علت جایگاه ویژه حضرت زینب(س) در اسلام چیست؟

پنجم جمادی الاول سال ششم هجرت بود که حضرت زینب سلام الله علیها در خانه ای از نور به دنیا آمدند. جد بزرگوارشان نام ایشان را زینب گذاشتند تا زینتی برای پدر باشند. ایشان پیام آور قیام عاشورا شدند و پرچم بیدارگری را بر دوش گرفتند.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جماران، سال ششم هجرت بود و پنج روزی از ماه جمادی الاول می گذشت که دختری که زینت پدر بود در خانه ای که مادر سرور زنان عالم بود و پدر شیرمرد دلیر بیشه توحید، چشم به دنیا گشود. نامش شد زینب. بعدها پیام رسان واقعه عاشورا و سرزمین کربلا شد. بانویی که در بلاغت و فصاحت زبان، جا پای جای پدر گذاشته بود و چون زبان می گشود می گفتند علی است که دادِ سخن داده است. حال بر آنیم که به این پرسش که حضرت زینب(س) چه مقام و منزلتی در اسلام دارد؟ پاسخ دهیم:

 

پاسخ اجمالی:

حضرت زینب (س) یکی از بافضیلت‌ ترینِ زنان جهان، دارای جلالت شأن، منزلت والا، قوّت استدلال، برترى عقل، استوارى قلب، فصاحت زبان و بلاغت بیان، بانویی شجاع و با شهامت، سخنور و مفسر بود. حیات آن حضرت با صبر و شکیبایی و مقاومت در برابر مصائب فراوان همراه بود. منزلت و جایگاه ایشان در خاندان پیامبر(ص) بسیار رفیع است. بعد از حادثه غمبار عاشورا سرپرستی کاروان اسرا را بر عهده گرفت. خطبه های با صلابت و کوبنده در مجلس ابن زیاد و یزید، گویای فصاحت و بلاغت و علم دانش آن بزرگوار است.

 

پاسخ تفصیلی:

حضرت زینب(سلام الله علیها) در روز پنجم جمادی الاول سال ششم هجری در خانه پاک علی و فاطمه(علیهما السلام) متولد شدند. البته این دیدگاه مشهور شیعه درباره تاریخ ولادت آن حضرت است و درباره روز و سال ولادت ایشان نظرات تاریخی دیگری نیز وجود دارد.(1) وقتی حضرت زینب به دنیا آمدند و این خبر به گوش رسول گرامی اسلام رسید، به منزل فاطمه(سلام الله علیها) آمدند و فرمودند: «دخترم، نوزادت را نزد من بیاور». وقتی او را نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آوردند، رسول خدا(ص) او را به سینه مبارک چسباندند و صورت بر صورت نوزاد نهادند و باصدای بلند و به شدّت گریستند، چنانکه اشک از گونه های مبارکشان سرازیر شد. و در جواب حضرت زهرا سلام الله علیها که علت گریه را جویا شدند، فرمودند: دخترم فاطمه جان، این دختر به بلاهایی گرفتار آمده و با انواع مصیبت ها و دشواری های جانکاه مواجه خواهد شد... و فرمودند: هر که بر مصیبت های این دختر بگرید مانند آن است که بر دو برادرش؛ یعنی حسن و حسین(علیهما السلام) گریسته باشد سپس رسول خدا(ص) نام نوزاد را زینب نامیدند.(2)

 

القاب حضرت زینب(سلام الله علیها)

حضرت زینب(سلام الله علیها)، القاب زیادی دارند از جمله: (عقیله بنی هاشم: بانوی خردمند بنی هاشم).(3)؛ (کَعبَهُ الرّزایا: قبله رنج‌ها)؛ (نائِبَهُ الزَهراء(سلام الله علیها): جانشین و نماینده حضرت زهرا)؛ (نائِبَهُ الحُسَین(علیه السلام): جانشین و نماینده امام حسین) ؛ (مَلیکَهُ الدُنیا)؛ (عالِمَهُ غَیرَ مُعَلِّمَه: دانای بی آموزگار)؛ (فَهِمَه غَیرَ مُفَهِّمَه: فهمیده بدون فهماننده)؛ (عَدیلَهُ الخامِس مِن اَهلِ الکَساء: همتای پنجمین نفر از اهل کساء)؛ (کَفیلَهُ السَجّاد: سرپرست امام سجاد(علیه السلام)؛ (سِرُّ أبیها: راز پدرش امام علی(علیه السلام)؛ (الصِدِّیقَهُ الصُغری: صدیقه کوچک)؛ (عابِدهُ آلِ عَلى: پارسای خاندان امام علی(علیه السلام)؛ (بَطِلَهُ کَربَلاء: قهرمان کربلا)؛ (عَظیمَهُ بَلواها: بانویی که امتحانش بزرگ بود)؛ (الباکِیة: بانوی گریان)؛ (سَلیلهُ الزَهراء: خلاصه حضرت زهرا)؛ (امینه اللّه: امانت‌ دار الهی)؛ (آیَهُ مِن آیاتِ اللّه: نشانه ای از نشانه ‌های خدا)؛ (مَظلُومَهُ وَحِیدَه: ستمدیده تنها)؛ (صابِرَهُ مُحتَسِبَه: صبور برای خداوند).(4)

