نمی دانیم که عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس در کنار ترکیه چه منفعت و مصلحتی در شعله ور کردن جنگ مذهبی در منطقه و تقسیم سوریه و ائتلاف با رئیس جمهور متهور و منفور آمریکا دارند که حتی در خود آمریکا منفور است و تنفر نژادپرستانه اش از عرب ها و مسلمانان را پنهان نمی کند؟ آیا این رویکردشان و کارشان انتقامجویی و تشفی خاطر و تمایل شدیدشان برای انتقام گرفتن است؟

 

 به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی در روزنامه فرامنطقه ای رأی الیوم  به آخرین تحولات منطقه پرداخت و نوشت: آقای «عادل الجبیر» وزیر خارجه عربستان چهارمین کنفرانس ژنو که انتظار می رود جلسه های آن دو روز بعد برای رسیدن به راه حل سیاسی در سوریه، پیش از آن برگزار شود را با سخنان خود از هم پاشید؛الجبیر دو روز پیش با روزنامه «زود دویچه تسایتونگ» آلمان گفت و گو کرد و در این گفت و گو بر مجموعه ای از نکته ها تاکید کرد که باید پیش از انجام هر گونه خوانش یا تحلیلی از مضمون آنها، درباره شان درنگ کرد:

نخست: آمادگی کشورش برای اعزام نیروهای ویژه برای جنگ با گروه «داعش» در سوریه در کنار نیروهای آمریکایی.

دوم:تأکید بر تحویل هر منطقه ای که در سوریه از دست داعش آزاد می شود به نیروهای معارضان برای آن که به دست دولت سوریه یا همپیمانان ایرانی سوریه و حزب الله نیفتد.

سوم: هیچ راهی برای پایان دادن به جنگ سوریه به جز دوره انتقالی سیاسی وجود ندارد که در این دوره هم «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه هیچ نقشی نخواهد داشت.

این سخنان که آقای الجبیر بیان کرد آن هم پس از روزه حرف نزدن به مدت چند ماه، بحران سوریه را به نقطه صفر بر می گرداند و منطقه را در لبه پرتگاه قرار می دهد اگر نگوییم که در قلب جنگ منطقه ای و چه بسا بین المللی فراگیر قرار دهد.

نکته جالب توجه این است که این سخنان با گزارش هایی همزمان شده است که بر عزم آمریکا برای تشکیل ائتلاف سنی با مشارکت چهار کشور عربی یعنی عربستان سعودی،مصر، اردن و امارات و نیز ترکیه در کنار رژیم اسرائیل تأکید می کند و اولین ماموریت این ائتلاف ایجاد مناطق امن در سوریه و یمن است؛ مناطقی که آغازی برای براندازی نظام حاکم بر سوریه و از بین بردن ائتلاف «حوثی ها و صالحی ها» به طور کلی در شمال یمن خواهد بود.

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل «پدر تعمیدی» این طرح است که بر سر خطوط عریض آن طی دیدارش از واشنگتن و دیدار با دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در هفته پیش بر سر آن توافق حاصل شد.در پی آن ترامپ به «جیمس ماتیس» وزیر دفاع آمریکا خواست که استراتژی آمریکا در سوریه را مورد بازنگری قرار دهد و طرح جدیدی را برای دخالت نظامی در این کشور که شامل اعزام نیروهای زمینی می شود تدوین کند و به نظر می رسد که این طرح آماده شده است و نشانه های آن متبلور شده است و بهترین نشانه برای آن، این است که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) اعلام کرد که حمایت تسلیحاتی و آموزشی عناصر گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه را متوقف کرده است.

تامین هزینه های دخالت نظامی آمریکا در سوریه و یمن به طور کامل به گردن کشورهای حاشیه خلیج فارس است و ترامپ این را  که حکایت از وقاحت و توهین اش دارد  کاملا رک گفت هنگامی که کشورهای حاشیه خلیج فارس را با این گفته مورد خطاب قرار داد که شما چیزی به جز پول ندارید و اگر ما نبودیم یک روز هم باقی نمی ماندید.بعید نمی دانیم که ترامپ موافقت پیشینی عربستان در این چارچوب را به دست آورده است و سخنان مسئولان عربستان درباره نزدیک بودن ارائه سهام شرکت «آرامکو» برای فروش در بازارهای جهانی طی چند هفته اگر نگوییم طی چند روز برای تامین پول های لازم در این خصوص، این رویکرد را مورد تایید قرار می دهد.

