استراتژی «تفرقه بینداز و حکومت کن» ریاض، موفقیت‌ های ناچیزی داشته و هیچ خللی بر نفوذ ایران در منطقه وارد نکرده است.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، هفته نامه آمریکایی «نیشن» در مطلبی به قلم «خوان کول» نوشت، رفتارهای به شدت نامعقول عربستان سعودی سوالاتی را در سراسر جهان برانگیخته است. بعد از چندین دهه که ریاض حضور کمرنگی داشت و عمدتا با استفاده از ثروت نفتی خود، در امور جهان مداخله می‌ کرد، هم ‌اکنون ماشین نظامی - اطلاعاتی سعودی‌ ها یک جنگ ظالمانه را در یمن آغاز کرده، قطر به عنوان یک کشور کوچک را تحت تحریم قرار داده، تلاش می ‌کند لبنان را بی ‌ثبات کند، به دنبال التیام دادن زخم‌ های ناشی از شکست خود در سوریه است و در حال پرورش نیروهایی بالقوه در عراق است. «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان بر قدرتی که در اختیار دارد متمرکز شده است. مسئله اصلی در اینجا، رقابت عربستان سعودی با ایران برای جایگاه هژمونی منطقه ‌ای است.

نفوذ ایران تقریبا از صفر در دهه 1990 به نفوذ امروز بر بخش ‌های شرقی خاورمیانه رسیده است. کنترل انصارالله بر یمن در سال 2015 افزایش یافت و در حالی که این یک تحول داخلی و محلی بود، عربستان پروژه ایران هراسی خود را مطرح کرد. حزب ‌الله لبنان که از حمایت ایران برخوردار است نیز از سال 2016 اتحاد ملی دولت را در اختیار دارد. دولت «بشار اسد» دیگر متحد ایران نیز در جنگ داخلی سوریه پیروز شده است و مهره عربستان در این کشور شکست خورده است. روابط ایران با حماس هم در مسیر بهبودی است.

خصومت عربستان با ایران مرتبط با ناسیونالیسم و امنیت است و ربطی به اقتصاد ندارد. هر دو کشورهای نفتی، و هر دو عضو اوپک هستند. آنها برای در اختیار گرفتن بازارهای صادراتی رقابت نمی کنند. ایران پس از امضای برجام در سال 2015 به بازار صادرات نفت بازگشت.

عربستان سعودی که فاقد قابلیت‌ های پیاده نظام است، نمی ‌تواند در یک جنگ متعارف در جبهه ‌های نبرد بر ایران چیره شود.آنگونه که استراتژیست‌ های سعودی نتیجه گیری کرده اند تنها راهی که می ‌توانند نفوذ ایران در منطقه را کاهش دهند، استراتژی «تفرقه بیانداز و حکومت کن» است.

برای مثال لبنان را در نظر بگیریم. در این کشور رئیس جمهور همواره مسیحی، نخست وزیر سنی، و رئیس مجلس فردی شیعه است. در سال 2016، «میشل عون» با کسب 83 کرسی از 128 کرسی پارلمانی به عنوان رئیس‌ جمهور لبنان برگزیده شد و او که ژنرال بازنشسته بسیار محبوب و متحد مسیحی حزب الله بود، «سعد الحریری» را متقاعد کرد که علیرغم مواضعی که علیه حزب ‌الله داشت، به عنوان نخست وزیر آغاز به کار کند. بنابراین حزب الله بر کابینه تسلط یافت و لبنان را در مدار ایران قرار دارد.

پدر حریری چندین دهه پیش به عنوان یک پیمانکار میلیاردها دلار در عربستان سرمایه گذاری کرده بود، و حریری تابعیت سعودی دارد. به نظر می رسد محمد بن سلمان، سعد حریری را وادار به استعفا کرده تا لبنان را به هرج و مرج بکشاند. مشکلات در لبنان ممکن است به حدی برسد که میشل عون مجبور شود از سمت ریاست‌ جمهوری کشورش کناره ‌گیری کند. قرار است انتخابات پارلمانی لبنان در ماه مه 2018  و تحت قوانین جدید و نسبی برگزار شود.

