اینکه همه کشورهای غربی به یکباره خواستار اخراج دیپلمات های روسیه باشند، خود نشانه واضحی از هماهنگی میان آنها است.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، خبرگزاری اسپوتنیک گزارش داد: ماجرای مشکوک مسموم شدن یک شهروند روس در لندن و سپس هجمه هدفمند کشورهای غربی ضد مسکو را نمی توان یک اتفاق دانست بلکه باید توجه داشت که ماجرایی پشت پرده است.

ادعای اینکه شخص مسموم شده یک جاسوس سابق روس بوده و روسیه تصمیم گرفته وی را نابود کند، یک ادعای مسخره بیش نیست؛ زیرا اگر سازمان اطلاعات روسیه می خواست این جاسوس را نابود کند سال ها پیش زمانی که مشخص شد این جاسوس دو جانبه است او را از بین می برد؛ نه اینکه چند سال صبر کند و پس از اینکه این جاسوس آخرین اطلاعاتی را که در اختیار دارد را نیز لو دهد، وی را که دیگر مهره ای سوخته بیش نیست، ترور کند.

علاوه بر اینکه قطعا این سازمان راهکار های بسیار زیادی را دارد که جاسوس سابق خود را به گونه ای نابود کند که انگشت اشاره به سمت روسیه نرود و دستکم ماجرا نیاز به تحقیقاتی گسترده داشته باشد تا مشخص شود چه کسی وی را ترور کرده؛ نه اینکه همان ابتدا بخواهند تشخیص دهند که کار، کار روسیه بوده است.

حال به این ماجرا همزمانی آن با انتخابات روسیه را اضافه کنید و توجه داشته باشید که هر کشوری زمان انتخابات مهم خود تلاش می کند تا بتواند آرامش ایجاد کند و کشور از تنش دور باشد.

یک کارشناس سیاسی بسیار غیر حرفه ای هم پس از قرار دادن اتفاق های پیش آمده و تنش های سیاسی بعد از آن در کنار هم می تواند تشخیص دهد که کاسه ای زیر نیم کاسه است.

اینکه همه کشورهای غربی به یکباره خواستار اخراج دیپلمات های روسیه باشند خود نشانه واضحی از هماهنگی میان آنها است.

بدیهی است که شکست نقشه های غرب در مقابل روسیه منجر شده که کشورهای غربی تصمیم بگیرند اقدامی علیه روسیه انجام دهند.

اینکه روسیه در ماجرای شبه جزیره کریمه و اوکراین در مقابل آنها ایستاد و سپس در سوریه طرح های آنها را منهدم کرد، و در ماجرای طرح آمریکا برای تحریم ایران، در مقابل آنها ایستاد و در شرق آسیا کنار چین مقابل جنگ افروزی های آمریکا و غرب ایستادگی کرد و در مجامع بین المللی امروزه نفوذ روسیه روز به روز افزایش می یابد، خود بهانه ای است که غربی ها بسیار از روسیه رنجیده باشند و بخواهند تلافی کنند.

در واقع آمریکا دو طرح را برای مهار روسیه و چین که بزرگ ترین رقبای آمریکا در جهان به حساب می آیند را در پیش گرفته، عوارض مالی بر کالای چینی و همچنین فشار های سیاسی بر روسیه.

انگلیس هم در ماجرای روسیه مهره ای بیش نیست.

آمریکایی ها در حال آماده سازی زمینه کارهای آتی خود ضد دیگر کشورها به خصوص ایران هستند و این ماجرا می تواند اخطاری به روسیه باشد تا نقشه های آتی آنها را بر هم نزند.

با اینکه بسیاری بر این باورند که این تنش ها می تواند جهان را به زمان جنگ سرد بازگرداند، اما با این وجود سیاست های فعلی آمریکا و متحدانش همه معادله ها و توافق های بین المللی را زیر پا گذاشته، می توان گفت ادامه این روند نه فقط منجر به ایجاد مجدد دو جبهه شرق و غرب خواهد شد بلکه می تواند منجر به یک جنگ تمام عیار گردد و حتی ممکن است منجر به یک جنگ جهانی سوم گردد.

بسیاری از کارشناسان باور دارند که رفتارهای تندرویانه ترامپ دقیقا مشابه رفتارهای اسلاف خود در جنگ های جهانی اول و دوم شد که منجر به شروع این دو جنگ ها شد و در نهایت ابرقدرهای نظامی بزرگ وقت مانند آلمان و فرانسه و انگلیس و ژاپن را نابود کرد.

بدیهی است ادامه این شرایط منجر می شود تا روز به روز جبهه بندی ها افزایش یابد و کشورهایی مانند ایران که تلاش می کند در هیچ جبهه ای قرار نداشته باشد مجبور خواهند بود جبهه خود را مشخص کنند و با توجه به شرایطی که امروزه در جهان شاهد آن هستیم و به قول ترامپ آمریکا در جبهه ای قرار دارد که مجبور است خود به تنهایی جور همه را بکشد؛ در حالی که جبهه متحد روسیه جبهه ای است که همه اعضای آن تعامل ایجاد می کنند و جنگ های فعلی و قدیمی  در جهان نشان داده جبهه ای که اعضای آن تعامل دارند، همیشه در میدان نبرد پیروز خواهد بود.

به این ماجرا بی اعتمادی اروپایی ها به آمریکا و رفتارهای خود خواهانه آن را اضافه کنید تا متوجه شوید ادامه این روند جهان را به چه سمت و سویی سوق خواهد داد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.