نمی دانیم که عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس  در کنار ترکیه چه منفعت و مصلحتی در شعله ور کردن جنگ مذهبی در منطقه و تقسیم سوریه و ائتلاف با رئیس جمهور متهور و منفور آمریکا  دارند که حتی در خود آمریکا منفور است و تنفر نژادپرستانه اش از عرب ها و مسلمانان را پنهان نمی کند؟ آیا این رویکردشان و کارشان انتقامجویی و تشفی خاطر و تمایل شدیدشان برای انتقام گرفتن است؟ آیا رهبران عربستان سعودی می پذیرند که مناطق آزاد شده توسط حوثی ها در جنوب عربستان سعودی( که اکنون در کنترل حوثی هاست) به مثلا معارضان عربستانی بدهند  یا حتی به داعش یا گروه القاعده داده شود؟

چه بسا برخی با ما بحث کنند که معارضانی در عربستان به مانند ارتش آزاد سوریه در حال حاضر وجود ندارند این درست است و ما تسلیم هستیم لیکن هیچ کس نمی تواند آینده را بخواند و تحولات آن را پیش بینی کند، چه کسی در اصل می توانست پیش بینی کند که گروه های ارتش آزاد سوریه به وجود بیایند یا گروه داعش به سطح بیاید و دولتش را در اراضی ای که یک سوم عراق و نصف سوریه می شود را ایجاد کند و ارتش عراق را که 26 میلیارد دلار برای تسلیح و آموزش اش هزینه شد را در عرض چند روز شکست دهد؟ از آن مهم تر، این را می پرسیم که چه کسی می توانست پیش بینی کند که جنگ در یمن وارد سال سوم خود شود و تجاوز عربستان و متحدان عربش به این کشور حتی به یکی از اهدافی که به منظور آن جنگ یمن را به راه انداختند، نرسد؟

اگر آقای الجبیر بر این باور است که هیچ مجالی برای پایان جنگ سوریه جز دوران انتقالی بدون اسد رئیس جمهور سوریه وجود ندارد، ما نیز می توانیم بگوییم که در سایه براندازی اسد و دولتی که در رأس آن قرار دارد دیگر در سوریه و چه بسا همه منطقه ثباتی وجود نخواهد داشت. حوادث عراق ، لیبی و یمن بهترین مثال ها در این زمینه هستند و به آقای الجبیر و رهبرانش این را یادآوری می کنیم زیرا شاید آنها در اوج شادی از طرح های آینده ترامپ ،این تحولات را فراموش کرده اند.

ترامپ فردی متهور است لیکن هر جنگی که به راه بیندازد پنج هزار مایل از اراضی کشورش به دور است و ممکن است که هیأت حاکم بر آمریکا در صورتی که احساس کنند آمریکا را به سمت پرتگاه می برد وی را برکنار کرده یا ترورش کنند لیکن حال و روز منطقه عربی و کشورهای هم پیمان وی و آنهایی که در طرح هایش دست دارند،چنین نخواهد بود و قطعا با هرج و مرج خونین و تجزیه رو به رو خواهند شد.

به خوبی می دانیم که ملت عربستان هیچ دیدگاه و نظری در تصمیم هایی که رهبرانش برای اعزام نیروهای ویژه برای جنگ در سوریه گرفته اند، ندارد همانطور که در تصمیم ارسال هواپیماهای «توفان قاطعیت» برای بمباران یمن هیچ نظری و دیدگاهی ارائه نکرد و با این ملت مشورت نشد، لیکن این سکوت اگر نیروهای ویژه عربستان با مقاومت سرسخت تری از مقاومت در یمن مواجه شوند، طولانی نخواهد بود زیرا در سوریه هواپیماها و موشک ها و تانگ های روسی و ایرانی و سوری وجود دارند، علاوه بر وجود عناصر داعش  و قطعا همه اینها به سمت نیروهای عربستانی گل پرتاب نمی کنند.

در آخر نیز با ساده لوحی می پرسیم برای چه الجبیر و رهبرانش(به خوبی می دانیم وی تصمیم گیرنده نیست)بعید نمی دانند که گستره جنگ بیشتر شده و ایران و چه بسا هم پیمانانش در عراق عمق عربستان را از شمال به عنوان اقدامی انتقامجویانه برای یاری رساندن به اسد هم پیمان شان، موشک باران کنند؟

این پرسش ها و دیگر پرسش ها را مطرح می کنیم زیرا ما نمی خواهیم که عربستان و همه منطقه وارد جنگی شود که منجر به ویرانی شود و چه بسا هیزم آن عرب ها و باقی مانده ثروت های آنها و در خدمت اهدافی غیر عربی و غیر اسلامی باشد.

برای میلیون امین بار می گوییم که عربستان نیازمند عقلایی است که صدای شان  و نیز کارت های قرمزشان را پیش از گذشتن کار از کار بالا ببرند و بر این باوریم که اینها در این کشور زیادند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.