او به دلیل اینکه مصایب فراوان دید، «امّ المصائب» نامیده شد؛ مصیبت درگذشت جدّش پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله)، مصیبت درگذشت مادرش زهرا(سلام الله علیها) و رنج‌هاى او، محنت‌هاى پدرش امیر مؤمنان على(علیه السلام) و مصیبت کشته شدن او، محنت و شهادت برادرش حسن(علیه السلام) و مصیبت بزرگ شهادت برادرش حسین(علیه السلام) را از ابتدا تا انتها، شاهد بود و از کربلا به اسارت برده شد.(5)

 

فضایل و مناقب حضرت زینب(س)

حضرت زینب سلام الله علیها در زمره بافضیلت‌ ترینِ زنان جهان، دارای جلالت شأن، منزلت والا، قوّت استدلال، برترى عقل، استوارى قلب، فصاحت زبان و بلاغت بیان بود و این، از سخنرانى‌ در کوفه و شام که گویى از زبان پدرش امیر مؤمنان(علیه السلام) ایراد مى‌ شد دانسته مى‌ شود، و نیز از احتجاج بر یزید و ابن زیاد، آنگونه که آنها را خاموش کرد، تا آن جا که به بدگویى و ناسزا گفتن و مسخره کردن و دشنام دادن که سلاح افراد ناتوان از دلیل آوردن است پناه بردند و از زینب کبری(سلام الله علیها) شگفت نیست که این گونه باشد؛ چرا که او شاخه‌ اى از شاخه‌ هاى درخت پاک [رسالت]‌ است.(6)

او در وقار و شخصیت همچون خدیجه(سلام الله علیها) در حیاء و عفّت، مانند مادرش فاطمه(سلام الله علیها) در شیوایی و رسایی بیان، چون پدرش علی(علیه السلام) در حلم و صبر انقلابی همانند برادرش حسن(علیه السلام) و در شجاعت و قوّت قلب مانند برادرش حسین(علیه السلام) بود.(7)

حضرت زینب(سلام الله علیها) پس از مادرشان فاطمه سلام الله علیها و جدّه‌ شان خدیجه سلام الله علیها، شریف ترین و بزرگترین زنان اسلام بوده است. زندگانى پر ماجرا و سخنان پرمعنا و خطبه ‌هاى بلیغ و رساى او در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و زهد و عبادت و سایر خصال عالى او بهترین گواه این مُدّعاست.(8)

ایشان تربیت شده خاندان وحی بودند. به کوچک و بزرگ احترام می‌گذاشتند و هیچ گاه چهره ترش نمی‌کردند. همیشه در سلام کردن [به بانوان و محرمان] پیش دستی می‌کردند و در مقابل مهمان از جا بر می‌خاستند و مقام او را ارج می‌نهادند. با اینکه عبداللّه بن جعفر از بزرگان و ثروتمندان مدینه بود و در خانه، کنیز و غلام و... داشت؛ امّا زینب(سلام الله علیها) در کارهای خانه آنان را یاری می‌دادند و جویای احوالشان می‌شدند تا اگر مشکلی دارند، آن را برطرف کنند.(9)

روزى حضرت زینب(سلام الله علیها) در محضر دو برادرش حسن و حسین(علیهما السلام) نشسته بود. آنها درباره بعضى از گفتار رسول خدا(صلى الله علیه و آله) با هم گفت ‌وگو مى‌ کردند. در این هنگام، حضرت زینب(سلام الله علیها) به دنبال سخنان برادرانش، نکات جالب و زیبایى را بیان فرمودند. پس از تمام شدن نکات و توضیحات حضرت زینب(سلام الله علیها)، امام حسن(علیه السلام) به خواهرشان فرمودند: «إِنَّکِ حَقّاً مِنْ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مِنْ مَعْدَنِ الرِّسالَةِ»؛ (به راستى که تو از درخت نبوّت و معدن رسالت هستی). براى اثبات نبوغ آن بزرگوار، شاهدى گویاتر از نقل خطبه مشهور حضرت زهرا(سلام الله علیها) وجود ندارد.(10)؛ چرا که ایشان در آن زمان بیش از پنج سال نداشته است!(11)

