چیزی به نفع مملکت است و تشخیص دهید که دیگر زمان اداره کار به شیوه قبلی نیست و باید شیوه را تغییر دهیم نشان دهنده این است که از هوش مدیریتی و انعطاف مدیریتی خوبی برخوردارید و امام در این مقطع با وجود این که برایشان سخت بود که آتش بس را بپذیرند در حالی که میل داشتند دشمن را تنبیه کنند، و حتی از پذیرش قطع نامه به عنوان نوشیدن جام زهر یاد می کنند، اما وقتی دیدند صلاح مملکت در این است، آتش بس را پذیرفتند.

در آن زمان وضعیت اقتصادی مردم چه طور بود؟

دولت تلاش می کرد با درآمدهای اندک جامعه را اداره کند، و تا حدودی هم موثر بود، اما فعالیت های اقتصادی خاصی صورت می گرفت و عده ای هم به منابع اقتصادی خاصی دست پیدا می کردند و در مقابل واردات و صادرات که ممنوع و آزاد می شد عده ای ثروت مند می شدند و عده ای شرایط زندگی سخت تری پیدا می کردند؛ و این هم زمان با حضور عده ای در جبهه ها بود، که جان خودشان را نیز از دست می دادند و در حقیقت تعارض منافع وجود داشت: عده ای تلاش می کردند منافع ملی را حفظ کنند و عده ای فقط به دنبال منافع خودشان بودند، و این موقعیتی بود که در آن مقطع وجود داشت، و بعد بسیاری از رزمندگان که از جبهه برگشتند مشکل بیکاری و معیشتی داشتند، که افرادی که کشور را اداره می کردند باید تمام موارد را در نظر می گرفتند. وضعیت تولید هم مناسب نبود و فقط تولیداتی انجام می شد که نیازهای روزمره را پاسخ دهد و نیاز به نوعی نوسازی بود که تا حدودی در دولت سازندگی پیش رفت.

سیره امام در ارتباط با افراد در حزب و گروه های مختلف چگونه بود؟

امام در حقیقت در جایگاه پدری خود قرار داشتند و هیچگاه نقش برادر را بازی نکردند؛ یعنی همه افراد را مورد لطف خود قرار می دادند و برای ایشان تفاوت نداشت که این ها در کدام حزب هستند و همه را فرزندان خود می دانستند، و حتی اگر کسانی بودند که جامعه به نوعی آن ها را طرد می کرد، آن ها را نیز به نوعی مورد لطف قرار می دادند، و نسبت به گروه هایی که همراه انقلاب بودند اما توسط جامعه و یا مسئولین مورد بی توجهی قرار می گرفتند، دلجویی می کرد.

من به خاطر دارم در اوایل انقلاب بعضی از افرادی که جوان تر و یا تندتر بودند، راجع به مسائل و یا بعضی مراجع گفت و گوی نامناسبی داشتند که امام حتی در این موارد نیز به آن ها تذکر می دادند و احترامی ویژه و خاص نسبت به مراجع و روحانیون قائل بودند، که تا پایان عمر پربرکتشان نیز ادامه داشت.

این که مردم بعضی افراد را طرد کنند به این خاطر است که گمان می کنند با اهداف انقلاب فاصله گرفته اند، امام چه طور این افراد را در کنار افرادی که در راستای اهداف انقلاب در حرکت بودند جذب و حفظ می کردند؟

امام این نوع تقسیم بندی های خطی را باور نداشتند، یعنی اصول و مبانی را می گفتند، و این که چه کسی از این اصول تبعیت می کند و یا نمی کند موضوع دوم بود؛ موضوع اول این بود که انقلاب برای محرومین و پابرهنگان است و از همه می خواستند که تبعیت و همراهی کنند، اما کسانی بودند که در پیروزی انقلاب و شکل گیری جمهوری اسلامی نقش داشتند، امام این افراد را به خاطر اعتقاداتشان حذف نمی کردند، بلکه سعی می کردند با وجود پایبندی به اصول، این افراد را نیز حفظ کنند و کسی را از قطار انقلاب پیاده نکنند، و در این مورد برخی از افراد بودند که مثلا در مجلس رای نمی آوردند اما امام آن ها را مورد لطف و توجه قرار می دادند یا کسانی که موقعیتی داشتند و موقعیتشان را از دست می دادند، که امام آن ها را به عنوان نماینده خودشان در نهادهای نظامی و غیرنظامی تعیین می کردند، و این نشان می داد که سعی می کردند افراد را زیر چتر انقلاب نگه دارند، و به این صورت نباشد که گروهی را نگه دارند و عده ای را حذف کنند.

شرایط آن دوران به لحاظ وجود احزاب و گروه ها چه طور بود؟

حزب جمهوری اسلامی در آن مقطع به عنوان پایگاه محافظه کاران شناخته نمی شد؛ بلکه به عنوان پایگاه انقلابیون شناخته می شد و از همه طیف ها در آن حضور داشتند، و بعدها با تصمیم مشترک رهبری و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی، گروه سه نفره به عنوان گروه تسویه حزب انتخاب شدند و بنده یکی از آن سه نفر بودم، آقای دکتر جاسبی و آقای حائری زاده یزدی اعضای دیگر گروه تسویه بودند، که املاک و دارایی های حزب را تسویه کردیم و بخشی را به دانشگاه آزاد و بخشی را به کمیته امداد بخشیدیم، و مدارک را هم بعد از تسویه تحویل بیت رهبری دادیم، و حزب در آن مقطع صحنه را ترک کرد.

در همین دوران مجمع روحانیون از جامعه روحانیت فاصله گرفت، و مجموعه ی جدیدی را شکل داد و نوعی فعالیت جدید را شروع کرد، و در حقیقت کشور شاهد رقابتی جدید بود، بین جمعی از روحانیون انقلابی در هر دو گروه که در اداره کشور در طیف بندی سیاسی و اقتصادی با هم به رقابت می پرداختند.

در ارتباط با استفاده حضرت امام از کلیدواژه های اسلام ناب و اسلام آمریکایی در این مقطع زمانی بفرمایید.

بعضی ها در آن مقطع تفکراتی داشتند که بی شباهت به اسلامی نبود که کشورهای متمایل به آمریکا آن را باور داشتند. مثلا کشور عربستان و یا کشورهای حوزه خلیج فارس یا کشورهای شمال آفریقا که به نوعی تابعیت از آمریکا داشتند و مدعی بودند در حال اداره کشور به شیوه های اسلامی هستیم، و ترویج اسلام می کنیم، آن نوع اسلام را که نوعی آمیختگی با فرهنگ غرب داشت، و به نوعی با آداب و رسوم غربی آمیخته شده بود و مماشاتی نسبت به سلطه غرب داشت را مطرح می کردند که امام از آن به عنوان اسلام غیرخالص، اسلام آمریکایی و اسلام غیرناب یاد می کنند، و خواستار آن بودند که در کشور ما اسلام ناب و اسلامی که در صدر اسلام جریان داشته و توسط پیامبر عظیم الشان اسلام به کار گرفته شده است جاری شود؛ این نکته ای بود که امام بسیار به آن تاکید داشتند و کسانی هم که مقلد امام بودند از همین شیوه تبعیت می کردند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.