بنا بر اسناد دیپلماتیک فاش شده، طرح ولیعهد عربستان خیلی سریع از حمایت پشت پرده کابینه رژیم صهیونیستی برخوردار شد؛ در حالی که مقامات اسرائیلی صریح و بی ‌پرده درباره ائتلاف با کشورهای حاشیه خلیج ‌فارس چون عربستان سعودی در مقابل ایران و همپیمانان این کشور برخورد کردند. اعمال فشار به حزب ‌الله برای ترک سوریه که اکنون از لوث گروه های وابسته های به القاعده و داعش پاکسازی شده، احتمالا بخشی از طرح محمد بن سلمان است. اسرائیلی ها هم از این طرح استقبال می کنند.

با این حال طرح بازداشت خانگی حریری و وادار کردن او به استعفا، با واکنش‌ های منفی بین ‌المللی روبرو شد؛ به گونه ای که «امانوئل ماکرون» رئیس‌ جمهور فرانسه توانست ولیعهد عربستان را متقاعد کرد به گروگان خود اجازه بدهد که به «پاریس» برود. هفته گذشته حریری با استقبال گرمی «همچون یک قهرمان» به بیروت بازگشت. او در آنجا استعفای خود را لغو کرد و گرچه باز هم ادعاهایی را علیه ایران و حزب الله مطرح کرد، اما به وضوح با استراتژی عربستان مخالفت کرد.

حریری تمایلی ندارد اندک قدرتی را که در اختیار دارد رها کند و احتمالا این گونه ارزیابی کرده است که اگر نخست‌ وزیری را برعهده داشته باشد، حزب «آینده» به رهبری وی، شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات آتی در ماه مه خواهد داشت. در سال 2009 و در آخرین باری که لبنان انتخابات سراسری برگزار کرد، حزب آینده 26 کرسی را در اختیار گرفت.

تلاش عربستان برای تفرقه‌ اندازی و حکومت کردن در لبنان تا به این لحظه ناموفق بوده است و لبنانی ها اکنون حریری را قربانی توطئه سعودی ها می دانند و نه ایرانی ها. اما بعید است که سعودی ‌ها، استراتژی خود را کنار بگذارند و احتمالا در تلاش‌ های پشت پرده، بودجه احزاب بسیار راستگرای مسیحی را تأمین می‌ کند تا به مخالفت با میشل عون بپردازند.

در دیگر مناطق جهان نیز سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن» سعودی ‌ها، موفقیت چندانی نداشته است. تلاش سعودی‌ ها برای از بین‌ بردن انصارالله یمن با بمباران های هوایی تنها موجب شد که یمن به بدترین بحران انسانی در جهان تبدیل شود و احتمال می ‌رود امسال بیش از 50 هزار کودک یمنی بر اثر قحطی جان خود را از دست بدهند. سیاستمداران شیعه در عراق نیز محکم و استوار هستند و قرار هم نیست که بشار اسد از قدرت کناره ‌گیری کند و جایی برود. تلاش محمد بن سلمان برای وادار کردن قطر به قطع روابط با ایران، نتیجه معکوس داده و موجب شده است دوحه و تهران به طرز چشمگیری به یکدیگر نزدیک تر شوند و احتمال فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس - به عنوان ابزار قدرت عربستان در منطقه خلیج ‌فارس است که کویت، بحرین، عمان و امارات متحده عربی و قطر در آن عضو هستند - محتمل تر شده است. تاکنون سیاست «تفرقه‌ بیانداز و حکومت کن» عربستان به یک عامل بی ثباتی در منطقه‌ آشفته خاورمیانه تبدیل شده و هیچ خللی به نفوذ ایران وارد نکرده است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.