حضرت زینب(سلام الله علیها) وارث خاندانى بود که سرسخت‌ ترین دشمن آنان «یزید» درباره‌ شان گفته است: «إِنَّ هؤُلاءِ وَرَثوُا الْعِلْمَ وَالْفَصاحَةَ وَ زَقُّوا الْعِلْمَ زَقّاً»؛ (اینان خاندانى هستند که فصاحت و دانش را از پیامبر(صلى الله علیه و آله) به ارث برده‌ اند و آن را همراه شیرخوارگى از پستان مادر‌ می مکند).(12)

زینب کبری(سلام الله علیها) همچون مادرشان حضرت فاطمه(علیها السلام) نمازشان را اوّل وقت به جا می‌آوردند و در انجام آن بسیار دقّت داشتند. هنگام نماز، کارها را رها کرده، به نماز می‌پرداختند. حضرت چنان غرق در نماز و عبادت می‌شدند که گویا در این دنیا نیستند و محو معبود یکتا می‌ شدند. (13) نمازهای شب حضرت در طول زندگی؛ به ویژه در دوران اسارت و در مسیر کوفه و شام معروف است، تا آنجا که برادرشان از ایشان درخواست می کنند که در نماز شب برادرشان را فراموش نکنند. امام سجاد(علیه السلام) مى‌ فرمایند: «در آن شب دیدم عمه‌ ام زینب(سلام الله علیها)، نشسته مشغول نماز و عبادت بود». امام حسین(علیه السلام) به قدرى به خلوص، عرفان و بندگى زینب(سلام الله علیها) اعتقاد داشتند که هنگام خداحافظى آخر، از خواهرشان درخواست دعا کردند و به ایشان فرمودند: «یا اخْتاهُ! لا تَنْسَیْنِى فِى نافِلَةِ اللَّیْلِ»؛ (خواهرم مرا در نماز شب فراموش مکن).(14)

 

در کنار مادر

در مدتی که حضرت زینب(س) تحت تربیت رسول خدا(ص) و امام علی(ع) و حضرت زهرا(علیها السلام) بود، توانستند تجارب خوبی به دست بیاورند. و در کنار این فراز و نشیبها و خاطرات تلخ و شیرین زندگی، خود را برای ادامه حرکت و تلاش در راه خدا و استقبال از مشکلات و مصائب زندگی آماده کنند. در تمام دوران حزن و اندوه مادر بعد از رحلت پیامبر(ص)، با مادر در کنار ایشان بودند و شاهد ظلم و جنایت غاصبان و دشمنان در حق اهل بیت پیامبر(ص) بودند. در داستان فدک و در دفاع از حقوق اهل بیت(ع) کنار مادرشان بودند به طوری که خود یکی از راویان آن خطبه به شمار می‌ آیند.(15)

 

ازدواج

حضرت زینب(س) در سال هفدهم هجری و در سن 17 سالگی با عبدالله جعفر ازدواج کردند. عبدالله پسر جعفر طیار است. جعفر طیار برادر امیرالمومنین(علیه السلام) و از پیشگامان در راه اسلام و از مجاهدان راه خدا بود. عبدالله مورد وثوق امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود و بعدها نیز در جنگها و برنامه های آن حضرت شرکت و حضوری چشمگیر داشت تا جایی که در جنگ صفین او یکی از فرماندهان سپاه امام(علیه السلام) به حساب می آمد. عبدالله علاقه مند بود که با حضرت زینب(سلام الله علیها) ازدواج کند؛ ولی حیا داشت که او را مستقیما از امیرالمؤمنین(علیه السلام) خواستگاری کند. لذا قاصدی به حضور امام فرستاد و خواستگاری خود را عرضه داشت. امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز او را برای این امر سزاوارتر دیدند و با آن موافقت کردند و مهریه زینب(سلام الله علیها) را به میزان مهریه ی مادرشان قرار دادند.(16) اما این ازدواج فرخنده، یک شرط نیز به همراه داشت. شرط این ازدواج آن بود که اگر امام حسین(علیه السلام) به مسافرتی می روند، زینب(سلام الله علیها) نیز مجاز باشند که او را همراهی کنند و عبدالله مانع این کار نشود. این شرط در خصوص ملاقات این دو خواهر و برادر نیز به چشم می خورد و البته که کمتر روزی اتفاق می افتاد که این دو یکدیگر را ملاقات نکنند.(17)

 

تعلیم دین به بانوان کوفه

زمانى که امیرالمؤمنین(علیه السلام) مرکز خلافت خود را از مدینه به کوفه منتقل کردند، حضرت زینب(س) نیز با شوهرشان عبداللَّه بن جعفر به کوفه آمد و در آنجا ساکن شدند. در این مدت حضرت زینب نیز به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشتند. در کوفه مجلس درسى براى زنها تشکیل دادند و براى آنها قرآن را تفسیر مى‌ کردند.(18) آن حضرت از محدثان و راویان حدیث اند. احادیث ایشان از مادر، پدر، برادران، امّ سلمه، امّ هانى و دیگر زنان است.(19)

 

همراه با قیام برادر و مروِج انقلاب حسینی

حضرت زینب(سلام الله علیها) از آغاز قیام امام حسین(علیه السلام) با برادر خویش همراهی کردند و در تمام دوران‌ قیام، همدل و رازدار ایشان بودند. شب عاشورا و گفتگوهایشان با برادر، روز عاشورا و استقبال‌ شکوهمندشان از شهیدان، شب یازدهم محرّم و رثاى جانسوزشان در کنار قامت خونین برادر و خطابشان به پیامبر خدا(ص)، اینها جلو ه ای از صفحات زرّین و جاودانه زندگانى سرشار از جلالت، شکیبایى و والایى ایشان است.(20)

 

آن حضرت، استوار و شکوه مندانه پس از حادثه عاشورا، سرپرستى قافله اسیران را بر عهده گرفتند. وقتی مردم کوفه فرزندان پیامبر(ص) را آن گونه دیدند، گریه و شیون سر دادند، حضرت زینب(سلام الله علیها) با صلابت و محکم این گونه سخن گفتند: اى کوفیان! اى نیرنگ بازان و خیانتکاران و بى‌ وفایان! اشکتان خشک و ناله ‌تان آرام مباد! مَثَل شما، مَثَل کسى است که رشته ‌هاى خود را پس از تابیدن، از هم باز مى‌ کند ... واى بر شما! مى‌دانید چه جگرى از پیامبر(صلى الله علیه و آله) پاره پاره کردید و چه پیمانى را شکستید و کدامین پرده ‌نشین او را بیرون کشیدید و چه حرمتى از او هتک کردید و چه خونى از او ریختید؟!

 

آن حضرت زبان على(علیه السلام) در کام داشتند. مردمانى که بارها، خطابه‌ هاى مولا را شنیده بودند، کلام و خطابه على(علیه السلام) را به عیان دیدند، و کسى گفت: «به خدا سوگند، زنِ باحیایى چنین سخنور، ندیده بودم. گویى زبان على(علیه السلام) را بر کام دارد». خطابه‌ هاى حضرت زینب(سلام الله علیها) در اوج فصاحت و بلاغت و تأثیر گذارى بیان مى‌ شد، که او خود، فرزانه‌ اى موقعیت شناس بودند.(21)

 

دکتر بنت الشاطی در توصیف حضرت زینب(سلام الله علیها) این گونه سخن می گویند: «زینب(سلام الله علیها) آیینه تمام نمای یک خانم شجاعی است که در لحظات بسیار سخت و بحرانی، کاری کارستان انجام دادند. ایشان را شیرزن کربلا نامیدند؛ چراکه ایشان اولین خانمی بودند که در لحظات سخت با یتیمان و اسیران همدردی می کردند، بر بالای سر محتضران حاضر می شدند، برای انتقام خون شهیدانی که بدن هایشان عریان در کربلا مانده بود قیام کردند و نگذاشتند خون های به ناحق ریخته آنان به هدر رود و پایمال شود. زینب کبری(سلام الله علیها) علی رغم عمر کوتاهشان بعد از حادثۀ عاشورا (یک سال و نیم)؛ توانستند حزن و اندوه آن حادثۀ عظیم را در دل شیعیان آن چنان شعله ور کنند که تا دنیا باقی است، این شعله خاموش نخواهد شد. آن بانوی بزرگ در این مدت کوتاه توانستند مسیر تاریخ را عوض کنند، لذت پیروزی ظاهری و موقتی را بر کام ابن زیاد و یزید و بنی امیه، چنان تلخ کنند که منجر به فضاحت و رسوایی دولت اموی شود.(22)

 

وفات

حضرت زینب(سلام الله علیها) در 15 رجب سال 62 ه. ق در سن 57 سالگى - حدود یک سال و نیم بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) - از دنیا رفتند و در نزدیکى دمشق در روستاى «راویه» به خاک سپرده شدند. اکنون این روستا، به «زینبیه» شهرت دارد و به شهر متصل است.(23) البته اقوال دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که چندان مشهور نیست. در تاریخ، از علت وفات آن بزرگوار چیزی ذکر نشده است. (24)

 

پی نوشت:

(1). برای اطلاعات رجوع کنید به : زینب الکبری تالیف شیخ جعفر نقدی، ص17، ریاحن الشریعه تالیف محلاتی، ج3، ص33.

(2). الموسوعه الکبرى عن فاطمه الزهراء(سلام الله علیها)، انصاری زنجانی خویینی، اسماعیل، دلیل ما، قم، 1386، چاپ دوم، ج ‌۱، ص ۱۴۴.

(3). خصائص زینبیه، جزائری، سید نورالدین، تحقیق: ناصر باقری بیدهندی، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۷ش، چاپ هفتم، ص ۶۵.

(4). زندگانی حضرت زینب، (رسالتی از خون و پیام)، قائمی، علی، انتشارات امیری، تهران، 1383ش، چاپ دوم، ص 31.

(5). دانش نامه امیرالمومنین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث و تاریخ، محمدی ری شهری، محمد، دارالحدیث، قم، بی تا، ج‌1، 167.

(6). باکاروان شام، هاشمى نوربخش، حسن، مشعر، تهران، بی تا، چاپ اول، ص71.

(7). الخصایص الزینبیه، جزایری، سید نورالدین، مکتبه الحیدریه، قم، 1383، ص 160.

(8). زینب عقیله بنى هاشم(سلام الله علیها)، رسولى محلاتى، سید هاشم، نشر مشعر، تهران، بی تا، چاپ اول، ص 9.

(9). زندگانی حضرت زینب (رسالتی از خون و پیام)، ص 16.

(10). بلاغات النساء، ابن ابی طاهرابن طیفور، ابوالفضل، شرح و تصحیح: احمدالالفی، مطبعه مدرسه والده عباس الاول، قاهره، 1326، ص 12.

(11). سرّ نینوا، زینب کبرى(سلام الله علیها)، محسن زاده، محمد على، نشر مشعر، تهران، 1388ش، چاپ اول، ص 35.

(12). با کاروان شام، همان، ص72.

(13). داستانهایی از زندگانی حضرت زینب(علیها السلام) کربندی، علیرضا، انتشارات واسع، مشهد، 1391ش، ص 17.

(14). با کاروان شام، همان، ص71.

(15). من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، دفتر انتشارات اسلامى،‌ قم‌، 1413 ق،‌ چاپ دوم‌، ج 3، ص 567؛ علل الشرایع، شیخ صدوق، محمد بن علی، داوری، قم، 1385ش، چاپ اول، ج1، ص248.

(16). 480یا 500 درهم و هر درهم معادل یک مثقال شرعی نقره است که هر مثقال 18 نخود است.

(17). ریاحین الشریعه در ترجمه دانشمندان بانوان شیعه، محلاتی، ذبیح الله، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1368ش، چاپ اول، ج3،‌ ص41.

(18). زینب عقیله بنى هاشم سلام الله علیها، ص26.

(19). فاطمه زهرا(علیها السلام) شادمانى دل پیامبر، رحمانى همدانى، احمد؛ افتخارزاده‌، سید حسن، انتشارات بدر، تهران‌، ۱۳۸۱ش،‌ چاپ چهارم، ص ۸۶5.

(20). ریاحین الشریعه، ج3 ص41 ؛ زینب کبری، از ولادت تا شهادت، قزوینی، سید محمد کاظم، مترجم: کاظم حاتمی طبری، پیام مقدس، قم، 1386، چاپ دوم،ص 94.

(21). دانش نامه امیرالمومنین (ع) بر پایه قرآن و حدیث و تاریخ، ج‌1، 167.

(22). السیده الزینب، عقیله بنی هاشم، عبدالرحمن، عایشه، مترجم: سیدرضا صدر، بوستان کتاب، قم، 1388ش، چاپ هشتم، ص ۹.

(23). با کاروان شام، همان، ص67.

(24). زینب کبری، همان، ص27.

 

دیدگاه تان را بنویسید